Лента постов канала ادبیات دیگر (@adabyatedigar) https://t.me/adabyatedigar اینستاگرام: instagram.com/adabyatedigar فیسبوک: www.facebook.com/adabyatedigar کانال خواهر: @Our_Archive ... @kholvaareh کانال پیشنهادی: https://t.me/naghd_com ادبیات دیگر هیچ ادمین مشخصی که با اعضاء در تماس باشد ندارد! ru https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Fri, 15 Aug 2025 18:31:27 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Thu, 14 Aug 2025 17:14:19 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Wed, 13 Aug 2025 18:21:36 +0300
To Die in Madrid (1963)
Director: Frédéric Rossif

در سال ۱۹۳۱ به دنبال موج اعتراضات و فشارهای مخالفان، شاه «آلفونسو»ی سيزدهم پادشاه اسپانيا مجبور به تن دادن به برگزاری انتخابات سرتاسری گرديد. با پيروزی قاطع احزاب سوسياليست و جمهوری‌خواه، سلطنت پادشاهی چندصد ساله اسپانيا سقوط كرده و شاه «آلفونسو» مجبور به فرار از كشور شد و متعاقباً حكومت جمهوری بر سر كار آمد تا با دست‌زدن به اصلاحات كشور را بسوی مدرنيزاسيون و پيشرفت رهنمون سازد. جمهوری نوين علي‌رغم وجود درگيری‌های داخلی و درون‌گروهی بين احزاب و دسته‌های فعال گوناگون و روبرو بودن با مشكلات متعدد، با اعطای حق آزادی بيان، حقوق شهروندی، كاهش نفوذ و تعطيلی كليساها، برچيدن مدارس مذهبی، دست زدن به اصلاحات ارضی و افزايش حقوق كارگران، افقی تازه پيش چشم مردم اسپانيا قرار داد. بورژوازی اينك که منافع خود را در خطر می‌ديد با توسل‌جستن به احساسات ملی‌گرايانه و مانور تبليغاتی بر روی در خطر بودن مسیحیت و نیز تماميت ارضی خاك اسپانيا، توسط برخی از سران و ژنرال‌های ارتش، به فرماندهی ژنرال «فرانسيسكو فرانكو» دست به كودتا زده و حمله به جمهوری را آغاز كرد. ملت اسپانيا برای دفاع از جمهوری كه عصاره اميد و آرزوهای صدها ساله‌اش بود، به‌پا خاست. در نتيجه، اسپانيا به دو جبهه خصمانه تقسيم گرديد: جبهه خلق در برابر جبهه ملی. جبهه خلق متشكل از: سوسياليست‌ها، كمونيست‌ها، آنارشيست‌ها و احزاب كارگری بود و جبهه ملی متشكل از :سلطنت طلبان، روحانيت، كارليست‌ها، فالانژيست و فرانكيست‌ها.

و بدين گونه، جنگ داخلی آغاز گرديد. آزادی‌خواهان سرتاسر جهان، از جمله آندره مالرو، جورج اورول، ارنست همینگوی، پابلو نرودا، اما گلدمن، جان دوس پاسوس و بسیاری دیگر، برای دفاع از جمهوری خلق اسپانيا، سپاه بين الملل (بريگاد انترناسيونال) تشكيل داده و به ميدان نبرد وارد شدند. اتحاد جماهير شوروی نيز با ارسال نيرو و سلاح، خود را حامی قوای جمهوری نشان داد. از آن‌سو، ايالات متحده و انگلستان به بهانه سياست عدم مداخله، دست «آدولف هيتلر» و «بنيتو موسولينی» را باز گذاردند تا آلمان نازی و ايتاليای فاشيست كه از نظر ايدئولوژيك با قشون ملی‌گرای فرانکو پيوند داشتند شروع به ارسال پيشرفته‌ترين تجهيزات و زبده‌ترين نفرات به جبهه اسپانيا نمايند. در نتيجه‌ اين كمك‌ها، تعادل قوا به نفع ارتش ژنرال فرانكو سنگين‌تر گرديد. سرانجام با توافقات پشت پرده شرق و غرب، از طريق مساعدت‌های آشكار و پنهان سرمايه‌داری جهانی كه با وخيم‌ترين بحران ادواری خود، يعنی ركود بزرگ اقتصادی دهه ۱۹۳۰ روبرو بود و تنها راه برون رفت از اين بحران را در به راه انداختن دومين جنگ جهانی مي‌ديد، و توافقات پشت پرده‌ استالین و پشت کردن شوروی به مارکسیست و آنارشیست‌ها كه حاضر به تبعيت از سوسیال امپریالیسم شوروی نبودند، راه برای پيروزی نهايی ژنرال فرانكو و برقراری ديكتاتوری مخوف و خونين ۳۸ ساله وی هموار گرديد. و بدين‌ترتيب استالینیسم (سرمایه‌داری دولتی) و سرمايه‌داری غرب، با دست نهادن در دست يكديگر، حتی پيش از پايان جنگ جهانی دوم، نقشه اروپا و جهان را برای تقسيمات آينده خود آماده کردند. جنگ داخلی اسپانيا از ژوئيه ۱۹۳۶ تا آوريل ۱۹۳۹ بطول انجاميد و نزديك به ۲ ميليون كشته بر جای گذارد.

