Лента постов канала مكتوب (@maktuob) https://t.me/maktuob کانال تلگرام جمیله کدیور و سید عطاالله مهاجرانی ru https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 12 Aug 2025 00:17:52 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 12 Aug 2025 00:17:52 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 09 Aug 2025 11:56:21 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 09 Aug 2025 11:50:42 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 09 Aug 2025 11:50:42 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 09 Aug 2025 11:50:42 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 09 Aug 2025 11:50:42 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 09 Aug 2025 00:08:44 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 09 Aug 2025 00:08:43 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 05 Aug 2025 02:39:36 +0300
حمله اسرائیل و آمریکا برای این بود که ایران را در مدار قلمرو اعمال اراده و سیاست آمریکا قرار دهند. تهدید و تطمیع، سکه رایج سخنان ترامپ بود. با لحنی با ایران سخن می‌گفت که گویی ایران، ژاپن بعد از بمباران هیروشیما و ناکازاکی و تسلیم بدون قید و شرط ژاپن در برابر آمریکاست. یا ایران، عراقِ پس از اشغال است که آمریکا بتواند به ایران بگوید اجازه کدام کار را دارد و کدام اجازه را ندارد. آیت‌الله خامنه‌ای با همان طمأنینه و آرامش و ایجاز در سخن، در پاسخ غیرمستقیم، دو نکته بیان کرد؛ حرف‌های ترامپ «یاوه» و «غلط زیادی» است. این پاسخی برای فضای سیاسی‌–روانی است که آمریکا می‌خواست ترسیم کند، تا همگان گمان کنند که:
در کف شیر نر خونخواره‌ای!
غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای؟
اما چنان فضایی شکسته شد. شیر به پا خاسته اسرائیل - اسم عملیات حمله اسرائیل به ایران «شیر به پا خاسته» بود!ـ در تل‌آویو و حیفا با ویران شدن ۲۱ مرکز نظامی، امنیتی، اطلاعاتی، مالی و زیربنایی مانند پالایشگاه حیفا و فرودگاه بن گوریون، پیشانی‌اش به خاک ساییده شد. آن تهدید همیشگی و تکراری که همه رؤسای‌جمهوری آمریکا در ۴۷ سال اخیر، از کارتر و ریگان و جرج بوش پدر و کلینتون و جرج بوش پسر و اوباما و بایدن و ترامپ در هر دوره به کار برده‌اند؛ که «تمام گزینه‌ها روی میز است!» از روی میز برداشته شد. جنگ را انتخاب کردند. اسرائیل و آمریکا با همکاری ناتو به ایران حمله کردند. نه نظام سقوط کرد و نه آنان به اهداف‌شان رسیدند. زنجیره عادت به سیاست فرعونی آمریکا گسیخته شد. ایران در برابر هول و هراس «معبد میهمان‌کش» که جلال‌الدین بلخی روایت می‌کند، نهراسید. داستانش را در «حسب حال» هفته آتی، با توجه به طبیعت جنگ روانی، برایتان می‌گویم!Https://t.me/maktuob
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 05 Aug 2025 02:39:36 +0300
ترامپ و آمریکای پیش از ترامپ همین رویکرد را داشته‌اند. تفاوت ترامپ این است که به دلیل بی سوادی و بی استعدادی در فهم مسائل جهان و خلق و خوی دلالی و بسازبفروشی و هتل‌داری، آنچه را نباید بر زبان بیاورد، می‌آورد. بعد هم با لودگی و دروغ‌پردازی و پشت هم‌اندازی حرفش را تغییر می‌دهد و به اصطلاح خودش سخن را چندپهلو بیان می‌کند و می‌پیچاند. همان اصطلاحی که درباره شیوه مدیریت موفقش از دید خودش بیان کرده است: «قانعش کن یا  گیجش کن!» کشورهای هم‌پیمان خود را تحقیر می‌کند. ببینید با کانادا و مکزیک و اروپا چه کرد؟ با چه ادبیاتی با عربستان حرف می‌زند؟  اعلام کرد بایست عنوان خلیج فارس تغییر کند. بعد که دید نمی‌شود و همه ایرانیان در هر جای جهان مخالفت کردند، گفت ایرانی‌ها می‌خواستند تغییر بدهند من نگذاشتم! او می‌خواهد مردم جهان و رهبران کشورها به این موضوع عادت کنند و در فکر شکستن این تابو نباشند که آمریکا هر کاری دلش بخواهد می‌کند. تمامی سازمان‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل، شورای امنیت، بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، سازمان بهداشت جهانی و دادگاه بین‌المللی لاهه و حتی یونسکو، باید گوش به فرمان و مطیع آمریکا باشند. وگرنه مخالفت با سیاست‌ها و مقاومت در برابر اعمال اراده و سلیقه آمریکا مجازات دارد؛ هند نباید از روسیه نفت بخرد، چین نباید از ایران نفت بخرد، دادگاه لاهه نباید نتانیاهو را به عنوان جنایتکار ضد بشری محکوم کند. نرخ تعرفه‌ها مبتنی بر اراده ترامپ بالا و پایین می‌رود. شاهد آمریکایی هستیم که فرانتس کافکا در رمان «آمریکا» از زبان «کارل روسمان» جوان 16 ساله که به آمریکا می‌گریزد، روایت شده است. او دچار نظام سرمایه‌داری و بوروکراسی و زندگی ماشینی امریکایی می‌شود. دچار استحاله می‌شود. گویی رمان «آمریکا»ی کافکا روایتی دیگر از رمان نیمه تمام «قصر» و نیز «محاکمه» اوست. منتها در رمان «آمریکا» قصر، همان آمریکاست و محاکمه کارل روسمان در لای چرخ و دنده نظام آمریکایی، نظامی ماشینی، مصنوعی و بی رحم انجام می‌شود. نکته قابل توجه این است که کافکا رمان «آمریکا» را بین سال‌های ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۴ نوشته است. البته مثل «قصر» ناتمام مانده است. کافکا که در عمرش به آمریکا سفر نکرده بود، چهره و هویتی از آمریکا را به ما نشان می‌دهد که حدود 50 سال پس از انتشار رمان آمریکا، «ادوارد سعید» در کتاب کلاسیک «شرق شناسی» همان موضوع و مفهوم را با نظریه‌پردازی ممتاز خویش تبیین کرده است. همه مردم جهان از دید غرب در حاشیه‌اند. مرکزیت از آن غرب است. مرکز غرب هم آمریکاست. در غرب آسیا هم آمریکا می‌خواهد اسرائیل را به عنوان نماینده و دنباله خود به عنوان مرکزیت تثبیت کند. پروژه صلح ابراهیم کارکردش همین است. این سیاست از طرف کشورهایی که با انواع طرح‌ها و دسیسه‌ها به آمریکا وصل شده‌اند، تبعیت می‌شود. مثلاً اگر مصر بخواهد علیه اسرائیل سخنی بگوید، بلافاصله آمریکا تهدید می‌کند که کمک سالانه به دولت مصر را که در واقع این کمک، یک میلیارد و 300 میلیون دلار کمک نظامی به ارتش و حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار کمک اقتصادی است، قطع می‌کند. آمریکا سالی یک و نیم میلیارد دلار هم به اردن کمک می‌کند، یعنی اردن را اداره می‌کند. بنابراین به محض کم‌ترین مخالفت‌ها، کمک قطع می‌شود. چنان که در دوران پهلوی دوم، محمدرضا شاه - به روایت خودش - هر چه آمریکا از او خواسته بود انجام داده بود. از این رو در کتاب «پاسخ به تاریخ» از آمریکا گلایه می‌کند. پس چرا با او چنان رفتاری داشتند؟ تحقیری که از سوی آمریکا متوجه محمدرضا شاه شد، تماشایی است. بخشی از این تحقیر را خانم فرح دیبا در خاطراتش نوشته است. در آمریکا شاه و فرح را به بیمارستان روانی می‌برند. اتاق‌ها پنجره نداشته است. روزنه، با چند میله ضخیم با فاصله کم در قسمت بالای دیوارها قرار داشت. اتاق خانم فرح از داخل باز نمی‌شده است، مثل سلول‌های زندان! بعید به نظر می‌رسد که این رفتار‌ها محاسبه شده نبوده باشد. خواسته‌اند به دیگر رهبران جهان که در قلمرو سیاست آمریکا قرار داشته‌اند پیام بدهند که بیشتر آمریکایی باشند!
