Лента постов канала داستان راستان (@DastaneRastan57) https://t.me/DastaneRastan57 قصه ها و داستان ها برای بیدار کردن ما از خواب نوشته شده اند، ولی ما یک عمر از آنها برای خوابیدن استفاده کرده ایم . . . 🔴ارتباط با مدير كانال :↙️ @salmanzadeh57 مشتاق همراهی شما در کانال ایتا هستیم http://eitaa.com/joinchat/2504327174Cf3f99f2b51 ru https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 17 Aug 2025 16:30:16 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 17 Aug 2025 16:30:16 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 17 Aug 2025 16:30:07 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 17 Aug 2025 12:58:23 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 17 Aug 2025 11:35:06 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 17 Aug 2025 11:35:04 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 16 Aug 2025 22:45:01 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 16 Aug 2025 22:44:59 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 16 Aug 2025 21:07:08 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 16 Aug 2025 19:23:49 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 16 Aug 2025 18:15:38 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 16 Aug 2025 17:03:11 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 16 Aug 2025 16:11:25 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 16 Aug 2025 12:53:49 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 16 Aug 2025 12:53:47 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 22:09:03 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 22:09:01 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 21:30:56 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 21:04:02 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 21:04:00 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 18:03:33 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 17:15:15 +0300
🌸🍃🌸🍃

شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:

بطری وقتی پر است و می‌خواهی
خالی اش کنی ، خمش می‌کنی ...
هر چه خم شود خالی تر می‌شود ؛
اگر کاملا رو به زمین گرفته شود
سریع تر خالی می‌شود ...

دل آدم هم همین طور است ؛
گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم ، غصه ،
از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران ...

قرآن می‌گوید :
"هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها ؛
خم شو و به خاک بیفت ؛
" این نسخه‌ای است که خداوند برای
پیامبرش پیچیده است


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 16:26:59 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 16:26:59 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 16:26:52 +0300
🌸🍃🌸🍃

امیرالمومنین علی (علیه السلام) :

چهار چيز برای چهار مقصد ديگر آفريده شده اند :

1️⃣ مال برای خرج کردن در احتياجات زندگی نه برای نگهداری

2️⃣ علم برای عمل کردن به آن نه جدال و کشمکش و بحث

3️⃣ انسان برای بندگی و اطاعت از خدا نه خوشگذرانی و معصيت

4️⃣ دنيا برای جمع آوری توشه آخرت نه غفلت از آخرت و آباد ساختن دنيا

#منبع :
نصايح صفحه ۱۷۹


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 13:44:07 +0300
🌸🍃🌸🍃

جمعه های تکراری ،یک به یک کاسته شد از دفتر عمرما و تو نیامدی.
سالهاست سحرهای جمعه زجا برمیخیزیم و به امید اینکه شاید نسیم سحری پیغام رسان بوی زلف تو باشد دلمان را خوش کرده ایم و ندبه خوان تو شده ایم ....
ای دلخوشی مستضعفان ، مگر از ناخوش احوالی دل ما بی خبری ؟!
درونمان آشوب و نگاهمان بارانیست،
خواستم بگویم،
لطفا....!
شما که خود بهتر احوال دل ما را میدانی!
چشم براه تو ایم ، با چشمانی بارانی و منتظر،..!
دلهایی بی تاب و مضطر ،!
آقاجان ...!
چگونه بگویم که شرحی بر وصف صبر و قرارمان باشد در این دنیا ،
صبر ما هم دیگر در درونمان بی صبری میکند و
قرار دلمان بی قراری ...
دنیای ما هم گویی جز ساز ،ناسازگاری هرگز نیاموخته که بخواهد بنوازد.
بی تعارف و از سرجان عرض میکنم آقاجان.!
لطفا، لطفی کن و بیا.....

"سرجی"


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 11:12:50 +0300
🌸🍃🌸🍃

رمیله گفت:
در زمان امیرالمومنین علیه السلام روزي تب شدیدي داشـتم. روز جمعه آرامشـی درخود دیـدم و بـا خود گفتم بهترین کار این است که روي خودم مقـداري آب بریزم و پشت سـر امیرالمؤمنین علیه السلام نماز بخوانم. این کار را کردم و به جانب مسجد رفتم. همین که مولی امیرالمؤمنین روي منبر رفت، تبم دوباره برگشت.
وقتی آن جناب نماز را تمام کرد و به جانب خانه رفت، من نیز با ایشان رفتم. فرمود: رمیله! دیـدم در خود پیچیده بودي. عرض کردم: آري، و جریـان را به عرض ایشـان رسانـدم که علاقه داشـتم نمازي پشت سـر شـما بخوانم. فرمود: رمیله! هر مؤمنی که
مریض می شود، مـا نیز به واسـطه بیماري او مریض می شویم، محزون نمی شود مگر اینکه ما نیز از انـدوه او محزون می شویم، و دعایی نمی کنـد مگر اینکه دعای او را آمین می گوییم، و ساکت نمی شود مگر اینکه ما برایش دعا می کنیم.عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! خداونـد مرا فـدایتان کنـد! این براي کسـی است که با شـما در خانه باشد، اما آنها که در اطراف زمین هستند چطور؟ فرمود: رمیله! در شرق و غیر آن، مؤمنی از نظر ما پنهان نیست.

#بحارالانوارج۲۶ص١٤۰ #بصائرالدرجات‌ص۷۲


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Fri, 15 Aug 2025 11:12:48 +0300
🌸🍃🌸🍃

#سوادزندگی

هيچ كس در هيچ كجا چمدانی همراهش نيست كه پر از حال خوب برای ما باشد و آن را به ما سوغات بدهد.
حال خوب از درون ما می آيد.
مهم اين است كه با توجه به داشته هايمان حال خوب را برای خودمان ايجاد كنيم.
مهم اينست كه شادی های كوچك را براي خود بسازيم و از آنها احساس رضايت كنيم.
گاهي با يك بستنی قيفی، با يك پياده روی همراه با موزيك دلخواه، با ديدن يك فيلم كمدی و...
می توانيم حال خوب را به خودمان هديه كنيم.
مهم اين است كه بخواهيم حال خوب داشته باشيم و حس قربانی به خودمان نگيريم!
به همين سادگی..
زندگی همين لحظه هاست ...