فيلم «مرگ در مادريد» مستند هولناك و غمبار «فردريك روسيف»، وقايع‌نگاری صادقانه همين جنگ تراژيك ۳ ساله است كه با استفاده از فيلم‌ها و تصاوير حقيقی برگرفته از آرشيوهای موجود ساخته شده است. همچنين موسيقی متن «موريس ژار» آهنگساز برجسته فرانسوی بر روی تصاوير دردناك فيلم، تأثيری دو چندان نافذ بر مغز و قلب تماشاگر بر جای می‌گذارد.

دست آخر، «مرگ در مادريد» مجموعه تصاويری‌ست واقعی از انسان‌هايی واقعی كه برای آزادی واقعی مبارزه مي‌كنند: و از دروازه‌ «سوموسيِرا»، همان جايی که بسياری بخاطر «مادريد» جان دادند، از دروازه‌ی «سوموسيِرا»، صبح‌گاهان، به مانند هر روز، مردی از سر کار بازمی‌گردد.


[زیرنویس]
@Our_Archive|#Cinema

https://t.me/Our_Archive/218
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Tue, 12 Aug 2025 20:05:37 +0300
انگشتان خردشده را می‌آورند،
درست‌اش کن، دکتر.
چشم‌های سوخته را می‌آورند،
جغدهای قلب‌های تعقیب‌شده را،
صد بدن سفید می‌آورند،
صد بدن سرخ،
صد بدن سیاه،
درست‌اش کن، دکتر،
روی تَختَک‌ِ آمبولانس‌ها
جنونِ خون را می‌آورند،
فریادِ گوشت را،
سکوتِ ذغال شده‌گی را،
درست‌اش کن، دکتر.

و در همان‌حال‌
که ما می‌دوزیم
بند از پس بند،
شب از پس شب،
عصب را به عصب،
ماهیچه را به ماهیچه،
چشم‌‌ها را به بینایی،
آن‌ها
باز خنجرهایی به‌میدان می‌آورند بلندتر،
بمب‌هایی مهیب‌تر،
فتوحاتی باشکوه‌تر-

ابله‌ها.


تلفات|میروسلاو هولوب|ترجمه: مرتضی ثقفیان


•••

«تلفاتِ» میروسلاو هولوب، با ساختاری ساده اما بار احساسی و اخلاقی سنگین، یکی از نمونه‌های درخشان «شعر پزشکی- جنگی» است که در تقاطع تجربه‌های بالینی و سیاسی شاعر شکل گرفته است. هولوب که خود پزشک و آسیب‌شناس بود، در این شعر زبان سرد علم را با زبان ملتهب شعر درمی‌آمیزد تا تراژدی انسانی را با صداقتی هولناک به تصویر بکشد.
شعر با جمله‌هایی آغاز می‌شود که هم لحن گزارش دارند و هم لحن فرمان. عبارت تکرارشوندهٔ «درست‌اش کن، دکتر» تکرار مطالبه‌ای است که پشت آن خشونت و بی‌پروایی نظامی و سیاسی نهفته است. انگار پزشکی نه برای زندگی، بلکه برای بازیابی نیروی جنگ لازم است. این تکرار، در پایان هر بخش، حکم ناقوس مرگ را دارد.

با واژهٔ پایانی «ابله‌ها» ناگهان پردهٔ شاعرانه کنار می‌رود و خشم شاعر بی‌واسطه آشکار می‌شود. این کلمه هم نوعی قضاوت اخلاقی‌ست، و هم فریادی سرکوب‌شده. گویی همهٔ آنچه شاعر با توصیف‌های پزشکی و شاعرانه تحمل کرده، در این یک واژه بیرون می‌ریزد: کسانی که تکرار خشونت را افتخار می‌دانند، ابله‌اند.