اما ایران بازی آمریکا را به هم زد. این نکته را باراک اوباما در سال ۲۰۰۸ که به بیت‌المقدس سفر کرده بود، برای خوشایند صهیونیست‌ها بر زبان آورد. گفت: «ایران بازی بر‌هم‌زن است و نمی‌تواند روش خود را در منطقه غرب آسیا و در برابر اسرائیل ادامه دهد.»
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 05 Aug 2025 02:39:35 +0300
روزنامه ایران. سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴. حسب حال سیاست فرعونی ترامپ
سید عطاءالله مهاجرانی
امپراطور شارلمانی یا شارل کبیر، پیرانه سر، عاشق دختر نوجوانی شده بود. اطرافیان و مسئولان تشریفات دربار سخت نگران بودند. ناگهان دختر به سلامتی مُرد! همه نفس راحتی کشیدند. اما مشکل باقی ماند و بدتر شد. شارلمانی گفته بود جسد دختر را مومیایی کنند. جسد را به اتاق خوابش برد و با جسد معاشقه می‌کرد و مثلاً زندگی! بقیه داستان پیچ و خم‌های زیادی دارد. تا همین جایش به کار «حسب حال» می‌آید. گاه پدیده‌ای انسان را در چنگ خود می‌گیرد. زنده یا مرده، از دست او رهایی ندارد. طلسمی او را اسیر می‌کند. عادت‌ها گاهی چنینند. ما در قفس عادت می‌افتیم و از نوشوندگی می‌گریزیم. عادت می‌تواند گاه خرافه‌ای باشد که ما در درستی و اعتبارش تردید نمی‌کنیم. گمان می‌کنیم حقیقت ناب همان است. نسبت به شتاب زمان و تغییرات در زمانه خود بی‌اعتنا باقی می‌مانیم. نمی‌توانیم بت‌های ذهنی خود را بشکنیم. اگر بت ذهنی را نشکستیم، از سیر زمانه و فهم تحولات آن به دور می‌افتیم و حاشیه نشین جهان می‌شویم. چنان که بسیاری از کشورها و ملت‌ها و تقریباً می‌توان گفت کشورهای اسلامی در حاشیه جهان زندگی می‌کنند. زرق و برق و ساختن شهرها و خطوط تشریفاتی و بسیار مجلل هوایی و قصرها، کشور و ملت را به «متن» نمی‌رساند. ترامپ برای تحقیر کشور و ملت عربستان چند بار گفت: «اگر آمریکا نبود، شما یک هفته دوام نمی‌آوردید. الان داشتید به زبان فارسی حرف می‌زدید!» وقتی داوری‌اش درباره عربستان چنین است؛ پیداست برای کشورهای کوچک منطقه خلیج فارس چه داوری‌ای دارد. این کشورها مانند کشتی‌هایی هستند که لنگرهایشان پایگاه‌های نظامی آمریکاست. این گزاره که «بدون آمریکا نمی‌توان زندگی کرد»، تبدیل به همان طلسم یا عشق شارلمانی شده است. عادت شده است. اصلاً گمان نمی‌کنند که می‌توان بدون آمریکا زندگی کرد. اگر هم گاه در نهان، سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا در غرب آسیا را نپسندند، جرأت نمی‌کنند سخنی ناساز با سیاست و سلیقه آمریکا بر زبان بیاورند. آمریکا سیاستش همان سیاست فرعونی است. تحقیر و تبعیت و اطاعت بی‌چون و چرا! قرآن مجید از واژه بسیار دقیق «استخفاف» استفاده کرده است.
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿الزخرف: ٥٤﴾
«پس قوم خود را خوار و سبک‌ ساخت؛ آنان از او اطاعت کردند، چرا که آنان مردمی منحرف بودند.»
واژه «استخفاف» در قرآن مجید، همین یک مورد مطرح شده است، در تبیین و تفسیر سیاست فرعون زمان موسی علیه السلام، «رامسس دوم» که از جمله ابزارش برای استخفاف مردمان بهره‌گیری از شبکه جادوگران بود. جادوگران ذهن مردم را تسخیر می‌کردند. مردم از هویت انسانی و خرد انسانی تهی و پوچ می‌شدند. آنگاه فرعون اراده خود و سلیقه خود را بر آنان تحمیل می‌کرد. مردم به همان سبک و شیوه زندگی عادت می‌کردند. عادت تبدیل به طبیعت و هویت ثانوی یا جایگزین می‌شد. استحاله اتفاق می‌افتاد. دیگر کسی جرأت نمی‌کرد در برابر فرعون سخن دیگری بگوید. فرعونی که با استناد به یک خواب دستور داده بود تمامی نوزادان پسر بنی اسرائیل را به محض تولد به قتل برسانند. مردم را خوار و زبون می‌ساخت. به مردم می‌گفت: «من پرودگار برتر شما هستم!» مردم هم مُستضعَف و مُستَخف بودند، خوار و زبون و زبان بسته. قرآن مجید داستانی را از یکی از بنی اسرائیل که موسی علیه السلام به نفع او با قبطی درگیر شده بود و قبطی را کشته بود، روایت می‌کند. آن مرد نجات یافته از سوی موسی در حضور جمع در دعوای دیگری قتل قبطی را افشا می‌کند. موسی ناگزیر به فرار از مصر می‌شود. چرا؟ چون آن فرد که از قوم موسی بود و در فضای فرعونی تربیت شده بود؛ نمی‌توانست تصور کند که موسی می‌تواند با قبطی‌ها و فرعون رویارو شود و یک قبطی را هر چند دشمن او بود، بکشد. زبونی و خواری را پذیرفته بود.