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 22:00:32 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 22:00:32 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 22:00:26 +0300
🌸🍃🌸🍃

#نیایش_شبانه

الهى یادم بده آنقدر مشغول عیب‌ های خودم باشم که عیب های دیگران را نبینم.

یادم بده اگر کسی را بد دیدم قضاوتش نکنم، دعایش کنم

یادم بده، بدی دیدم "ببخشم" ولی بدی نکنم چرا که نمیدانم بخشیده میشوم یا نه

یادم بده اگر دلم شکست نفرین نکنم دعا کنم، اگر نتوانستم سکوت کنم

یادم بده اگر سخت بگیرم "سخت میبینم"

یادم بده به قضاوت کسی ننشینم چرا که در تاریکی همه شبیه هم هستیم.

یادم بده از آدمها خرده نگیرم، اگر بد شدند حتما جایی بدی دیدند

خدایا آدمهای بد را از سر راهمان در حال و آینده بردار، توفیق بده خوب باشیم و خوب بمانیم . . . .
پروردگارا تو را سپاس


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 22:00:24 +0300
🌸🍃🌸🍃

بسیار زیبا و آموزنده

پیرمردی در دامنه کوه هاهیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند
یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار سوخت
تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد وبسوی خانه روان شد
و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود

زن همسایه نمک نیاز داشت به خانه آنها رفت و زن نمکدان را به او داد
اما زن همسایه که چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد.
پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراخت و عصبانی
وخانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم

چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت
سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکر کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر راه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد
دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید
پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت
پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی
پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی او می نگرد
پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) برایش گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی
و حتما بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید
پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود
هنگامی که به لب دریا رسید خواست کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد
هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد .
با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت
همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید
پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دوید و گریخت .
حضرت سلیمان (ع) میخواست مانع اش شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا تغییر میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست
خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم
پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد
ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم
پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت
همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها نگین را یافت وبه شوهرش مژده داد
شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم
هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخصی پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد.
پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند
چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد .
نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و یک شکم سیر ماهی خوردند
فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد.


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 20:37:18 +0300
🌸🍃🌸🍃

شروط ورود به بهشت:

✅شرط اول:
سوره مبارکه المعارج آیه 22
إِلَّا الْمُصَلِّينَ
مگر نماز گزاران حقيقي.
✅شرط دوم:
سوره مبارکه المعارج آیه 23
الَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ
آنان که دايم در نماز و طاعت الهي عمر گذرانند.
✅شرط سوم:
سوره مبارکه المعارج آیه 24
وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ
و آنان که در مال و دارایی خود حقّي معيّن و معلوم گردانند
✅شرط چهارم :
سوره مبارکه المعارج آیه 25
لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ
تا به فقيران سائل و فقيران آبرومند محروم رسانند.
✅شرط پنجم:
سوره مبارکه المعارج آیه 26
وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ
و آنان که روز قيامت و جزا را تصديق کنند.

✅شرط ششم:
سوره مبارکه المعارج آیه 29
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ
و آنان که اندام خود را از شهوت راني نگاه مي‌دارند.
✅شرط هفتم:
سوره مبارکه المعارج آیه 32
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿۳۲﴾
و آنان که امانت و عهد و پیمانشان را رعایت کنند. (۳۲)
✅شرط هشتم:
سوره مبارکه المعارج آیه 33
وَالَّذِينَ هُمْ بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ ﴿۳۳﴾
و آنان که برای گواهی به حق قیام کنند. (۳۳)

✅شرط نهم :
سوره مبارکه المعارج آیه 34
وَالَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ
و آنان که نماز خود را به وقت و شرايط و حضور قلب محافظت کنند.

وعده خداوند رحمان و رحیم:
سوره مبارکه المعارج آیه 35
أُولَٰئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ

آنان در باغها ي بهشت ابدی با عزّت و احترام متنعّمند.

الهی ما را از نمازگزاران حقیقی خود قرار بده و گناهان ما را ببخش.

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 20:04:21 +0300
🌸🍃🌸🍃

#حدیث_روز

نبی گرامی اسلام (ص) فرمودند:
اگر جوانمردی گناه کرد برای او عذر بتراشید تا گناه او بپوشانید، هر کس چنین کند خداوند آبروی او حفظ کند و عزیزش دارد.

#نهج‌الفصاحه


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 19:41:49 +0300
🌸🍃🌸🍃

ای کسانی که ایمان آورده اید ، آنگونه که حقِّ تقوا و پرهیزگاری است ، تقوای خداوند پیشه کنید و مبادا که بمیرید و تسلیم دستورات خداوند (=مسلمان) نشده باشید.

توضیح و نگاهی دقیقتر:

یا ایها الذین آمنو اتقو الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون

(102) آل عمران

خودم و تمام دوستان را به تقوای الهی توصیه می کنم چرا که در قرآن بسیار بر آن تاکید شده است :
ای کسانی که ایمان آورده اید تقوا پیشه کنید (چقدر ؟) به اندازه حق تقوا ( حد تقوا چقدر است؟) من فکر می کنم حق تقوا همان حق خداست و هرچه معرفت ما نسبت به خدا بالاتر باشد بهتر می توانیم این حق بزرگ را که در قرآن به آن توصیه شده ادا کنیم من فکر می کنم بر اساس این اندیشه ، ملاک ارزیابی ایمان انسان ها میزان تقوای آن هاست یعنی چقدر در مقابل خدا تسلیم هستند چه میزان صداقت داریم ، چقدر اخلاقی عمل می کنیم و ...
و نکند که ما بمیریم و هنوز در مقابل خدا به مقام تسلیم نرسیده باشیم ؛ بیاییم از فرصت ها به بهترین نحو برای اینکه با ملاک این آیه مسلمان شویم تلاش کنیم .

(معنی مسلمان : تسلیم دستورات خداوند)

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 18:58:37 +0300
🌸🍃🌸🍃

آیاتی از قرآن کریم

سوره توبه (آیه ۷۲)

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (٧٢)

خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده كه نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسكن‌های پاكیزه‌ای در بهشتهای جاودان (نصیب آنها ساخته)؛ و (خشنودی و) رضای خدا، (از همه اینها) برتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است.