عنوان این شعر را می‌توان، فاجعه، سانحه و حتی مصدوم و یا مجروح هم ترجمه کرد.

درمانش‌کن را در برابر Mend it آورده‌ام که طیف معنایی نسبتا گسترده‌ای دارد. در فرهنگ هزاره Mend را تعمیر کردن، رفو  و وصله کردن، افزایش دادن، بهبود یافتن و شفا یافتن هم ترجمه کرده‌اند. طبیعتا اینجا که پای دکتر و مجروح در میان است کاربرد واژه‌ای چون درمانش کن منطقی تر به نظر می‌رسد اما این واژه‌ فاقد طیف معنایی چند وجهی  mend است. به همین خاطر من در این ترجمه «درستش کن» را به‌کار بردم که می‌تواند پوشش معنایی وسیعتری داشته باشد.


@adabyatedigar|#poem
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Mon, 11 Aug 2025 17:37:46 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Sun, 10 Aug 2025 17:00:52 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Sat, 09 Aug 2025 20:40:43 +0300
مارش شورش در خيابان پای می‌كوبد،
و كله‌های پرنخوت را می‌روبد.
ما، وزش دومين توفانيم؛
كه جهان را همچون ابری غران خواهیم شست.

روزها، اسب تندپاست
و سال‌ها، يابوی بی‌حال؛
سرعت را ستايش‌گريم!
و قلب‌مان طبلی پرهياهوست!

آيا از رنگ ما برتر سراغ داريد؟
آيا نيش گلوله بر پيكرمان كارگر خواهد بود؟
ما در برابر تفنگ‌ها و سرنيزه‌ها حماسه می‌آفرينيم؛
طنين صدای‌مان، پرارزش‌ترين است!

مرغزاران سرسبز قد می‌كشند
روزها می‌شكفند _
آی رنگين‌كمان، ظاهر شو!
اسبان شتابان پرواز كنيد!



مارش شورش|مایاکوفسکی



@adabyatedigar|#poem
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Thu, 07 Aug 2025 17:46:05 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Wed, 06 Aug 2025 19:54:50 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Tue, 05 Aug 2025 19:01:50 +0300
شاخه‌ها تنیده به سوی ماه
این که می‌سُرَد و سطرد
روی عقیقِ شیب‌های نرم
حال چه زیبا تنهاست

از این همه درد
نزدیک‌تر به من تو کدامی
پاییزْ ملکوتِ تو باد
از این همه پرنده‌ی مشکوک
روزها که به خاک می‌افکنی

عشق بزرگ را چه به سر رفت
جهان به ساحلش تنها می‌زارد می‌‌زارد
آه اگر باد زمزمه‌ام را ورق زند
یا که دریام به خاطر سپارد باز
میوه‌ی رسیده هنوز طعم دهان ولرم تو دارد

شب چون مارانه از راه رسد
جهانم را بزرگ خواهم گرفت
ای سایه‌ی رسا که مرا می‌پوشانی
آن‌سانه مرا
بمیرانی

درختی‌ست فردا...


قاسم هاشمی‌نژاد

@adabyatedigar|#poem
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Sat, 02 Aug 2025 21:05:03 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Fri, 01 Aug 2025 17:46:19 +0300
🎼 The Beatles - Pepperland


@adabyatedigar|#music
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Thu, 31 Jul 2025 18:27:37 +0300
فتحنامه‌ مغان|هوشنگ گلشیری