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sun, 03 Aug 2025 00:04:28 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sun, 03 Aug 2025 00:04:27 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sun, 03 Aug 2025 00:04:27 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sun, 03 Aug 2025 00:04:27 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 02 Aug 2025 19:47:00 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 02 Aug 2025 19:47:00 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 02 Aug 2025 19:47:00 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Thu, 31 Jul 2025 02:43:36 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 29 Jul 2025 01:07:32 +0300
به گمانم سرانجام صدام حسین در عراق و قذافی در لیبی و خاندان اسد در سوریه و خاندان پهلوی در ایران و نظام شوروی، به دلیل سنگین بودن وزن سیاست در جامعه و زندگی مردم بود. مردم در دفاع به خیابان نیامدند. به تعبیر پابلو نرودا «از پشت پنجره به خیابان نگاه کردند!» در روز مبادا به خیابان نیامدند. گفته شده است که «القَسْرُ لا یدوم» حرکت یا رفتار مبتنی بر فشار و اجبار ماندگار نیست. ما در ایران و در نظام جمهوری اسلامی می‌بایست از این پنج سرنوشت عبرت بگیریم. مردم ایران به رغم همه نارسایی‌ها، ناترازی‌ها، آزردگی‌ها و توطئه بسیار سنگین سالیان متمادی جنگ روانی برای جدا کردن آنان از نظام، جدا کردن جمهوری اسلامی از ایران، جدا کردن ایران از اسلام، جدا کردن شیعه از سنی، جدا کردن اقوام ایرانی فارس و ترک و کرد و بلوچ و عرب و… از یکدیگر، که به عنوان استراتژی آمریکا و اسرائیل و اروپا و هم‌پیمانان، سال‌هاست پیگیری می‌شود، به گونه‌ای در میدان دفاع از کشور و بالطبع نظام حضور پیدا کردند که حیرت همگان از دوست و دشمن و تحسین ناظران را بر انگیخت. آیت‌الله خامنه‌ای در سپاسگزاری از مردم ایران از تعبیر «هزار بار تشکر» استفاده کردند.
بسیار خب، این حضور بایست یکی از دستاوردهایش تجدید نظر منطقی و اندیشیده و سنجیده در برخی راهبردها، سیاست‌ها و کاهش وزن سنگین سیاست باشد. مردم بایستی نشانه‌هایی را ببینند که مطلقاً برای نظام هزینه‌ای در بر ندارد. بلکه برعکس تداوم آن شیوه‌ها خسارت‌بار و هزینه‌افزاست. به دو مورد مشخص در کاهش سنگینی وزن سیاست اشاره می‌کنم.
یکم: نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان، به گونه‌ای که اعمال شده است؛ قابل دفاع نیست. نخبگان و مردم را به حاشیه رانده است. در انتخابات مجلس به گونه‌ای رفتار شده است که افراد با صلاحیت که لزوماً دغدغه حفظ اعتبار و آبرویشان را هم دارند، جریده می‌روند و کناره می‌گیرند و نامزد نمی‌شوند. مردم حضورشان در انتخابات در ‌گذار سال‌ها کاهش یافت و به زیر 50 درصد رسید. شما درصد آرای نامزدهای دوره اول مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۸ را مقایسه کنید با دوره فعلی مجلس. ببینید تعداد رأی 
10 نفر اول دوره اول مجلس با 10 نفر دوره فعلی، با توجه به جمعیت ایران در هر دو زمان، چه تفاوت دهشتناکی دارد! البته به لحاظ شخصیت سیاسی و فکری و علمی، که داستان دیگری است و اصلاً قابل قیاس نیستند؛ چیز دیگری است! این هم دستاورد نظارت استصوابی که در مجلس پنجم به ابتکار همانانی که اکنون پشیمانند؛ بعد از ۳۰ سال چه دستاوردی داشته است.
افرادی انتخاب می‌شوند که تماشایی‌اند. در انتخابات ریاست جمهوری و حتی خبرگان، چهره‌هایی صلاحیت‌شان احراز نمی‌شود یا مردود می‌شوند که از مهم‌ترین شخصیت‌های انقلاب بوده و هستند. اگر این شیوه اصلاح شود شاهد تشکیل مجالسی با کیفیت مطلوب خواهیم بود، همان که گفته شده است «مجلس عصاره فضایل ملت است»؛ مجلسی که بایست بیشترین نسبت را با ملت ایران داشته باشد.
دوم: برخی منتقدان، حتی اگر زبان تیز و تندی هم داشته باشند، که دارند، اما می‌دانیم که افراد مستقل و دلسوزی هستند. جای اینان در زندان نیست. آنان که به هر ترتیب حرفشان را می‌زنند. چرا با نگه‌داشتن آنان در زندان برایشان اعتبار و مشروعیت اضافی و ناخواسته ایجاد کنیم که نتوان به نقد نظر و آرای آنان پرداخت!؟
درباره مبانی فکری، نظری و سیاسی اصلاحات ساختارشکن که با احتیاط اصلاحات ساختاری بیان می‌شود، نقد جدی وجود دارد. اما به دلیل اینکه مطرح‌کنندگان در حبس یا حصرند، فضای مناسب و منطقی برای نقد و بررسی چنان‌که شایسته است فراهم نیست. نمی‌توان سخنی گفت. این افراد بایست آزادانه در منظر عمومی نظریات‌شان را مطرح کنند. طرفداران‌شان و منتقدان سخن بگویند. این شیوه حتماً به خیر و مصلحت کشور و ملت و نظام و نیز خود همان افراد است.
 بایزید در بسطام بر منبر نشسته بود. مسجد سرشار از جمعیت بود. فردی برخاست و گفت: «خداوند رحمت کند کسی را که برخیزد و گامی جلو بیاید!» بایزید سکوت کرده بود. گفت: «تمام سخن همین بود که این مرد گفت!» و از منبر پایین آمد.
  برخیزیم و گامی فراپیش نهیم!
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 29 Jul 2025 01:07:32 +0300
روزنامه ایران، حسب حال، سه شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۴ وزن سنگین سیاست (۲)
سید عطاءالله مهاجرانی
زمستان سنگین است و بهار سبک! بورانِ زمستانی، طوفانِ برف سنگین است و نسیم بهاری سبکبال. شاید بهتر از هر کسی سنگینی و سهمگینی زمستان درون و برون را «اخوان ثالث» در شعر معروف «زمستان» سروده است:
« سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سر‌ها در گریبان است.
حدیثی گر شنیدی قصه سرما و دندان است!»