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 17:50:27 +0300
🌸🍃🌸🍃

خيلی وقت ها ديگران می توانند خوب و صميمی زندگی کنند اگر ما حرف اضافه نزنيم!

سه سال از زندگی زوج جوان ميگذرد عمه ميگويد: چطور قابلمه هايت اينقدر زود خش برداشته؟!
شوهر بعدا زنش را توبيخ می کند که چرا مادرت برایت جهيزيه جنس خوب نخريده؟!
يکی به شوهر می گويد: چطور اينهمه مدت با اخلاق تند همسرت ساخته ای؟!
شوهر پس از شنيدن اين سوال زنش را تحمل نمی کند و کارش با او به دعوا و مرافعه می کشد.

به زن می گويند چقدر شوهرت شب ها دير به خانه می آيد؟!
زن پاپيچ شوهر می شود و شکاکانه می پرسد اين وقت شب کجا بودی؟!
و اين شکاکيت کاذب همچون پتکی اعصاب و روان خانواده را له می کند.

بياييد اينقدر از هم سوال نپرسيم، حرف اضافه نزنيم، توصيه های شخصی نکنيم
نپرسيم همسرت کو؟
چرا تنها آمدی؟
اين مانتو را چند سال قبل خريدی؟
شوهرت چقدر حقوق می گيرد؟
دستپخت همسرت خوب است يا نه؟
پدر زنت چند ميليون جهيزيه داد؟
خانه تان چند متر است؟

حرف اضافه، زندگی ديگران را خراب می کند. پس حواسمان را جمع کنيم که کم، درست و به موقع حرف بزنيم! واقعا خیلی چیزها به ما مربوط نیست...

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 16:22:11 +0300
🌸🍃🌸🍃

شاگردی از عابدی پرسید:

تقوا را برایم توصیف کن؟
عابد گفت:

اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه می کنی؟

شاگرد گفت:
پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم.

عابد گفت:
در دنیا نیز چنین کن تقوا همین است

از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار
زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 14:04:19 +0300
🌸🍃🌸🍃

#فرار_از_ترس_ریا

مولا عبد اللّه شوشتری به منزل شیخ بهایی رفت. وقت نماز شد.

شیخ بهایی از او خواست که نماز جماعت بخواند. مرحوم شوشتری مقداری فکر کرد، جوابی نداد و با سرعت به منزل خود برگشت. بعضی از دوستان از او سؤال کردند که آقا شما با اهتمامی که به نماز اوّل وقت دارید، چرا در منزل شیخ بهایی نماز نخواندید؟

گفت: هر چه فکر کردم، دیدم در نفسم یک تغییری هست که دوس داشتم شیخ بهایی پشت سر من نماز بخواند. این بود که از ترس ریا نماز نخواندم.

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 11:40:45 +0300
🔉فایل صوتی زیارت اربعین

با صدای دلنشین محسن فرهمند

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
اربعین حسینی تسلیت


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 10:57:15 +0300
🌸🍃🌸🍃

چهل روز بعد از حادثه ی خونین کربلا، وصف حال زینب کبری(سلام الله علیها):

آمدم اینجا دوباره...لشکرت یادش بخیر
قاسم و عون و زهیر و جعفرت یادش بخیر

اولین باری که اینجا آمدم یادت که هست؟
شد رکابم ساقی آب آورت،یادش بخیر

اولین باری که اینجا پهن شد سجاده ام
با اذان دلربای اکبرت،یادش بخیر

حال،من برگشته ام اما نه مثل بار قبل
قامت مانند سرو خواهرت یادش بخیر

از امانتداری ام دارم خجالت می کشم
بچه های من فدای دخترت... یادش بخیر

روضه ی دیروزمان این بود با بی بی رباب
ای عروس مادر من اصغرت یادش بخیر

من خودم اینجا به جسمت پیرهن پوشانده ام
دستباف یادگار مادرت یادش بخیر

رفتی و با اشک هایم بدرقه کردم تو را
ای برادر آن وداع آخرت یادش بخیر...

مثل جدم می شدی در پیش چشمان همه
وای من عمامه ی پیغمبرت یادش بخیر

ساربان در پیش چشمان خودم حرّاج کرد
گوشواره هام نه،انگشترت... یادش بخیر...


السلام علی الحسین
و علی علی ابن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Thu, 14 Aug 2025 10:57:13 +0300
🌸🍃🌸🍃

#سوادزندگی

چند سؤال اساسی كه پاسخ به آنها زندگى شما را جهت خواهد داد:

١. چه كسى در نبود شما بيشتر از همه غمگين خواهد شد؟
٢. آيا زمان ارزشمندتان را براى افرادى كه بايد صرف مى كنيد؟
٣. دوست داريد چه ميراث و يادگارى از خود به يادگار بگذاريد؟
٤. اگر ميدانستيد كه هيچ كس شما را قضاوت نخواهد كرد، چطور زندگى مى كرديد؟
٥. چطور براى همه چيزهايى كه هم اكنون در اختيار داريد شكرگزارى مى كنيد؟
٦. تصور كنيد كه در نود سالگى هستيد؛ در اين لحظه دوست داريد زندگى شما چطور گذشته باشد؟

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 23:00:55 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 23:00:55 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 23:00:49 +0300
🌸🍃🌸🍃

#نیایش_شبانه

بارخدایا ، تو به دوستانت از همه دوستانشان مهربانترى و بر آنان كه به تو توكل كنند از هركس دیگر كارسازتر

درون پرده رازشان را مى بینى و بر ضمایرشان آگاهى و اندازه بصیرتشان را مى شناسى و اسرارشان بر تو آشكار است

اگر غربت به وحشتشان افكند ، یاد تو انس و آرامش آنهاست و اگر باران مصایب بر سرشان ببارد به پناه جستن از تو روى آرند .
زیرا مى دانند كه زمام همه كارها به دست توست و هر چه شود به مشیت و قضاى توست .