به داستان‌هایی که انقلاب پنجاه و هفت را روایت کرده‌اند نگاه کنید؛ نویسندگان، اغلب آن دگرگونی عظیم سیاسی را در محتوای داستان خود جستجو کرده‌اند. در شرایط انقلابی، زاویه‌ی دید به عنوان یکی از اساسی‌ترین ارکان ساختار داستان و شیوه‌ی روایت همان زاویه‌ی دیدی است که در شرایط غیرانقلابی انتخاب می‌شد؛ منِ راوی و دانای کل به شکل‌های گوناگون. حال آن‌که در وضعیت انقلابی سوژه‌ها هرچه بیشتر از فردگرایی پیشین فاصله گرفته و به سوژه‌ای جمعی نزدیک‌تر می‌شوند. داستان‌نویسان آن دوره اگرچه در محتوای داستان‌های خود وجه جمعی/سیاسی انقلاب ۵۷ را از یاد نبردند اما از به کار بردن آن در فرم داستان غافل ماندند. انگشت‌شمارند داستان‌هایی که توانستند به واسطه‌ی فرم‌شان رخداد ۵۷ را بازنمایی کنند. «فتحنامه‌ی مغان» یکی از آن‌ها ست. داستانی که راوی‌اش ضمیر اول شخص جمع است؛ «ما».
----
مکان‌ها در «فتحنامه‌ی مغان» عمومی‌اند. چه آن‌جایی که محل کنش شخصیت‌ها ست، چون خیابان، و چه مکان‌هایی که توسط شخصیت‌ها عملی روی‌شان انجام می‌شود؛ بانک، سینما، می‌خانه. حتی خانه‌های مسکونی که مکانی خصوصی تلقی می‌شوند، در داستان گلشیری پس از این‌که مذهبی‌های تازه به قدرت رسیده مکان‌های عمومی را اشغال می‌کنند، توسط «ما» به مکان‌هایی عمومی تبدیل می‌شوند؛ مکان‌های عمومی به ضمایر جمع تعلق دارند، به «ما».
----
فتحنامه‌ی مغان با روشنایی روز آغاز می‌شود و با تاریکی شب تمام می‌شود، با شور و شوق آغاز می‌شود و با حد شرعی و سرکوب تمام می‌شود. با تسخیر خیابان آغاز می‌شود و با از کف دادن خیابان تمام می‌شود. «ما»ی فتحنامه‌ی مغان با سیاهی همراه شد و سرانجام در آن غرق شد. با سکوت‌اش، با ریاکاری‌اش، با بی‌اعتنایی‌اش نسبت به هشدارهای قهرمان داستان، برات. براتی که از کشتار قارنا و ترکمن‌صحرا می‌گفت، از اعدام‌ها، از تیرباران کردها، از «سنگسار یک زن و مرد در کرمان».
----
«ما»ی امروز، «ما»ی دی ۹۶، آبان ۹۸ و خیزش ۱۴۰۱ اگرچه در عزم‌اش در بازپس‌گیری مکان‌های عمومی به «ما»ی فتحنامه‌ی مغان شباهت دارد اما در عمل نشان داده نه ریاکار است و نه سکوت می‌کند. «ما»ی امروز در تاریکی شب با حد شرعی و سرکوب آغاز کرده و می‌داند چگونه خود را به روشنایی روز برساند. «ما»ی امروز «ما»ی برات است، «ما»ی برات‌ها.


@adabyatedigar ••• © [@dastaneekhtenagh]


https://t.me/Our_Archive/680
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Wed, 30 Jul 2025 08:14:18 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Tue, 29 Jul 2025 19:08:24 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Tue, 29 Jul 2025 19:08:24 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Mon, 28 Jul 2025 18:07:22 +0300
برای نوامبر نارنجی (تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان)


یک ماه؛ سی بزنگاه -  هشت: بی‌ناموس؛ فحاشی به زنان یا مردان؟


مهسا غلامعلی‌زاده
•••

°1 °2  •  °3  °4  °5°6 °7


@adabyatedigar|#women
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Mon, 28 Jul 2025 08:43:36 +0300
برهنه دیدن تو، به‌خاطر آوردن زمین است،
زمین صاف و هموار، پاک‌شده با تاخت‌وتاز  اسب‌ها.
زمینی بدون خیزران، هیاتی‌ ناب و بکر،
مسدود به روی آینده: سرحد و مرز نقره.

برهنه دیدن تو، درک اضطرابِ باران است
جویای ساقه‌ای شکننده...
یا التهاب سوزان دریا، آنگاه که چهره‌ی بی‌کرانه‌ی او
روشنایی آفتاب  را بر گونه‌های خویش نیابد...


به خوابگاه‌ها، خون طنین خواهد افکند‌
و با شمشیرهای آخته‌ از راه خواهد رسید،
اما تو هرگز نخواهی دانست
که قلب غوک یا بنفشه در کجا پنهان است.

بطن تو، نبرد ریشه‌هاست
و لب‌های تو سپیده‌دمی بی‌کناره؛
در زیرِ گل‌های نیم‌گرم  بسترت،
مردگان در انتظار  نوبت خویش مویه آغاز  می‌کنند...