سیاست در شوروی سابق یا در نظام‌های استبدادی مانند زمستان سنگین است. «هشام مطر» (متولد ۱۹۷۰) رمان‌نویس اهل لیبی که بسیار خوش درخشیده است، در اولین رمان خود با عنوان «کشور مردان» آنچنان سیمای سیاه، تباه و قیراندودی از لیبی زمان قذافی ترسیم می‌کند که نفس ما می‌گیرد. مثل صدام که گفته می‌شد به اندازه جمعیت عراق، تابلوها، تصاویر و مجسمه‌های صدام در همه جای عراق حضور دارد. هر کس در عراق زمان صدام در هر اداره‌ای که بود، وقتی رایانه‌اش را روشن می‌کرد، تصویر صدام پدیدار می‌شد که لبخند دندان‌نما می‌زد. تمام وزیران و مقامات سیاسی و نظامی و امنیتی می‌بایست به اجبار در خانه‌های سازمانی زندگی می‌کردند که تمام گفت‌و‌گوها در همه اتاق‌ها شنود می‌شد. گاه برای در امان ماندن از شنود برای گفت‌و‌گو به پشت بام می‌رفتند! که البته پنهان نمی‌ماند و آغاز ماجرا بود. در لیبی هم به روایت هشام مطر همین بود. سایه قذافی بسیار سنگین بود. راوی حکایت پسر نُه ساله که نامش سلیمان است، ‌از آزاد شدن پدرش با صورت خرد شده از زندان است. مادرش تمام آینه‌ها را از توی خانه جمع کرده بود. پدرش با حالتی مثل عرب‌های بادیه‌نشین که در بیابان دچار طوفان شن می‌شوند و صورتشان را می‌پوشانند، صورتش همیشه پوشانده بود. برق چشمانش دیده می‌شد. یک چشمش از حالت طبیعی و تقارن خارج شده بود. میهمانان که به خانه می‌آمدند، تا می‌خواستند سخنی بگویند، پدرش به قاب بزرگ عکس قذافی که به دیوار نصب شده بود اشاره می‌کرد، یعنی ایشان حضور دارند، نبایست سخنی گفت. در ایران عصر پهلوی دوم تمام کتاب‌های درسی ما با عکس شاه و فرح و اشرف و ولیعهد آغاز می‌شد. در تمام کلاس‌های درس دبستان، دبیرستان و دانشگاه و در تمام مساجد عکس شاه به دیوار نصب شده بود. در مساجد عکس شاه عکس با احرام در خانه خدا بود. در تمام سینما‌ها در آغاز هر فیلمی سرود شاهنشاهی پخش می‌شد، فیلمی از شاه و خانواده سلطنتی و در پایان فیلم شاه، همه مردم به قول تاجیک‌ها «ایستاده مانده»، کف می‌زدند. مجسمه شاه در میدان مرکزی همه شهرها وجود داشت. خیابان اصلی هر شهری نامش خیابان پهلوی بود، بعد خیابان فرح و خیابان ولیعهد.
در سال ۱۳۶۵ به همراه آیت‌الله اسدالله بیات و آیت‌الله زین‌العابدین قربانی و دکتر محمد اصغری سفری به سوریه داشتیم. مرحوم دکتر صادق آیینه‌وند، رایزن فرهنگی ایران، میهماندار ما در سوریه بود. ترتیبی داد تا ما به حلب و نیز برای زیارت مرقد عمّار به رقّه برویم. از دمشق تا حمص و حماه و معرّة النعمان، زیارت مرقد ابوالعلاء معری و حلب تا رقّه و تا کنار فرات رفتیم و بازگشتیم. در تمام شهرهای مسیرمان، حتی در بیابان‌ها اگر تپه‌ای دیده می‌شد؛ بر بلندا یا دامنه تپه‌ها مجسمه طلایی یا برنزی حافظ اسد می‌درخشید. دست راستش را تا شانه بالا گرفته بود؛ دست پولادین قدرت بود بر سر مردم سوریه. او نتوانست دست مدارا و محبتش بر دل‌های مردم باشد. در حلب برای نماز جماعت به مسجدی رفتیم. مردی میانسال در مسجد با شوق به سوی ما آمد و با اصرار ما را برای ناهار به خانه‌اش برد. برایمان ناهار درست کرد. خانواده‌اش در سفر بودند. از دست ستم و استبداد عاصی شده بود. گفت پسرش در زندان است. عروس جوانش می‌خواسته خودکشی کند و از همان عروس سه تا نوه یک تا پنج ساله دارد.
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sun, 27 Jul 2025 03:37:22 +0300
بدیهی است که مراد شکل و شمایل خانه نیست؛ چنان‌که بیت‌الله الحرام که از سویی رفیع‌ترین خانه جهان است، چنان‌که مشاهده می‌کنیم، برجها و آسمانخراش‌هایی در کنار و بلکه پیوسته به مسجدالحرام ساخته‌اند که درنتیجه خانه کعبه دیگر به‌سختی از فاصله مشاهده می‌شود. روایت شده است که خانه کعبه در روزگار پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از غار حرا دیده می‌شد. اگر به جبل النّور رفته باشید، دیده‌اید که شکل قرار گرفتن تخته‌سنگ‌ها در غار، به گونه‌ای است که انگار پلک چشم گشوده غار رو به مکه است و بدین ترتیب وقتی پیامبر(ص) برای نیایش و خلوت به غار حرا می‌رفت، می‌توانست مسجدالحرام را ببیند. 
خانه در حقیقت گوهر و روحش چیز دیگری است. از جنس روح است، جان است و به روایت سیمین بهبهانی که ملت بزرگ ایران در این ایام عاشورایی در هیأت‌های مذهبی شعر او را خواندند و از ایران گفتند:
دوباره  می‌سازمت  وطن
اگرچه با خشتِ جان خویش 
ستون به سقف تو می‌زنم
اگرچه  با  استـخوان  خویش
خانه دیگر از چنس خاک نیست. از جنس جان است، گرامی‌تر از جان است. مگر نه این است که عزیزترین و فداکارترین فرزندان ایران، جان شیرین خویش را فدای میهن عزیز کرده‌اند؟ وطنی که از جنس تمدن و فرهنگ و اخلاق و آئین و دین و آزادی و آزادگی است. این ارزش‌هاست که به خانه معنا می‌دهد و خاک، آسمانی می‌شود. خون شهید طهارت پیدا می‌کند. نام شهید می‌ماند. خانه‌ها در محله‌ها و شهرها و در ایران رفعت پیدا می‌کنند؛  مثل خانه شهیدان قهرمان، فرزندان رشید ملت ایران: شهید قاسم سلیمانی، برادران شهید باقری، شهید غلامعلی رشید و همه شهیدان که خود درجه شدند. بهشت شوق دیدارِ آنان را دارد. به سویشان آغوش می‌گشاید. خانه‌شان مشکات است. در بر گیرندة مصباح تابندة خون شهیدان است. رحمت و رضوان الهی بر آنان.
ادامه دارد
پی‌نوشت‌ها:
۱. ششه: شش روز بعد از عید فطر که روزه داشتن در آنها مستحب است.
۲. اشاره به بخشی از سخن پیامبر اکرم (ص) است که فرمود: خداوند فرشته‏ای را آفریده و هر بامداد می‏آید و فریاد می‏زند:
یَا أبنَاءَ العِشرِینَ، جِدُّوا و اِجتَهِدُوا: ای بیست ساله ها، تلاش و کوشش کنید!
و یَا أبنَاءَ الثَّلاَثِینَ، لاَ تَغُرَّنَّکُمُ اَلحَیاۀُ اَلدُّنیا: ای سی ساله‏ها، زندگی دنیا شما را نفریبد!
و یَا أبنَاءَ الأَربَعِینَ، مَا ذَا أعدَدتُم لِلِقَاءِ رَبِّکُم: ای چهل ساله‏ها، برای دیدار پروردگارتان چه آماده کرده‏اید؟
و یَا أبنَاءَ الخَمسِینَ، أتَاکُمُ اَلنَّذِیر: ای پنجاه ساله‏ها، بیم دهنده  به سویتان آمد!