بارخدایا ، اگر زبانم از سؤال عاجز است یا ندانم چطور روى سؤال به درگاه تو آرم ، دلم را به جایىكه رستگارى من آنجاست ، متوجه ساز كه چنین رهنمودها از تو بعید نیست
و چنین كارسازیها از تو شگفت نباشد
خداوندا قلب ما راآرام کن



@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 23:00:48 +0300
🌸🍃🌸🍃

عطاء بن ریاح گوید: روزی نزد عایشه رفتم پرسیدم: شگفت انگیزترین چیزی که در عمرت از پیامبر صلی الله علیه و آله دیدی چه بود؟
او گفت: کارهای پیامبر صلی الله علیه و آله همه اش شگفت انگیز بود ولی از همه عجیب تر اینکه شبی از شبها که پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود از جا برخاست و لباس پوشید و وضو گرفت و به نماز ایستاد و آنقدر در حال نماز و در جذبه خاص الهی اشک ریخت که جلو لباسش، از اشک چشمش، ترشد.
سپس سر به سجده نهاد و چندان گریست که زمین از اشک چشمش، تر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود!
هنگامی که بلال او را به نماز خواند، پیامبر صلی الله علیه و آله را گریان دید، عرض کرد، چرا گریانید، شما که مشمول لطف خدا هستید.
فرمود: افلا اکون عبداً شکوراً آیا نباید بنده شکر گزار خدا باشم.
چرا نگریم، خداوند در شبی که گذشت، آیات تکان دهنده ای بر من نازل کرده است و سپس شروع به خواندن آیات کرد(1) و در پایان فرمود:
ویل لمن قرئها و لم یتفکر فیها وای به حال کسی که آنها را بخواند و در آنها نیاندیشد.
در روایتی از حضرت علی (ع) نقل شده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هرگاه برای نماز شب بر می خواست، نخست مسواک می کرد و سپس نظری به آسمان می افکند و این آیات را، زمزمه می نمود.

آیه 191 و 192 سوره آل عمران:
آنها که در هر حالت، ایستاده و نشسته و خفته خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمان و زمین بیندیشند و گویند: پروردگارا، تو این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریده‌ای، پاک و منزهی، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاهدار.

ای پروردگار ما، هر که را در آتش افکنی او را سخت خوار کرده‌ای، و ستمکاران هیچ یاوری ندارند.


#منبع:
سوز سحرگاهی (مهدی راهبر) صفحه 41و 42. (تفاسیر ابوالفتوح رازی و مجمع البیان).


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 21:31:53 +0300
🌸🍃🌸🍃

#سور‌ه‌هایی‌که‌سجده‌واجب‌دارند

چهار آیه از چهار سوره قرآن سجده واجب دارند که عبارتند از:

⬅️الف: سوره نجم آیه 62.

⬅️ب: سوره علق: آیه 19.

⬅️ج: سوره سجده (الم تنزیل) آیه 15.

⬅️د: سوره فصلت آیه 37.

احکام و شرایط خاص آنها به این صورت است که:

1. اگر انسان به آیات مذکور گوش فرا دهد واجب است که سجده کند و اگر تنها آنها را بشنود(به گوش او برسد بدون این که قصد شنیدن داشته باشد) اگر چه سجده واجب نیست ولی احتیاط آن است باز سجده کند.

2. آنچه موجب وجوب سجده می شود شنیدن تمام آیه است ولی اگر بخشی از آیه را هم شنید، احتیاطا سجده کند.

سجده در هنگام شنیدن این آیات واجب فوری است و نباید تأخیر بیفتد و اگر احیانا تأخیر افتاد در اولین فرصت باید آن را بجا آورد.

3. شنیدن از بچه یا کسی که قصد تلاوت ندارد یا ضبط صوت، سجده کردن را واجب نمی کند، اگر چه احتیاط در آن است که سجده بجا آورد.

4. در سجده واجب قرآن نمی شود بر چیزهای خوراکی و پوشاکی سجده کرد، ولی سایر شرایط سجده را که در نماز است، لازم نیست مراعات کنند.

5. هر گاه در سجده واجب قرآن، پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگر چه ذکر نگوید کافی است و گفتن ذکر، مستحب است و بهتر است بگوید: «لٰا إِلٰهَ إِلَّا اللّٰهُ حَقّا حَقّا لَا إِلٰهَ الّا اللّٰهُ ایماناً وَ تَصْدِیقاً لَا إِلٰهَ إِلَّا اللّٰهُ عُبُودِیةً وَ رِقًّا سَجَدْتُ لَک یٰا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقًّا لَا مُسْتَنْکفاً وَ لَا مُسْتَکبِراً بَلْ أَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ».

6. سوره های سجده دار را نباید در نماز خواند و موجب بطلان نماز می شود.

7. بر فرد جنب و حائض حرام است خواندن کلمه یا آیه ای از این سوره ها؛ چه آیه سجده باشد یا آیات دیگر این چهار سوره.

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 20:46:58 +0300
🌸🍃🌸🍃

#حدیث_روز

امام على عليه‏ السلام :

اِنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ فَرَضَ عَلى اَئِمَّةِ العَدلِ اَن يُقَدِّروا اَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ كَيلا يَتَبَيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ؛

خداوند عزوجل بر پيشوايان عادل واجب كرده كه سطح زندگى خود را با مردم ناتوان برابر كنند تا فقير را، فقرش برآشفته نكند.

نهج البلاغه، خطبه 209


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 19:00:35 +0300
🌸🍃🌸🍃

ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ، ﮐﻔﺸﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﯿﺎﻣﺪ.
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ ‏(ﭘﯿﻨﻪ ﺩﻭﺯﯼ، ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻭ ﻭﺻﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ‏) میکند.

ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﺠﺎﺝ ﻓﻘﻂ ﺣﺞ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ.

ﮔﻔﺖ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋﺰﻡ ﺣﺞ ﮐﺮﺩﻡ، ‏عیالم ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﻣﺮﺍ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﺘﺎﻥ، ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻫﻔﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﺮﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ. ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻢ. ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻼﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ.

ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻥ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭهم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻔﻘﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ.

#ﺗﺬﮐﺮﻩ_ﺍﻻﻭﻟﯿﺎ
#عطار_نيشابوری


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 17:37:44 +0300
🌸🍃🌸🍃

سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشمیان نگردد :

1 - اجتناب از عجله
2 - مشورت کردن
3 - توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری .


#منبع:
كشف الغمة ج ‏2 ، ص 349


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 17:11:05 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 15:08:29 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 15:08:29 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 15:08:24 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 11:57:44 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 11:00:54 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Wed, 13 Aug 2025 11:00:52 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Tue, 12 Aug 2025 23:19:49 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Tue, 12 Aug 2025 23:19:47 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Tue, 12 Aug 2025 21:34:22 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Tue, 12 Aug 2025 20:28:00 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Tue, 12 Aug 2025 20:09:49 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Tue, 12 Aug 2025 17:43:43 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Tue, 12 Aug 2025 14:32:57 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Tue, 12 Aug 2025 12:18:22 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Tue, 12 Aug 2025 11:15:25 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Tue, 12 Aug 2025 10:38:02 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Tue, 12 Aug 2025 10:37:54 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 22:57:33 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 22:57:31 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 21:47:36 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 21:07:04 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 21:07:03 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 19:47:06 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 18:55:03 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 18:54:48 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 17:59:56 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 11:56:42 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 11:56:42 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 11:55:49 +0300
🌸🍃🌸🍃

در بحارالانوار (ج ۲۶ ص ۲۳۸) آمده است که قنبر در میان یاران امیرالمومنین (ع) از حرمت و منزلتی بسزا برخوردار بود و همواره مورد عزت و احترام مردم بود.

نقل است روزی یکی از یاران حضرت علی (ع) با یکی از دشمنان آن حضرت در کنار هم نشسته بودند که ناگهان قنبر از دور پیدا شد، آن شخص شیعه با مشاهده قنبر قیام کرد و به احترام او سر پا ایستاد.

آن مرد بدخواه گفت: «مگر قنبر کیست که تو این‌گونه او را احترام کردی؟»

گفت: «آیا به کسی که ملائکه بال خود را زیر پای او می‌گسترانند، احترام نگذارم؟»

شخص مخالف از روی عصبانیت قنبر را فراخواند و با ذکر بهانه‌ای به وی دشنام داد و چند ضربه‌ای به او زد.

خبر این ماجرا به امیرالمومنین (ع) رسید. از قضا ماری آن شخص را که به قنبر احترام کرده بود، گزید. حضرت علی (ع) جهت عیادت وی به منزلش رفت و دید که آن مرد از شدت درد می‌نالد و به خود می‌پیچد. حضرت با مشاهده حال او فرمود: «آیا می‌دانی تو خود باعث این مصیبت شده‌ای.»

عرض کرد: «برای چه؟»

حضرت فرمود: «تو خوب می‌دانستی فلانی دشمن و مخالف ماست، با این حال پیش او به قنبر احترام زیاد گذاشتی که حساسیت و حسادت او را برانگیختی و او را ناخودآگاه تحریک نمودی که به قنبر اهانت کند و او را اذیت نماید و به این ترتیب تو موجب آزار قنبر شدی و خداوند هم با این مار تو را کیفر نمود؛ بنابراین اگر می‌خواهی خداوند تو را عافیت و سلامت عطا کند، عهد کن دیگر در برابر دشمنان‌مان با ما و دوستان ما به‌گونه‌ای رفتار نکنی که بیم گزندی بر ما باشد.»


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Mon, 11 Aug 2025 11:55:48 +0300
🌸🍃🌸🍃

#سوادزندگی

کلید خوشبختی در این است که بدانیم زندگی به نوبه‌ی خود زشت یا زیبا نیست، این ما هستیم که میتوانیم آن را زشت ببینیم یا زیبا.

هیچوقت نباید به دنبال خوشبختی کامل بود. غیر ممکن است بتوان کسی را در این دنیا پیدا کرد که صد در صد خوشبخت باشد. باید به زیبایی‌های کوچک زندگی بسنده کرده و آنها را در کنار هم چید، درست مثل یک جاده. در آن‌ صورت است که وقتی برگردی و پشت سرت را نگاه کنی، میبینی چه مسیر طولانی‌ای را به سمت خوشبختی طی کرده‌ای.


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 10 Aug 2025 22:50:28 +0300
🌸🍃🌸🍃

#نیایش_شبانه

خدای مهربان من
میدانی که چقدر به رحمت تو
امید بسته ایم
و چقدر آرام میشویم از اینکه تو
و مهربانی و لطفتت را
همیشه در جان لحظاتمان
احساس می کنیم ...
حس داشتنت ، حس بودنت ،
حس حضورت ،
در تار و پود لحظاتمان جاریست
و چقدر با تو خوشبختیم..
و چقدر با تو ای خدای مهربانم
پر از آرامشیم،
الهی، در این روزها مردم کشورم را از تمام
خطرات و بیماریها محفوظ بدار و آرامش ابدی نصیبشان بگردان...


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 10 Aug 2025 22:50:26 +0300
🌸🍃🌸🍃

بزرگواری تعریف میکرد
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،

در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست

( در بزم غم حسین مرا یاد کنید )

بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟

روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!

وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :

در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند

از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ،

من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :

حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد

من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!

بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد

گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته

آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم

وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :

آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،

من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است

حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،

لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!

تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید

و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!

وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم

همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،

و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده

و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....

اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا والاخره
دل مردم درتلاطمه اگر کاری از دست تو این روزگار سخت بر اومد بخاطر خدا و امام حسین انجام بده که حتمانتیجشو تو همین دنیاخواهی دید.یاعلی مدد

اگر لذت بردید نشرش دهید

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 10 Aug 2025 22:27:26 +0300
🌸🍃🌸🍃

یادم می آید یکسال پا روی زمین کوبیدم که من بلبل میخواهم،
از من اصرار از پدرم انکار که باید خودت بزرگش کنی هااااا...
گفتم باشد،
گفت مسئولیت دارد باید قبول کنی هااا...
قبول کردم...
خرید!!!
از فردای آن روز، صبح زود باید از خواب بیدار میشدم و قبل از خوردن صبحانه ی خودم به بلبلم غذا میدادم...
خسته ام کرده بود ، گاهی حتی زمان صبحانه خودم را برایش خرج میکردم و خودم گشنه میماندم...
درک نمیکردم چرا روزهایی که من خوابم می آمد یا نبودم پدرم اینکار را انجام نمیداد و با عذاب وجدان گشنگی کشیدن بلبل تنهایم میگذاشت...
یک روز که فراموش کرده بودم برایش غذا بگذارم ، به محض دیدنم سوت میزد و خودش را به قفس میکوبید...
طوری که اشکم در آمد، حسابی شرمنده ام کرده بود..
به پدرم نگاه کردم جوری که انگار او مقصر است...
اما تنها جوابی که گرفتم این بود که ؛
"دوست داشتن به همین سادگی ها نیست...
باید مسئولیت دوس داشتنت را قبول کنی‌...
نمیتوانی دیگران را بگذاری مراقبش باشند...
هیچکس برایش تو نمیشود...!
یا چیزی را دوست نداشته باش...
یا در مقابلش احساس وظیفه کن!"
این داستان زندگی خیلی از ماست:
دوست داریم،
در قفس می اندازیم
و بعد
رهایشان میکنیم .
یا در بهترین حالت مسئولیتش را گردن بقیه می اندازیم
همین است که بعد از چند وقت پرنده هایمان میمیرند
و گلدان هایمان پژمرده میشوند....
مراقب آدم هایی که دوستشان دارید ، باشید.
یا شروع به دوست داشتنشان نکنید یا مسئولیتشان را تا آخر قبول کنید.!
سخت است....
اما بزرگتان میکند..!

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 10 Aug 2025 20:38:28 +0300
🌸🍃🌸🍃

#حدیث_روز

حضرت امام علی (ع) میفرمایند:

مَن أحسَنَ أفعالَهُ أعرَبَ عَن وُفورِ عَقلِهِ


آن كه كارهايش را نيكو به انجام مى‌رساند، از زيادى خرد خود خبر مى‌دهد

#غررالحكم


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 10 Aug 2025 20:38:07 +0300
🌸🍃🌸🍃

جملاتی زیبا از حضرت علی علیه السلام

۱. مردم را با لقب صدا نکنید.
۲. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.
۳. خدا را همیشه ناظر خود ببینید.
۴. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید.
۵. بدون تحقیق قضاوت نکنید.

۶. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.
۷. صدقه دهید، چشم به جیب مردم ندوزید.
۸. شجاع باشید، مرگ یکبار به سراغتان می آید.
۹. سعی کنید بعد از خود، نام نیک بجای بگذارید.
۱۰. دین را زیاد سخت نگیرید.

۱۱. با علما ودانشمندان باعمل ارتباط برقرار کنید.
۱۲. انتقاد پذیر باشید.
۱۳. مکار و حیله گر نباشید.
۱۴. حامی مستضعفان باشید.
۱۵. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد، از او تقاضا نکنید.

۱۶. نیکوکار بمیرید.
۱۷. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.
۱۸. فحّاش نباشید.
۱۹. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.
۲۰. رحم دل باشید.

۲۱- گریه نکردن از سختی دل است.
۲۲- سختی دل از گناه زیاد است.
۲۳- گناه زیاد از آرزوهای زیاد است.

#منبع:
نهج البلاغه امیر مومنان حضرت علی علیه السلام

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 10 Aug 2025 18:40:55 +0300
🌸🍃🌸🍃

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله وسلم فرمودند:

همانا نمازگزار
درب خانه خداوند را مى كوبد
و هركس پيوسته درى را بكوبد
عاقبت به روى او بازخواهد شد.


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 10 Aug 2025 15:52:09 +0300
🌸🍃🌸🍃

زمان آن رسیده که در کنار تربیت فرزندان، بر روی تربیت خود هم تمرکز کنیم:

داد نزنیم
زور نگوییم
برای تخلیه خشم و عصبانیت مان بچه ها را تنبیه نکنیم
مقایسه نکنیم
توهین نکنیم
ناسزا نگوییم
برچسب نزنیم
از اشتباهات بی خطر کودکان نترسیم
خستگی خود را روی آنها خالی نکنیم
آنها را مقصر ناکامی های خود ندانیم.


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 10 Aug 2025 14:20:34 +0300
🌸🍃🌸🍃

یکی از تکان دهنده ترین جمله هایی که در فرهنگ بشری گفته شده، جمله زیر از امیرالمومنین علی علیه السلام در یکی از دعاهاي نهج البلاغه است.

" اللهم اجعل نفسی اول كريمة تنتزعها من كرائمی"

خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری

یعنی نکند قبل از اینکه جانم را بگیری، شرفم، انسانيتم، عدالتم، و.... گرفته شده باشد و تبدیل به یک تفاله ای شده باشم که تو جانم را می گیری.
و این همان جمله معروف است که می گوید:

ما آمده ایم تا زندگی کنیم
و قیمت و ارزش پیدا کنیم؛
نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 10 Aug 2025 11:53:56 +0300
🌸🍃🌸🍃

خطبه 220 نهج البلاغه

و من كلام له (علیه السلام) في وصف السالك الطريق إلى اللّه سبحانه:

قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ وَ لَطُفَ غَلِيظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ كَثِيرُ الْبَرْقِ، فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِيقَ وَ سَلَكَ بِهِ السَّبِيلَ وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلَامَةِ وَ دَارِ الْإِقَامَةِ وَ ثَبَتَتْ رِجْلَاهُ بِطُمَأْنِينَةِ بَدَنِهِ فِي قَرَارِ الْأَمْنِ وَ الرَّاحَةِ بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ وَ أَرْضَى رَبَّهُ.

پوينده راه خدا:
عقلش را زنده كرد و نفس خويش را كشت، تا آنجا كه جسمش لاغر، و خشونت اخلاقش به نرمى گراييد، برقى پر نور براى او درخشيد، و راه را براى او روشن كرد و در راه راست او را كشاند و از درى به در ديگر برد تا به در سلامت و سراى جاودانه رساند، كه دو پاى او در قرارگاه امن با آرامش تن، استوار شد. اين، پاداش آن بود كه دل را درست به كار گرفت، و پروردگار خويش را راضى كرد.