لورکا|ترجمه: زهرا‌ رهبانی؛ نازنین میرصادقی‌

@adabyatedigar|#Poem|#Lorca
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Sun, 27 Jul 2025 20:06:43 +0300
🎼 Crows in the Rain - Now You Can Sleep



همش به خود می‌گویم در جهانی به این تاریکی گذاشتن شعر، داستان، خاطرات، نامه‌ها و فیلم‌ها می‌تواند چه دردی را دوا کند؟ اصلا آیا مرهمی هست؟

شب چنان ظلمانی می‌نماید که حتا تن پوش من نیز در روشنی اتاق از دست تیرگی در امان نیست...انگشتانم سرد می‌شوند و بی‌اختیار با گل‌های مخملین اتاق صحبت می‌کنم که پناهم دهند و از رنجم بکاهند.

روز می‌رسد، کودکان راهی مدرسه می‌شوند و گل‌ها به من و دستانم لبخند می‌زنند و دوباره شعری دیگر در ذهنم و در قلب‌ام جوانه می‌زند...ای کاش می‌توانستم درختی باشم که به سوی ابرها قد می‌کشد یا پر پرنده‌ای که خنکای آسمان را به هنگام پرواز حس می‌کند... ای کاش در کنگرهٔ صورتی گل‌ها مکانی داشتم و از جهان انسان‌ها دور بودم...


@adabyatedigar|#music
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Wed, 23 Jul 2025 21:28:27 +0300
تو را افسون چشمانم
احمد ظاهر

شعر: فروغ

@adabyatedigar|#music
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Wed, 23 Jul 2025 21:28:26 +0300
تو را افسون چشمانم
احمد ظاهر

شعر: فروغ

@adabyatedigar|#music
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Wed, 23 Jul 2025 17:50:38 +0300
🎼 Eleni Karaindrou - Adagio



آنگاه که آسمان سنگینی می‌کند همچو بختک
بر روان نالان ما که دستخوش ملالی است بی‌امان
و از افق فراگیرندۀ دایرۀ زمین فرو می‌ریزد بر ما
روزی تاریک و سیاه غم‌انگیزتر از شب‌ها؛

آنگاه که زمین سیاهچالی می‌شود نم‌زده
که امید در آن چون خفاش شوریده
می‌رود تا بزند به دیوارها بالش را هراس‌زده
و سر بکوبد بر بام های پوسیده؛

آنگاه که رشته‌های بی‌انتهایش را فرو می‌آویزد باران
و تقلید می‌کند از میله‌های بی‌شمار یک زندان
و خیل خاموش و نفرت‌بار عنکبوتان
می‌آیند تا بتنند تارهاشان را در عمق مغزمان،

ناقوس‌ها می‌غُرند با غضب ناگهان
و می افکنند نعره‌ای دهشتناک سوی آسمان
مانند ارواح بی‌وطن و سرگردان
که می‌آغازند نالیدن را هر دم و هر آن

و نعش‌کش‌های بی‌ساز و بی‌طبل و طویل
سان می‌دهند آهسته در روح من؟
امید، شکست‌خورده می‌گرید و دلهره، هولناک و سفاک
می‌کارد بر جمجمۀ خمیده‌ام پرچم سیاهش را...



شارل بودلر|ترجمه: داریوش شایگان

@adabyatedigar|#poem|#music
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Tue, 22 Jul 2025 17:33:43 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Sun, 20 Jul 2025 17:27:05 +0300
باتلر معتقد است مردانگی سمی خصلتِ ذاتی مردان نیست، بلکه محصول ساختارها و هنجارهای اجتماعی است. او از «پیمان برادری» (pact of fraternity) میان مردان انتقاد می‌کند؛ پیمان برادری توافقی خاموش بین مردان است که اغلب خشونت ضد زنان و گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده را نادیده می‌گیرد. این پیمان معافیت از مجازات را تداوم می‌بخشد و خشونت ضد زنان را بخشی از زندگی روزمره و رفتاری عادی جلوه می‌دهد. باتلر استدلال می‌کند که برچیدن این پیمان مستلزم آن است که مردان، حتی به قیمت طرد اجتماعی، به طور فعال با چنین هنجارهایی مخالفت کنند.