و یَا أبنَاءَ السِّتِّینَ، زَرعٌ آنَ حَصَادُه: ای شصت ساله‏ها، وقت درو رسیده است!
و یَا أبنَاءَ السَّبعِینَ، نُودِیَ لَکُم فَأجِیبُوا: ای هفتادساله ها، شما را می‏خوانند، پاسخ دهید!
و یَا أبنَاءَ الثَّمَانِینَ، أتَتکُمُ اَلسَّاعَۀُ و أنتُم غَافِلون: ای هشتادساله ها، مرگ آمد و شما غافلید!
سپس فرشته می‏گوید: «اگر بندگان اهل طاعت و مردان فروتن و کودکان شیرخوار و جانوران بی‏گناه نبودند، قطعاً عذاب بر سرتان فرو می‏ریخت.» حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۳۲؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل،  ج۱۲، ص۱۵۷.
 روزنامه اطلاعات شنبه ۴ مردادماه ۱۴۰۴
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sun, 27 Jul 2025 03:37:21 +0300
این متن با جوهر ایمان و با شهد شیدای خون شهید در روز عرفه در روز نمادین ۱۵ خرداد نوشته شده است. هم روایت زندگی است. هم روایت گذار عمر از دهه شصت که هنگام درو است و به تعبیر حافظ:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مَه نو
یادم از کِشتة خویش آمد و هنگام درو
به دهه هفتاد زندگی اشاره می‌کند. روز عرفه است و روز «شناخت خویش»، نگاهی به زندگی و بختی بیدار و عمری مبارک که سرشار از تلاش و مجاهده بوده است. روایت آرمان و رؤیای شوق شهادت! از این روایت و ذکر خفی که فراوان زمزمه می‌کرد تا لحظه شهادتش، هشت روز گذشت؛ به شماره درهای بهشت! شهیدان از هر دری که بخواهند، وارد بهشت می‌شوند. بهشت از آنِ ایشان است، لَهمُ  الجنّه!
متن دست‌نوشت سردار غلامعلی رشید شگفت‌انگیز است؛ هم از رابطه‌اش با خانواده سخن می‌گوید، هم از رابطه‌اش با کار و مسئولیت، و هم از رابطه با خود که در دهه هفتم عمر،  می‌بایست مانند جوانان بیست ساله، تمام وجودش سرشار از تکاپو و جهاد و جدیت باشد. روایت رابطه با خداوند است که به آن سه رابطه معنا می‌بخشد. «ذکر خفی فراوان»، بازگشت به خدا! 
کتاب‌های مفصل عرفانی در هزاران صفحه که آکنده از دریای واژگان‌اند؛ مدرسه‌ها که پر از قیل و قال دلگیر بحث است. اگر گوهر و عصارة همه کتاب‌ها و درس و بحثها را بتوانیم فراهم کنیم، زیباتر و رساتر از این یادداشت روز عرفة سردار شهید قهرمان ملی ما، غلامعلی رشید نمی‌شود. 
به روایت همسر بسیار فرزانه و سخندان و آینده‌بینش: غلامعلی رشید «تنهاترین سردار» بود؛ برای اینکه او خودش را نمی‌دید، رو به دوربین نبود! سبک زندگی و سلوک او بسیار به سردار شهید قاسم سلیمانی شباهت داشت؛ سردارانی که خود را نمی‌دیدند. باور داشتند که پیش خدا چیزی کم نمی‌شود و آن که باید ببیند، می‌بیند. 
بدیهی است که خانه آنان که «مشکاتِ مصباح» وجود  آنان است، به اذن خداوند اعتلا و رفعت پیدا می‌کند. در سوره نور و بی‌درنگ پس از آیه شگفت‌انگیز نور که درباره‌اش در مقدمه پانزدهم میناگری نوشته‌ام، سخن از خانه‌هاست: «فی بیوت...» از آسمان‌ها و زمین که تجلی گاه نور خداوندند، به خانه‌هایی در زمین بازمی‌گردیم. به خانه‌های روشن!
روشن است این خانه، گویی آنِ کیست؟
ما  غـلام  خانـه‌های روشـنی
«فِی بُیُوتٍ أذِنَ الله أن تُرفَعَ و یُذکَرَ فِیهَا اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالغُدُوِّ و الآصَال: در خانه‌هایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت‌] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانه‌]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش می‌کنند...» (نور، ۳۶).
بیت مشکات است و اهل خانه مصباح. کدام مصباح درخشنده‌تر از خون شهید که روشنایی‌اش ذاتی است. خونی که لباس نمازگزار را آلوده می‌کند، وقتی خون شهید باشد، می‌توان شهید را با همان پیکر زخمی و جامه آغشته به خون دفن کرد. او نه به غسل نیاز دارد و نه به کفن!
خون شهیدان را ز آب اولی‌تر است
این خطا از صد صواب اولی‌تر است! 
 غوطه‌زدن در خون، بسی فراتر و پاک و پیراسته‌تر از غسل در اشک است که حافظ سرود:
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند:
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
گویی آیه نور که از روشنایی خداوند در آسمان‌ها و زمین سخن می‌گفت، اکنون خانه‌ها را مصادیقی عنوان می‌کند که شبیه آسمان‌ها و زمین جلوه‌گاه نور خداوندند. با چنین تجلیی، این خانه‌ها اعتلا و رفعت پیدا می‌کنند: والایی و بالایی می یابند. چنانچه در محله‌ای همة خانه‌ها یک‌طبقه باشد، اگر خانه‌ای دو یا سه‌طبقه باشد، توی چشم است،  قرآن مجید  نیز از خانه‌هایی سخن می‌گوید که رفعت یافته‌اند و نمایان شده اند. این رفعت با عنایت و اذن خداوند میسر شده است. به تعبیر ابن‌عباس: این خانه‌ها برای اهل آسمان، مانند ستارگان آسمان برای اهل زمین درخشنده و تابنده‌اند.
درباره خانه‌ها (بیوت) دو تفسیر مطرح شده است: 
۱ـ برخی مفسران مصداق خانه‌ها را «مساجد» تلقی کرده‌اند. 
۲ـ برخی نیز همة خانه‌هایی گرفته‌اند که مصداق آیه باشد؛ یعنی غیر از مساجد را نیز مشمول آیه دانسته‌اند، برای نمونه طبری ـ مفسر و مورخ بزرگ ایرانی ـ در تفسیر جامع البیان در ذیل آیه می‌نویسد: «مراد از بیوت، همة خانه‌هاست. از عکرمه روایت شده است که گفت: هی البیوت کلها.» در تفسیر کبیر امام فخر رازی می‌توان نکته‌های نابی یافت: «ظاهره أنّها کانت بیوتاً قبل الرّفع، فأذِن الله أن تُرفع: چنین به نظر می‌رسد که مراد خانه‌هایی است که با اجازه خداوند رفعت یافته‌اند»؛ یعنی خانه‌هایی عادی و معمولی بوده‌اند. عنایت و اذن خداوند به آن خانه‌ها رفعت داده است. 