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 10 Aug 2025 10:13:56 +0300
🌸🍃🌸🍃

در گذشته، پیرمردی بود که از راه کفاشی گذر عمر می کرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، کفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیکی بساط کفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش کار می کردند، کم کم از آوازه خوانی های کفاش خسته و کلافه شد ...
یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
کفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر کار کردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا کلافه کرده ... کفاش شکه شده بود، سر در گم و حیران کیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند که با آن پول چه کنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن کیسه ی زر ... تا اینکه پس از مدتی کفاش کیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت ،
کیسه ی زر را به تاجر داد و گفت :
بیا ! سکه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده!


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sun, 10 Aug 2025 10:13:54 +0300
🌸🍃🌸🍃

#سوادزندگی

روان باش...

بگونه ای زندگی کن که به هیچ کس آسیب نرسانی.
سازنده،ملاحظه گرانه و هنرمندانه زندگی کن.
با حساسیت و ظرافت زندگی کن .
وهیچ گاه دلبسته نشو.از تمام تجارب زندگی لذت ببر.
از تمام گلهای زندگی لذت ببر.
اما روان باش. .در هیچ جایی توقف نکن.
تا به خدا برسی.


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 09 Aug 2025 22:34:00 +0300
🌸🍃🌸🍃

#نیایش_شبانه

خدای مهربانم ..
مشتاقانه از تو میخواهم ...
آنقدر بمن و دوستان و عزیزانم
ایمان و توکل عطا کنی
که هر چه برایمان مقدر ساخته ای را
با جان و دل بپذیریم ...
و آنقدر به ما شجاعت و ایمان،
عطا فرمائی ...
تا نومیدی و رنج را از خود برانیم !

پروردگارا !
به ما بردباری، فروتنی
و تسلیم و رضا در برابر خواست خودت
عطا فرما و بر ما منت گذار !
و تمام گرفتاریها ،سختیها و غمها را
از ما و همه بندگانت دور بگردان....


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 09 Aug 2025 22:33:57 +0300
🌸🍃🌸🍃

کاملا واقعی، در کازرون

بعد از 60 سال پادویی و زحمت، تو این دنیا 4 دهنه مغازه دارم و یک باب آپارتمان
با همسرم تنها زندگی میکنم و 4 فرزندم، زندگی تشکیل داده اند. دوتا عروس دارم و دو تا داماد و چند تا هم نوه ی شیرین زبان

یکی از مغازه ها را خودم میچرخانم و بقیه را اجاره داده ام . اوایل شروع کرونا همسرم خیلی اصرار داشت که این روزها مغازه را تعطیل کنم چون با مشتری های زیادی سر و کار دارم، نکند کرونا بگیرم، اما من گوش نکردم .

همسرم برای اینکه مرا متقاعد کنه، همه ی بچه ها را شام دعوت کرده بود و کلی تدارک دیده بود .
من اطلاع نداشتم و دَم عید مشتری زیاد بود و دیر وقت رسیدم خونه . دیدم همسرم خیلی گرفته و غمگین نشسته و کلی غذا و میوه و...

پرسیدم چی شده مهمان داریم؟ چرا ناراحتی؟
گفت بشین خستگی رفع کن فعلا شام بخور برات تعریف میکنم .

بعد از شام گفت: امروز زنگ زدم به بچه ها گفتم پدرتون حرف منو گوش نمیکنه میره درِ مغازه با این همه آدم سروکار داره می ترسم کرونا بگیره من نگرانش هستم، امشب همتون بیایید شام خونه ما ببینیم راضیش میکنیم نره مغازه، اما همشون به بهانه های مختلف زنگ زدن و گفتن نمی تونیم بیایم .

گفتم اینکه ناراحتی نداره حتما کار داشتند.
گفت چه کاری، اونا از ترس اینکه تو کرونا نگرفته باشی نیومدن.

راستش خودم هم حالم گرفته شد و چند تا لعنت و نفرین کردم به کرونا و این وضع که پیش اومده و ...

به خاطر نگرانی همسرم، مغازه را تعطیل کردم و بدون اطلاع بچه ها رفتیم کیش. بعد از چند روز یکی از پسرا زنگ زد که بگه مادر بزرگ زنش چشم عمل کرده که بریم بهش سر بزنیم. ولی همسرم حرفشو قطع کرد و از روی دق و دلی و با ناراحتی بهش گفت :

تو به فکر مادربزرگ زنت هستی ، نمی پرسی بابات کجاست و حالش چطوره ؟ پسره گفت چطور مگه . همسرم گفت راستش بابات گرونا گرفته الان چند روزه آوردمش بیمارستان حالش وخیمه و احتمالا یکی دو روز دیگه هم زنده نیست.

پسره مثلا ناراحت شد و گفت نمیشه که ما بیایم بهش سر بزنیم باید چکار کنیم؟ همسرم گفت هیچی اگه فوت کرد خودشون دفنش میکنند و مراسم هم که ممنوعه و ...

منهم کلی خندیم و گفتم خوب فکری کردی که اینطوری بهشون گفتی، ببینیم چه کار میکنند .

ما حدود یه هفته تو کیش موندیم و برگشتیم. البته تو این مدت بچه ها باز هم زنگ زدند و احوال منو از مادرشون پرسیدن و ایشون هم روز آخر گفت که من فوت کردم و مشغول کارهای قانویش برا دفن هست.

آخرین باری که بچه ها به مادرشون زنگ زدند همه می گفتند احتمالا تو هم گرفتی ، آزمایش دادی؟ ایشون هم گفت نه، ممکنه، چون همش پیش باباتون بودم. بهمین خاطر اصلاً نیامدن که به مادرشون هم سر بزنند تا اینکه یه روز بهشون گفت: نترسید آزمایش دادم ، من ندارم ، اومدن خونه رو هم ضد عفونی کردن .

گفتن پس شب میاییم پیشت. قرار گذاشتیم من تو اتاق پنهان بشم و بازی را ادامه بدیم .

وقتی بچه ها اومدن، پس از کمی ناراحتی و پخش یه جعبه خرمایی که یکیشون آورده بود و... یکی از عروسا گفت: خدا بیامرزه، عمر خودشو کرده بود، خوب شد بچه ها نیومدن که بگیرن.