به نظر باتلر آسیب‌رساندن به دیگری، نوعی تجاوز به انسانیتِ خود فرد، یا ازدست‌دادن بینش نسبت به انسانیتِ خود، یا حتی نابودی آن است؛ پسران اغلب از هنجارهای مردانه‌ای که مجبور به اجرای آن هستند، رنج می‌برند، به خصوص اگر این هنجارها وحشیانه، تحقیرکننده یا خشونت‌آمیز باشند. این پسران به چیزی تبدیل می‌شوند که از درون صدمه دیده است؛ مردانی آسیب‌دیده می‌شوند. وقتی مردان خشونت می‌ورزند دختران و زنان هستند که آسیب می‌بینند، اما اگر از منظر عدالت ترمیمی نگاه کنیم هر دو طرف آسیب دیده‌اند و هر دو طرف باید تغییر کنند و روایت‌های خود را بازگو کنند؛ اگر دختران و زنان آسیب دیده‌اند مردان باید در تلاش برای جبران، مسئولیت کارهایی را که کرده‌اند بپذیرند.

باتلر این پرسش را طرح می‌کند که چرا مردان جذب مردستان‌ها (مَنوسفیِرها) می‌شوند؟ مردستان‌هایی که در شبکه‌های آنلاین اغلب ترویج‌کننده‌ی زن‌بیزاری و ضدیت با فمینیسم هستند. او معتقد است که ناامنی‌های اقتصادی و اجتماعی نقش مهمی در ایجاد چنین جذابیتی ایفا می‌کنند. پسرانی هستند که با هنجارها مطابقت ندارند، در مدارس مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند و «نازک‌نارنجی» دیده می‌شوند، و از طرف دیگر دخترانِ قوی هستند که به چشم یک تهدید نگریسته می‌شوند. در جامعه‌ی امروز شمار زیادی از مردان جوان خشمگین و منزوی هستند، به اینترنت دسترسی دارند و در واقعیت نمی‌توانند رابطه‌ی مطلوب خود را با دیگری برقرار کنند، بنابراین جذب مردستان‌ها می‌شوند؛ آن‌ها به ترامپ رأی دادند چون فکر می‌کردند دنیا علیه آن‌هاست و مقصرِ این وضعیت را فمینیسم می‌دانند، این مردان احساس می‌کنند از حقوق خود محروم شده‌اند یا تغییرات اجتماعی را نوعی تهدید تلقی می‌کنند، و به دنبال تسلی خاطر می‌روند و در مردستان‌هایی که مروج و تقویت‌کننده‌ی مفاهیم سنتی برتری مردان‌اند احساس تعلق می‌کنند. جذب‌شدن به چنین گروه‌هایی که در طیف راست افراطی قرار می‌گیرند در واقع واکنشی است به احساس ازدست‌دادن جایگاه و میل به بازیابی کنترل.

با این‌که برخی اعضای این مردستان‌ها آشکارا با جودیت باتلر و ایده‌های او خصومت دارند، باتلر از همدلی با این افراد می‌گوید. او معتقد است که شناخت و در نظر گرفتن علل زمینه‌ایِ خشم و نارضایتی این مردان برای ایجاد گفت‌وگو و تغییر ضروری است. همچنین او تأکید می‌کند که پاسخگوکردن افراد در قبال کنش‌هایشان اهمیت دارد و ساختارهای اجتماعی که رفتارهای سمی را امکان‌پذیر می‌سازند باید به چالش کشیده شود؛ او امیدوار است روزی این مردان بتوانند مسئولیت اعمال خود را بپذیرند و به نوع دیگری از انسان تبدیل شوند.


@adabyatedigar

https://t.me/Our_Archive/1358
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Sun, 20 Jul 2025 17:27:05 +0300
راه نجات پسران از «مردستان»ها از نگاه جودیت باتلر|شیرین کریمی