مراد از رفعت خانه چیست؟
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sun, 27 Jul 2025 03:37:21 +0300
مینا گری های قرانی





سیدعطاءالله مهاجرانی
خانه و خانواده شهیدان (۳)
شهیدان تهاجم اسرائیل در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، نه تنها خود نشانه‌های راه هستند و به تعبیر قرآن مجید «درجات» اند، بلکه خانه و خانواده‌شان نیز چراغ راه و روشنایی بخش اند. پس از شهادت عزیزان، برخی اعضای خانواده‌ شهدا مثل مادر شهیدان پرافتخار محمد و حسن باقری (افشردی) و نیز همسر شهید غلامعلی رشید سخن گفتند. مادر شهیدباقری در وضعیتی سخن می‌گفت که فرزندش محمد و عروسش اشرف و نوه‌اش فرشته با هم شهید شده بودند. همسر شهید غلامعلی رشید نیز همزمان شوهر و پسرش امین‌عباس شهید شده بودند. سخنانشان عادی نبود؛ روی دیگر سکة زر سرخ خون شهیدان بود؛ آینه‌هایی بودند که خون فرزندان شهید یا همسر و فرزند شهید خود را بازتاب می‌دادند. در سخنانشان طمأنینه و توکل مثل آفتاب می‌تابید. پیداست آن شهیدان عزیز به حضور خود، با سلوک خود خانه‌ها را مثل «آیه نور» فروزنده و پر تلألؤ ساخته‌اند. از سوی دیگر در این خانه‌ها، شهیدان از صفای مادر و همسر و فرزندان روشنایی گرفته‌اند. 
مرگ برای بسیاری که اسیرِ داشته‌های خویش‌اند، تاریک و ناخواستنی است؛ از مرگ می‌گریزند. برای شهیدان، مرگ ْ پرواز است و ورود به جهانی بس گسترده‌تر و عمیق‌تر و روشن‌تر، برای شهیدان مرگ از زندگی این جهانی خواستنی‌تر است. به جای گریز از مرگ، شوق شهادت دارند. 
امام علی علیه‌السلام در «خطبه متقین» ازجمله صفات پارسایان، به همین نکته اشاره کرده‌اند: «چنان به بلا خو گرفته‌اند که گویی در آسودگی به سر می‌برند. اگر مدت عمری نبود که خدا برایشان مقرر داشته، به سبب شوقی که به ثواب و بیمی که از عذاب دارند، چشم برهم زدنی جانشان در بدن قرار نمی‌گرفت.»  تأثیر این مطالب چنان بود که با پایان‌یافتن سخن امام،‌ همّام یار امیر مؤمنان(ع) فریادی از عمق جان برکشید و مانند آرش با تیر فریاد، مرغ روحش پرواز کرد!  مولانا در توصیف این عاشقان جانباز است که می گوید:
چیست با عشق آشنا بودن؟
به جز از کام دل جدا بودن؟
او فدایی است، هیچ فرقی نیست
پیش او مرگ و نَقل، یا بودن
این شهیدان ز مرگ نشکیب اند
عاشقان اند بر فنا بودن
از بلا و قضا، گریزی تو
ترس ایشان ز بی بلا بودن
در چنین دولت و چنین میدان
ننگ باشد ز مرگ، لنگیدن
عاشقانِ تو را مسلّم شد
بر همه مرگها بخندیدن
فرعهای درخت لرزانند
اصل را نیست خوف لرزیدن
باغبانان عشق را باشد
از دل خویش میوه برچیدن
شِشه۱ می‌گیر و روز عاشورا
تو نتانی به کربلا بودن
چنین شوقی و چنین نگاهی و افق روشنی را در یادداشت روز عرفة سردار غلامعلی رشید دیدم. آن نوشته عادی نیست؛ به‌ویژه که به مصداق «گواه عاشق صادق در آستین باشد»، با شهادت او امضا شده و آفتاب خون شهیدان بر آن تابیده است. این نوشته ازجمله مهمترین اسناد شناخت گوهر انقلاب و تجلی ایمان و مقاومت در جان انسان عاشقی است که تمام عمر خود را در جهاد و مقاومت و شهادت گذرانده است. می‌توان گفت همانند شهید قاسم سلیمانی، شهید رشید از مهمترین شخصیت‌های استراتژیک نظامی ایران در تاریخ انقلاب بود. شهادت فقط زمانی نبود که شهید شد، او با شهادت زیست و در زندگی، شهید بود و با شهادت معاشقه می‌کرد.
یادداشت روز عرفه
شهید رشید نوشته است: 
«خدا کند جان این حقیر گرفته شود به دست مبارک حضرت عزرائیل(س)… هرگز فکر نمی‌کردم این‌قدر زنده بمانم! در آستانه ۷۲ سالگی‌ام! قبل از انقلاب، تصور ما این بود که قبل از سی سالگی شهید می‌شویم؛ در جنگ به گونه‌ای دیگر. در طی این ۳۷ سال پس از جنگ، انبوه کارهای ستادی و قرارگاهی در این سطح ( سطح راهبردی و عملیاتی)، یک روز ما را رها نکرده است. هر روزِ این سالها، حقیقتاً هفته‌ای به لحاظ زمانی بر ما می‌گذرد و روز که تمام می‌شود، از غروب آن، به فکر ادامه کار در فردای آن می‌شویم.
حضورم در منزل در حد یک ساعت، گاه کمی بیشتر، قبل از نماز مغرب و عشاست (برای شام) والسلام! و به خانواده و عباس‌آقا می‌گویم: فکر کنید جانباز قطع نخاعی‌ام و مثل آدمهای متعارف نمی‌توانم وقت بگذارم حتی نیم‌ساعت هم‌کلام شدن! نمی دانم سرّ باقی ماندن ما در این دنیا در دهة سبعین چیست!
 دلم می‌خواهد با آن فرشته و مَلکی که هر شب فرود می‌آید و صدا می‌زند (به فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله): «یا ابناء السَّبعین! نُودی لکم، فَاَجیبُوا»، بگویم: بابا! ما هنوز هم به لحاظ شرایط کاری در ردیف ابناء العشرین هستیم که صدا می‌زنید: «جِدّوا و اجتَهدوا!»... در حالی که جسم ما از ابناء الستّین که آن فرشته صلا می‌زند: «زَرعٌ آنَ حَصاده» گذشته است. (شما مانند زراعت و کِشتی هستید که درو کردنش نزدیک شده است!)۲ ذکر خفی ما شده است: انّا لله و انّا الیه راجعون!… فراوان... خوشا به حال شهدا!
