از ناامیدی کامل تا کار با آمریکا در 3 ماه

اولین پیام علی(معمار)، حدود 3 ماه پیش:
من الان نزدیک چهار ماه میشه یه دلار هم درآمد نداشتم و این بیکاری و نداشتن درآمد داره منو از پا در میاره چون قبلا کارای خوب چند هزار دلاری از کویت داخل اینستاگرام میگرفتم ولی دیگه اینستا خیلی ترند نیست.

بعد براش داستان موفقت احمد که هم حوزه هستن رو فرستادم.
https://t.me/htuniversity/627

سلام آقا هادی خوبین؟
این پست شما رو وقتی که در ناامید ترین حالت ممکن قرار داشتم و مدام به خودم میگفتم نکنه مسیرم اشتباهه(همین امشب رو میگم) این پست رو دیدم و به خودم گفتم من که چند بار تا حالا تونستم پروژه بگیرم از کشور ها مختلف، پس دوباره هم میتونم .
به لطف شما دارم سعی میکنم ذهنم رو آروم کنم و افکار منفی رو کم کنم تا بتونم نمونه کار خوب منتشر کنم و بتونم مشتری بگیرم.
و میدونم خدا جواب تلاشامو میده.

امروز:
سلام آقا هادی خوبین؟
آقا من تونستم از یه کارفرمای آمریکایی که فوق العاده سخت گیر بود و خیلی هم توی پول دادن سخت گیرانه رفتار میکرد ۱۲۰۰ دلار پول بگیرم.
یعنی از یه پروژه ۲۵۰ دلاری که شروع کارمون بود رسیدم به ۱۲۰۰ دلار. این مشتری رو از لینکدین پیدا کردم.

و فکر میکنم مشتری ثابت من شده و پروژه هاشو به من میده چون هم با کیفیت رندرا خیلی اوکی بود و هم با مدلسازی و متریال پروداکتش.
در کل خوشحالم که تونستم یه نفرو نگهش دارم تا باهاش کار کنم و طرفمم حس میکنم راضیه.

خواستم بهتون بگم این انرژی مثبت رو تا شاید بچه ها که دارن کار معماری و ویژوال انجام میدن حس ناامیدی نکنن و ادامه بدن.
توی این کار، کلی تجربه ریز و درشت هم کسب کردم که برام خیلی ارزشمند بود.

این صوت تجربیات فریلنسری علی آقا که قبلا تو کانال گذاشته بودم رو هم حتما گوش کنید:
https://t.me/htuniversity/682
@htuniversity

روزتون رو با حمایت و انرژی مثبت دادن
به یک نفر شروع کنید.

"فلانی چقدر اون کاری که زدی عالی بود."

هم حال دل خودتون خوب میشه،
هم طرف مقابل.

تو دلتون نگه ندارید، بریزید بیرون!
@htuniversity

اول از همه اشتباهاتت رو بپذیر
بعد سعی کن برای برطرف کردنش
تمام تلاشت رو بکنی.

یه عذرخواهی ساده،
کمترین کاریه که باید انجام بدید،
بدون هیچگونه خجالتی.

امروز پرواز برگشت، حدود 40 دقیقه تاخیر داشت. خود خلبان عذرخواهی کرد و دلیل این تاخیر رو کامل با جزییات شرح داد و گفت تمام تلاشم رو میکنم که بالا بردن سرعت، این تاخیر تا حد امکان جبران بشه.

هنگام نشستن هم تکان های شدیدی داشت که مجدد دست به بلندگو شد و کامل دلیل اتفاق رو شرح داد.

این اولین بار بود همچنین رفتار حرفه ای دیدم. من به این میگم یه مدیریت بحران حرفه ای.

توی زندگی همه ما، اتفاقات غیرمنتظره زیادی ممکنه رخ بده، ولی این ماییم که باید بعد اون خطاها، با هوشمندی تمام شرایط رو به نحو احسن مدیریت کنیم.
@htuniversity

اولین دورهمی برون مرزی
جای همه دوستان خالی.

مشایه، مرداد ماه 1404
@htuniversity

دم همه دوستانی که از قسمت اول
پادکست حمایت کردن، گرم!

ببخشید اگه نشد جواب محبت هاتون
رو تک تک بدم.

ممنون میشم اگه فریلنسر خفنی رو می‌شناسید برای قسمت های بعد بهم معرفی کنید.

حتی اگه دوست نداشتن اسمشون آورده بشه،
میشه در قالب متنی و بدون نام و کاملا گمنام باشه.

توی این پست یک لیست از سوالها رو گذاشتم که میتونه یه جهت دهی کلی به متنی که میخوان بنویسن، بکنه:
https://t.me/htuniversity/678

مطمئن باشید این تجربیات، قطعا آینده تعداد زیادی از دوستان رو عوض میکنه و امید رو تو دل خیلیا زنده میکنه!!
@htuniversity

شیرین ترین راه رسیدن به
Work-Life-Balance
@htuniversity

قسمت اول فریلنسرتاک منتشر شد

داستان زندگی کسی که داره روز به روز به درآمد یک میلیون دلار سالانه نزدیک و نزدیک تر میشه. کسی که به زودی پرسابسکرایب ترین یوتیوبر ایرانی میشه.

