از این که اجتماعی نیستم احساس گناه نمیکنم، گرچه که گاهی درموردش به شک می افتم، چرا که تنهایی ام دردناک است. ولی وقتی به سوی دنیا میروم، به نظر یک سقوط اخلاقی می آید، به مانند جستجوی عشق در یک فاحشه خانه.

گاهی همه چیز ظاهرا مرتب است؛ خانه تمیز، پنجره ها باز، گل ها سر جایشان. اما در درونت، یک اتاق تاریک هست که درش همیشه بسته میماند و کسی نمی پرسد پشت آن چه خبر است
- سوزان لوئیس

به گمانم ذهنیتی که آدم ها از خود برای هم به یادگار می گذارند از همه چیز بیشتر اهمیت دارد. وگرنه همه آمده اند که یک روز بروند.

نه میتوانم دنیا را عوض کنم
و نه این را که هست بپذیرم.

چون همیشه صدمو میذاشتم، نسبت به رفتار بقیه سخت گیر بودم. دیگه نه صدمو میذارم نه سخت گیرم.

رفیق برام اشتیاق نموند

این غما که پشت سر هم داره اتفاق میوفته، خیلی بزرگتر از قد و قواره منه. روح من خیلی خسته و پاره پاره تر از اونیه که بتونه این همه درد و دلتنگی رو یه جا تحمل کنه. کاش یکی بود که میفهمید، خستم؛ سالهاست دارم میگم خستم و کسی نمیشنوه، کسی نمیبینه و کسی براش مهم نیست، خدا از همه بیخیال تره. اگه این دردا رو به خودش بدم نمیتونه حتی یه روز دووم بیاره. کاش میفهمید از سنگ نیستم، برعکس، یه ادم خیلی خیلی خیلی حساس و دل نازکم که این روزا حتی نفس کشیدنمم به زور و سختیه. اینجا جای من نیست. این دنیا با این غمای وحشتناکش برای من مث یه کابوس زشت و تاریکه. اینجا انگار درد و غمات به یه ور هیچکس نیست. حتی ازت توقع میره با وجود درد و غمی که داره خفه ت میکنه بخندی، ظاهرتو خوب نگه داری و با آدما روبرو بشی، آدمایی که اکثرشون پوچ، بد ذات و بی رحمن. هر چی گفتم کاش، بی فایده بود ولی کاش همه چی تموم میشد.

هیچ چیز فراموش نمیشود. یاد در استخوان است.

هر روز وقتی بیدار میشم نیم ساعت میشینم رو تختم و به این فکر میکنم چی میشد اگه امروز دیگه از خواب پا نمیشدم؟ چرا باز بیدار شدم که زجر بکشم؟

نمیدونم برا شما چند سالگی بود، ولی من از 17 سالگی به بعد یه جور دیگه شدم

وقتی کسی که دوسش داری میره، صداش تا سالها توی دیوارها میمونه. اما هیچکس جز تو نمیشنوه
- خانه ارواح/ایزابل آلنده

برای سلامتی و حاجت روایی بخونیم♥️

آدم یه روز صبح از خواب بیدار میشه، تو آینه نگاه میکنه میبینه دیگه برقی نمونده تو چشماش

چیزی که وحشتناک بود حس میکردم که نه زنده زنده هستم و نه مرده مرده، فقط یک مرده متحرک بودم که نه رابطه با دنیای زنده ها داشتم و نه از فراموشی و آسایش مرگ استفاده میکردم!
- صادق هدایت

عقلم میگه ناراحت نباش شاید یه حکمتی داشته، قلبم میگه چرا حکمت یه دفعه واسه من خوب نمیشه...

اون غم و یادم نرفته. اینکه بعضی وقتا فراموشش میکنم بخاطر اینه که زندگی برام حواس نذاشته، فشارا زیادن. وگرنه یادم نمیره از اون روز به بعد چی کشیدم. و باز هم این اتفاق قراره برام بیوفته و چیزهایی که دوست دارم و خیلی برام مهمن و از دست بدم. هیچ دردی به اندازه از دست دادن نمیتونه آدمو بارها بکشه و زنده کنه.

شاید خداوند قرن‌ها قبل در نبرد با شیطان شکست خورده است و این جهان به دست شیطان اداره می‌شود؛ وگرنه این‌همه بدی و بی‌عدالتی، نمی‌تواند کار خدا باشد!!!
- گابریل گارسیا مارکز

خواب تنها راه فرار من است و هزینه ی فرار، بیدار شدن با هوشیاری کامل و دانستن این است که کابوس نمی دیده ام. این زندگی من است
- گلنن دویل ملتن

تمام آرزوی هر شب من، ندیدن فرداست.

همش با خودت میگی ینی ازین بدترم میشه؟ و باز چند تا بدبختی جدید میوفته تو دامنت و میگه سیشتیر بابا همتون همینو میگین

اما نیرویی او را وا میداشت بگریزد؛ به گوشه ای کنجی جایی دور از شهر، جایی دور از آدمها
- عباس معروفی