برادر شما رشید
۱۵/ ۳/ ۱۴۰۴»
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 26 Jul 2025 01:27:52 +0300
گرسنگی فزاینده و کمبود غذای موجود، پزشکان و کادر پزشکی را تا حدی ضعیف کرده است که قادر به ارائه مراقبت‌های فوری به بیماران در بیمارستان‌های مملو از غیرنظامیان زخمی و دچار سوءتغذیه نیستند. آنها به شدت خسته اند و برخی در اتاق‌های عمل غش کرده‌اند. خبرنگاران هم به همین دلیل، مشابه همین وضعیت را دارند و در انجام کارهای خبری خود بعضا دچار مضیقه اند. بدن همه از بزرگ و کوچک تحلیل رفته و ضعیف شده است. بزرگترها غذای خود را، اگر غذایی باشد، در بین کودکان تقسیم می کنند و خود با آب و نمک و هر چند روز یک بار اگر نانی به دست آورند، با تکه نانی روزگار را می گذرانند. تعداد وعده های غذایی به یک وعده تقلیل یافته است. کودکان در صف های غذا از حال می‌روند، مادران یک قرص نان را بین کودکان گرسنه خود تقسیم می‌کنند. سرگیجه و عدم تمرکز و خستگی و بی حالی مفرط به دلیل تشنگی و گرسنگی افزایش یافته است. اینها واقعیتهای امروز غزه است؛ جایی که قحطی مهندسی شده، برخی از فلسطینی‌ها را به خوردن شن به جای آرد وادار کرده است. ۹۰٪ از کودکان غزه از سوء تغذیه حاد رنج می‌برند. زنان باردار و شیرده غذای کافی ندارند و در چنین وضعیتی چگونه می‌توانند نوزادان خود را تغذیه کنند؟ بیمارستان‌ها از سقط جنین مکرر به دلیل گرسنگی و مرگ کودکان به دلیل کم‌آبی یا ضعف شدید خبر می‌دهند. انواع بیماری ها به دلیلیل سوء تغذیه و آشامیدن آب آلوده سر به فلک کشیده است. بسیاری از مجبور بودن به انتخاب بین ماندن در محل کار یا بیرون رفتن برای جستجوی غذا برای خانواده‌های خود صحبت می کنند.
ماه‌هاست که مردم غزه در کنار مشکلات چندگانه‌ خود، اعم از حملات هوایی مستمر، محدودیت های گسترده برای ارسال کمک های بشردوستانه، گرسنگی و تشنگی، اعمال سیاست آوارگی و عدم امکان استقراردر یک مکان، با بی‌تفاوتی و سکوت بین‌المللی در مقابل جنایات وارده مواجهند.
فاجعه غزه، محاصره ۱۸ ساله آن، که با محدودیت‌های آب و غذا و دارو، تخریب عمدی زیرساخت‌ها و ... تشدید شده، همه سیاست‌های سیستماتیک یک رژیم جنایتکار برای شکستن اراده یک ملت هستند. در حالی که غزه گرسنه و تشنه است، جهان نظاره‌گر است. سازمان‌های بین‌المللی و سران کشورهای جهان به انتشار مواضع بی سر و ته تکراری و ابراز نگرانی های بدون هرگونه پشتوانه عملی بسنده می‌کنند. اگر جهان می‌داند چگونه به نهنگ های اقیانوس ها و حفظ گونه های در حال انقراض و گربه‌ها و سگ‌های ولگرد کمک کند، چگونه نمی‌تواند فکری برای مردم بی گناه غزه، خصوصا نوزادان و کودکان تشنه و گرسنه غزه نماید؟ قطعا اگر اراده ای بود، این نسل کشی ۲۲ ماه به طول نمی انجامید.
روزنامه اطلاعات، ۴ مرداد ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/104512

Https://t.me/maktuob
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 26 Jul 2025 01:27:52 +0300
فقط در غزه است که همزمان مردم هم از گرسنگی و سوء تغذیه می میرند، هم از تشنگی و آشامیدن آب آلوده، هم از بمباران مداوم شبانه روزی و هم برای دستیابی به معدود بسته های کمکی جهت رفع گرسنگی و همه این اتفاقات در مقابل چشم جهانیان و سکوت و بی عملی همگان، خصوصا جهان عرب و کشورهای اسلامی رخ می دهد.
نزدیک به ۲۲ ماه بی عملی و سکوت در مقابل این حجم از جنایت حیرت انگیز است. شاید به همین دلیل، ابو عبیده، سخنگوی گردان های القسام در آخرین پیام خود که حاوی نکات مهمی بود، لب به شکایت و شماتت گشود و گفت:
«ای سران امت اسلامی و عربی، ای نخبگان و احزاب بزرگ آن، ای علمای آن، شما در پیشگاه خدای عز و جل، خصم و طرف دعوای ما هستید، شما طرف شکایت ما در پیشگاه خدا هستید، گردن‌های شما سنگین از خون ده‌ها هزار بی‌گناهی است که با سکوت شما قربانی شدند، آیا امتی بزرگ، عظیم و پرافتخار، توان آن را ندارد که اندکی غذا، آب و دارو به مردمان گرسنه و در محاصره در نوار غزه برساند و جوی خون آنان را که به قصد ارعاب امت‌مان و برای درهم‌شکستن آن ریخته می‌شود، متوقف کند؟» انگشت اتهام ا بوعبیده به سمت طیفی گسترده، اعم از سران و نخبگان و احزاب و علمای بلاد اسلامی و عربی، قابل توجه است.
چند روز بعد از این سخنان، پیامی از سوی احمد الطیب، شیخ الازهر که در آن نسل‌کشی اسرائیل در غزه را محکوم کرده بود، صادر شد. در بخشی از این پیام آمده بود:
«الازهر قویاً تأکید می‌کند که گرسنگی عمدی و کشنده‌ای که توسط این اشغال نفرت‌انگیز بر مردم صلح‌جوی غزه تحمیل شده است، مردمی که به شدت به دنبال خرده نان یا یک فنجان آب هستند، در حالی که همزمان پناهگاه‌های آوارگان و مراکز توزیع کمک‌های بشردوستانه را با مهمات جنگی هدف قرار می‌دهد، یک جنایت نسل‌کشی تمام‌عیار است. علاوه بر این، هر کسی که به این رژیم سلاح بدهد، یا از طریق قطعنامه‌های همدستانه یا سخنان ریاکارانه آن را جسورتر کند، در این نسل‌کشی شریک است...» در این پیام، شیخ الازهر از همه بازیگران بانفوذ و قدرتمند درخواست کرده بود که«تمام توان خود را برای متوقف کردن این نهاد وحشی، وادار کردن آن به توقف کشتارهای سیستماتیک، تضمین ورود فوری کمک‌های بشردوستانه و امدادی و باز کردن تمام مسیرهای ممکن برای درمان بیماران و مجروحانی که وضعیتشان به دلیل هدف قرار دادن بی‌وقفه بیمارستان‌ها و مراکز درمانی توسط اشغالگران، که نقض آشکار همه قوانین الهی و کنوانسیون‌های بین‌المللی است، بدتر شده است، به کار گیرند.» بالتبع، مخاطب نخست این بیانیه دولت مصر بود که با بازگشایی گدرگاه رفح می توانست هم موجب ورود کمک های بشردوستانه به غزه شود و هم به ورود بیماران و مجروحین غزه به مصر کمک کند. این بیانیه اندک مدتی بعد از انتشار، با فشار ریاست جمهوری مصر و به بهانه به ثمرنشستن مذاکرات آتش بس از سایت های خبری و شبکه های اجتماعی حذف شد.