مَنوسفیِر (Manosphere) اصطلاحی که بیش از یک دهه است در میان انگلیسی‌زبانان رواج یافته است؛ این اصطلاح از ترکیب دو واژه‌ی Man به معنی مرد و sphere به معنی سپهر تشکیل شده است؛ در زبان فارسی می‌توان برای آن معادل‌هایی مانند «مردستان»، «حیطه‌ی مردان»، «سپهر مردان»، «فضای مردان» و «مردکده» را در نظر گرفت. در متن حاضر از معادل مردستان استفاده می‌شود. مردستان‌ها جمع‌ها و گروه‌های آنلاین در وب‌سایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی، و پیام‌رسان‌ها هستند که در آن‌ها اعضا، که همگی مرد هستند، برخی از اشکال خصومت با زنان و زن‌ستیزیِ اغراق‌آمیز را ترویج و تشویق می‌کنند. اعضای این گروه‌ها به بحث و تبادل نظر در مورد مسائل مردان می‌پردازند؛ این فضاها معمولاً از اصطلاحات خاصی برای بیان نظرات‌شان استفاده می‌کنند، که ممکن است حاوی نوعی انتقاد از جامعه‌ی مدرن و نقش‌های جنسیتی باشد. در مردستان‌ها اعضا به جنبه‌های مختلف زندگی مردان، از جمله روابط با زنان، مردانگی، مشکلات اجتماعی و اقتصادی، نقدِ فمینیسم، و همچنین مسائل مربوط به سلامت روان مردان می‌پردازند. اصطلاح مردستان یا مَنوسْفیِر اغلب متضمن مفاهیمی مانند مسائل حقوقی مردان و گاه دیدگاه‌های ضد زن نیز می‌باشد. همچنین این اصطلاح برای فعالیت‌ها، رسانه‌ها یا چهره‌های برجسته‌ای به کار می‌رود که به نظر می‌رسد ترویج‌دهنده‌ی مردانگی سمی هستند، به خصوص زمانی که با ایدئولوژی‌های راست‌گرا مرتبط باشند. به نوشته‌ی سارا برنشتاین در نیویورک تایمز نمونه‌ی طرز فکری که درون، و از طریقِ، مردستان‌ها به سایر مردان تسری پیدا کرده است بدبینی رمانتیک است که این ایده را مطرح می‌کند که قرارِگذاشتن با زنانِ امروزی برای شروع رابطه‌ی عاشقانه، محکوم به شکست است و نمی‌توان به زنان مدرن اعتماد کرد.

اما مردستان‌ها مدافعانی هم دارند. حامیانِ مردستان‌ها این فضاها را مکان‌هایی برای تبادل نظر مثبت درباره‌ی مردان و مسائل مربوط به آنان می‌دانند. نویسندگان و سخن‌گویانی که در این فضاها فعالیت می‌کنند، ممکن است دیدگاه‌های متفاوتی داشته باشند؛ از نظرات انتقادی و آموزنده تا نظرات افراطی و خصمانه. مثلاً بن ریچ و ایوا بوجالکا می‌نویسند بسیاری از مردان جوان، نه با نفرت از زنان، بلکه با تمایل به رفع ابهام درباره‌ی نحوه‌ی عملکرد دنیای اطرافشان (و مهم‌تر از آن، نحوه‌ی عملکرد رابطه با زنان) با مردستان‌ها آشنا می‌شوند. اما ورود به این فضاها و معاشرت با سایر اعضا می‌تواند تقویت‌کننده‌ی ضدیت با فمینیسم، ستیز با زنان و ترویج مردانگی سمی شود.

جودیت باتلر، فمینیست و نظریه‌پرداز آمریکایی، در گفت‌وگویی با کانال PoliticsJOE در یوتوب مباحثی را طرح می‌کند که می‌تواند پاسخی به این پرسش باشد: «چگونه می‌توانیم پسران‌ را از مردِستان‌ها نجات دهیم؟»؛ ویدئوی کامل این گفت‌وگو را می‌توانید در اینجا مشاهده کنید. در ادامه چند نکته‌ی کلیدی که باتلر در این گفت‌وگو و در پاسخ به این مسئله بیان می‌کند آمده است. باتلر به مردانگی سمی و پویایی مردستان‌ها و جذابیت این فضاها برای پسران پرداخته و بینش‌های او برای درک سازوکار این فضاها روشنگر است.
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001008393684 Sat, 19 Jul 2025 20:56:13 +0300
سالگرد تأسیس خودمختاری روژاوا، منطقه‌ای دموکراتیک در شمال سوریه است که در تاریخ ۱۹ ژوئیه ۲۰۲۲ آغاز شد. در این روز، نیروهای کُرد که از سوی گروه‌های مختلف ملی و سیاسی حمایت می‌شدند، کنترل مناطقی را در سوریه به دست گرفتند.

روژاوا به سرعت تبدیل به یک نماد مهم از خودمختاری و دموکراسی مستقیم در خاورمیانه شد. امروز، این روز نمادی از مقاومت، مبارزه برای آزادی و تلاش برای ایجاد جامعه‌ای عادلانه و دموکراتیک است.


@arenanewspersian
Подробнее
]]>