یکی از دامادا گفت: خدا رحمت کنه، حمید دیر وقته اون برگه ها را نشون مامان بدید . یکی از دخترا ناراحت شد و گفت حالا چه وقت این کاره و ...

هر چهارتاشون رفته بودند دنبال انحصار وراثت و بین خودشون مغازه ها را تقسیم کرده و آپارتمان را برای مادرشون در نظر گرفته بودند و کاغذی بین خودشون امضا کرده بودند و حالا سراغ سند ها را میگرفتند .

همسرم گفت بذارید کفنش خشک بشه و ... از اتاق اومدم بیرون و کلی سرشون دادم زدم و ...

وقتی دیدم به جای 4 تا فرزند، «چهارتا کرونا» بزرگ کردم، همانجا تصمیم گرفتم مغازه ها و آپارتمان را بفروشم و پولشو برای کمک به بیماران کرونایی اهدا کنم و با همسرم به دیاری دیگر کوچ کنیم، دیاری روستایی و عشایری که چند تا گوسفند بگیریم و تا پایان عمر با احشام و حیوانات زندگی کنیم که «چوپانی گوسفندان» به مراتب از بزرگ کردن این گونه فرزندان بهتر و پر بارتره .


امیرستار نصیریانی، نیکوکاری که پول فروش چهار مغازه را به بیماران کرونایی کازرون، اهدا کرد.

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 09 Aug 2025 21:24:51 +0300
🌸🍃🌸🍃

قافله اي از مسلمانان كه آهنگ مكه داشت، همين كه به مدينه رسيد چند روزي توقف و استراحت كرد و بعد از مدينه به مقصد مكه به راه افتاد. در بين راه مكه و مدينه، در يكي از منازل، اهل قافله با مردي مصادف شدند كه با آنها آشنا بود. آن مرد در ضمن صحبت با آنها، متوجه شخصي در ميان آنها شد كه سيماي صالحين داشت و با چابكي و نشاط مشغول خدمت و رسيدگي به كارها و حوايج اهل قافله بود، در لحظه اول او را شناخت. با كمال تعجب از اهل قافله پرسيد: اين شخصي را كه مشغول خدمت و انجام كارهاي شماست مي شناسيد؟
- نه، او را نمي شناسيم، اين مرد در مدينه به قافله ما ملحق شد، مردي صالح و متقي و پرهيزگار است. ما از او تقاضا نكرده ايم كه براي ما كاري انجام دهد، ولي او خودش مايل است كه در كارهاي ديگران شركت كند و به آنها كمك بدهد.
معلوم است كه نمي شناسيد، اگر مي شناختيد اين طور گستاخ نبوديد، هرگز حاضر نمي شديد مانند يك خادم به كارهاي شما رسيدگي كند.
مگر اين شخص كيست؟
اين، (علي بن الحسين زين العابدين) است.
جمعيت آشفته بپا خاستند و خواستند براي معذرت، دست و پاي امام را ببوسند. آنگاه به عنوان گِله گفتند: اين چه كاري بود كه شما با ما كرديد؟! ممكن بود خداي ناخواسته ما جسارتي نسبت به شما بكنيم و مرتكب گناهي بزرگ بشويم.
امام: (من عمدا شما را كه مرا نمي شناختيد براي همسفري انتخاب كردم؛ زيرا گاهي با كساني كه مرا مي شناسند مسافرت مي كنم، آنها به خاطر رسول خدا زياد به من عطوفت و مهرباني مي كنند، نمي گذارند كه من عهده دار كار و خدمتي بشوم، از اينرو مايلم همسفراني انتخاب كنم كه مرا نمي شناسند و از معرفي خودم هم خودداري مي كنم تا بتوانم به سعادت خدمت رفقا نايل شوم).


#بحارالانوارج11ص21

@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 09 Aug 2025 20:09:37 +0300
🌸🍃🌸🍃

#حدیث_روز

نبی گرامی اسلام (ص) فرمودند:
اگر با کسی همسفر شدید و در راه او بیمار شد باید سه روز به خاطر او توقف کنید و بمانید، اگر خوب شد ادامه‌ی سفر دهید اگر بهبود نیافت، یکی از شما باید مأمور شود تا او را به خانواده‌اش برگرداند.

#نهج‌الفصاحه


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 09 Aug 2025 19:37:33 +0300
🌸🍃🌸🍃

متنی واقعا زیبا

"ﻣﺮﺩ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﻋﻘﻠﺶ" ﺑﻨﮕﺮ ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺛﺮﻭﺗﺶ" !!

"ﺯﻥ" ﺭﺍ ﺑﻪ‌ "ﻭﻓﺎﯾﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺟﻤﺎﻟﺶ" !!

"ﺩﻭﺳﺖ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﻣﺤﺒﺘﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﮐﻼﻣﺶ" !!

"ﻋﺎﺷﻖ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺻﺒﺮﺵ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ" !!

"ﻣﺎﻝ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺑﺮﮐﺘﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﻣﻘﺪﺍﺭﺵ" !!

"ﺧﺎﻧﻪ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺁﺭﺍﻣﺸﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺑﺰﺭﮔﻴﺶ" !!

"ﺩﻝ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﭘﺎﮐﯿﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺻﺎﺣﺒﺶ" !!

"فرزند" را به "ایمانش" بنگر ؛ نه به "وفاداریش" !!

"پدر" و "مادر" را فقط ؛ بنگر !! هر چه بیشتر ؛ بهتر !!


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 09 Aug 2025 19:12:48 +0300
🌸🍃🌸🍃

باور نميكنم خدا به كسي بگويد: نه..
خدا فقط سه پاسخ دارد:
١- چشم....
٢- یه کم صبر کن....
٣- پيشنهاد بهتري برايت دارم....

همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشو,
شاید خداست که در آغوشش می فشاردت!
برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن,
صبر اوج احترام به حکمت خداست...


@DastaneRastan57
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 09 Aug 2025 15:55:44 +0300
Подробнее
]]>
https://linkbaza.com/catalog/-1001087492135 Sat, 09 Aug 2025 14:39:59 +0300
Подробнее
]]>