امروز در حالی که استراتژی های مختلف نظامی اسرائیل، از جمله آخرین مورد آن «ارابه های گیدعون» موجب تحقق اهداف اعلام شده رژیم نشده، با تحمیل سیاست گرسنگی می خواهد اراده غزه و مقاومت را در هم بشکند. نتانیاهو با پیشنهاد تشدید محاصره درصدد بود از طریق محاصره کامل غزه، موجب شورش مردم علیه حماس شود و حماس را وادار به تسلیم کند. رژیم صهیونیستی از سلاح گرسنگی به عنوان سلاح اصلی برای شکستن اراده مردم و تسلیم و کوچاندن آنها به عنوان بخشی از استراتژی نسل‌کشی سیستماتیک خود در غزه استفاده می کند؛ سیاستی برنامه‌ریزی‌شده برای نابودی یک ملت. طی این مدت گرسنگی و تشنگی سرنوشت مشترک ساکنان غزه از کوچک و بزرگ مردم عادی تا پزشک و خبرنگار و رزمنده مقاومت و نیروهای امدادی و خدماتی و... بوده است؛ واقعیتی که مرگ ناشی از آن به امری عادی بدل شده، در حالی که جهان تماشاچی بی‌عمل این جنایات بوده است. سکوت جامعه جهانی در قبال این فاجعه، همدستی آشکار با سیاست‌های اشغالگرانه رژیم صهیونیستی در به‌کارگیری سلاح تشنگی و گرسنگی علیه مردم غزه است.
رژیم صهیونیستی با موضوع کمک‌های بشردوستانه برای مردم غزه به عنوان بخشی از یک استراتژی نظامی برخورد می‌کند: محاصره کامل، ممانعت کامل از ورود کمک ها و دسترسی محدود با شرایط امنیتی سخت. این در حالی است که محاصره از آغاز جنگ تا کنون به‌طور کامل اعمال شده و پیشنهاد نتانیاهو به معنای قطع کامل هرگونه دسترسی به کمک‌ها حتی در شکل حداقلی آن بوده است. بنابراین، سیاست گرسنگی که از روز نخست جنگ به عنوان سلاحی علیه مردم غزه به‌کار گرفته شده، اکنون به شکلی فراگیر دنبال می‌شود. کار به‌جایی رسیده که مردم حتی به علف نیز دسترسی ندارند تا آن را برای تهیه نان آسیاب کنند؛ اقدامی که در ماه‌های قبل به آن روی آورده بودند.
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Sat, 26 Jul 2025 01:27:52 +0300
نگذارید غزه از گرسنگی و تشنگی بمیرد

جمیله کدیور

غیر از محاصره هوایی و زمینی و دریایی رژیم صهیونیستی علیه غزه از سال ۲۰۰۷ و تحمیل محدودیت های گسترده تر از۱۵ مهر ۱۴۰۲/ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بدین سو، اسرائیل از ۱۲اسفند ۱۴۰۳/۲ مارس ۲۰۲۵ بعد از پایان مرحله اول آتش بس سه مرحله ای، محاصره تقریباً کاملی را برای ورود اقلام حیاتی مورد نیاز مردم به غزه اعمال کرده است. وضعیتی که موجب شرایط فاجعه بار و بی سابقه ای در غزه شده، به گونه ای که به تعبیر کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، غزه جایی است که وضعیت آن بدتر از جهنم روی زمین است.
به دلیل محدودیت های رژیم، بحران انسانی و قحطی در نوار غزه به سطحی بی‌سابقه رسیده و گرسنگی، تشنگی، نبود دارو و تجهیزات پزشکی جان بسیاری از غیرنظامیان را گرفته است . بعد از اینکهدر ۲ مارس ۲۰۲۵، اسرائیل مرزهای غزه را کاملاً بست و ورود تمام کمک‌ها و تدارکات به غزه، از جمله اقلام غذایی اساسی، آب آشامیدنی، دارو و شیر خشک را قطع کرد، طبق طبقه‌بندی یکپارچه فاز امنیت غذایی (IPC) از ماه مه ۲۰۲۵، حدود نیم میلیون نفر در غزه با گرسنگی فاجعه‌بار (فاز ۵ IPC) مواجه شده‌اند.
به گفته وزارت بهداشت فلسطین در روز جمعه ۳ مرداد/۲۵ ژوئیه، حداقل ۱۲۲ فلسطینی، از جمله ۸۳ کودک، از ماه مارس ۲۰۲۵ (اسفند ۱۴۰۳) بر اثر گرسنگی جان خود را از دست داده‌اند. طبق اعلام دفتر رسانه‌ای دولت در غزه، ارتش صهیونیستی، همچنان تمام گذرگاه‌های نوار غزه را بسته و مانع ورود ۷۶۴۵۰ کامیون حامل کمک‌های بشردوستانه و سوخت شده است. در همین چارچوب، ۶۵۰۰۰۰ کودک در معرض مرگ ناشی از گرسنگی قرار دارند و ۱۲۵۰۰ بیمار سرطانی و حدود ۶۰۰۰۰ زن باردار در خطر مرگ ناشی از نبود درمان و غذا هستند. به گفته این نهاد، رژیم اشغالگر عمداً ۴۲ آشپزخانه مردمی و ۵۷ مرکز توزیع کمک‌ها را هدف قرار داده و ۱۲۱ حمله علیه کاروان‌های امدادی انجام داده است.
این در حالی است که به جز کشتار شبانه روزی غیرنظامیان در چادرها و پناهگاهها و آوار خانه ها، هر روز، خبر از کشته شدن تعداد زیادی غیرنظامی بی گناه فلسطینی در غزه در حالی که در صف دریافت بسته های غذا ایستاده‌اند، می رسد. بر اساس برآورد سازمان ملل طی چند هفته گذشته حدود ۱۰۵۴ نفر در اطراف مراکز توزیع غذا و به طور خاص در نزدیکی بنیاد بشردوستانه غزه (GHF)– نهاد مشترک تاسیسی آمریکا و اسرائیل توسط ارتش رژیم صهیونیستی کشته شده‌اند. این بنیاد و نقاط توزیع کمک، به مناطقی برای تحقیر و تله‌های مرگ برای فلسطینی‌ها تبدیل شده‌اند و بیشتر از تعداد کسانی که واقعاً کمک دریافت کرده‌اند، باعث کشتار و جراحت افراد گرسنه شده است. در این مراکز، فلسطینی‌هایی که به امید دریافت غذا آمده‌اند، به هدف حملات مستقیم اسرائیل تبدیل شده اند. مراکزی که در آن واحد، هم ایجاد وحشت می کند و هم به خشم عمومی علیه مقاومت دامن زده می شود. ضمن اینکه مدعی ارسال کمک به غزه است، در عمل، چندان چیزی به دست مردم نمی‌رسد و حاضران اگر هدف قرار نگیرند، نوعا با دست خالی نزد خانواده خود بر می گردند.
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 22 Jul 2025 09:06:03 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 22 Jul 2025 09:06:03 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 22 Jul 2025 09:06:03 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 22 Jul 2025 03:04:58 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 22 Jul 2025 03:04:58 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001013353488 Tue, 22 Jul 2025 03:04:58 +0300
Подробнее
]]>