این گفتگو میتونه نوع نگاهتون به درآمد دلاری رو کاملا متحول و افق های جدیدی به روتون باز کنه.
به هیچ وجه از دستش ندید.

https://youtu.be/1OomCJijhLc?si=ujCGSqOjA-X0x9i5
لایک و کامنت های شما تو یوتیوب، انرژی مضاعفی به ما میده که این پادکست رو پرقدرت ادامه بدیم.
دم همتون گرم!
راه ارتباطی با بهراد(آیدی لینکدین):
https://www.linkedin.com/in/behrad-nickpour/
با تشکر از آقا مسعود بابت طراحی تامنیل این کار.
@Mamaghani9776
@htuniversity

این کار رو انجام ندید!

بعضی از دوستان تو پستشون میگن فلان چیز رو کامنت کنید تا براتون یه فایلی رو ارسال کنم.

سعی کنید تا حد امکان این کار رو توی لینکدین انجام ندید. ریسکش بالا است.

یکی از دلایل اصلی بسته شدن اکانت حامد همین موضوع بود که یک پیام یکسان برای افراد زیادی فرستاده شد.

*مخاطب این پست دوستان ساکن ایران هستن. چون اگه اتفاقی بیفته و حسابتون بسته بشه، سخت میتونید باهاشون ارتباط برقرار کنید و توضیح بدید.
@htuniversity

نکته مهم مشتری فرضی

تو انتخاب شخص، سعی کنید افرادی رو انتخاب کنید که توی لینکدین حمایت گر و نسبتا فعال هستن.

خب این موضوع رو چطوری بفهمیم؟

برید تو پروفایلش و بعد از قسمت کامنت ها، برید کامنت های طرف رو بررسی کنید. اگه فعاله و جاهایی که منشن میشه کامنت میذاره، این یعنی گزینه خوبیه.

چون اگه کامنت بذاره، پست میره برای کانکشن هاش و مهم تر از اون تجربه من میگه اینجور آدما که خیلی خودشون رو نمیگیرن، مشتری های بهتر و ماندگارتری هستن.

در کنارش اگه پست گذاریش منظم باشه، این خودش یه امتیاز مثبته، نشون میده ذهنیت درستی داره.

همه این موارد برای اینه که شانس موفقیتتان بره بالاتر. البته توی مشتری فرضی، خیلی وقتا مستقیم خود طرف اوکی نمیشه و یک طرفی که پست رو دیده و خوشش اومده، میشه مشتریتون.

مثال موفقش: انتخاب Chris Do توسط هادی مهدیانفر بعنوان مشتری فرضی.
@htuniversity

دورهمی امشب،
با 13 نفر از دوستان تو پارک برگزار شد
و جای همگی خیلی خالی بود.

یه تمرین کوچک هم برای خودم بود که گاهی لازم نیست بعضی کارا رو خیلی سخت و پیچیدش کنم.

با اینکه امروز سرم شلوغ بود و تصمیم داشتم دورهمی رو بذارم برای بعدا،

ولی هفت و نیم که کارم تموم شد، گفتم بذار پستش کنم و یک ساعت دیگه با برادرا و دوستان اجراییش کنیم.

گاهی میشه آسون گرفت و رفت جلو.

*راستی تامنیل دیزاینر Chris Do هم تو جمعمون حضور داشت و برامون صحبت کرد.
@htuniversity

دورهمی یهویی و خودمونی
بوستان خضر نبی
ساعت هشت و نیم امشب.

هر کی تنقلات هر چی خواست بیاره😊
@htuniversity

یک اشتباه متداول

وقتی تو پیامی اعلام می‌کنید که تمایل به همکاری با شخصی رو دارید، همراهش پورتفولیوتون رو هم بفرستید.

نه اینکه آخر پیام بگید که اگه تمایل داشتید،
براتون بفرستم.

و نکته بعد اینکه پیام رو خیلی سر راست و کوتاه بنویسید که طرف با تمام مشغله و تعداد بالایی که پیام براش میاد، بتونه سریع موضوع پیام رو متوجه بشه.

مثلا، این پیامیه که برای یکی از مشتریا فرستادم:
Hey X,
I've always been a great fan of your content.
Hope we can do some great stuff together.
و بلافاصله در پیام بعدی لینک پورتفولیو رو براش فرستادم.

*هدلاینتون هم باید کاملا شفاف باشه که شما دقیقا تخصصتون چیه.

دو بخش اصلی لینکدین از نظر من:
یه عکس پروفایل خوب و حرفه ای
به همراه یک هدلاین قوی، شفاف و کوتاهه.
@htuniversity

#داستان_موفقیت_دوستان

علیرضا طراح سایت(قسمت دوم):

خدمات شخصیش رو توی قالب پی دی اف ارائه میکرد.
اونو تبدیل به وبسایت کردم و در قالب انمییشن ارائه دادم.

نتیجه؟ اینم عالی بود. طرف بهم گفت فعلا بودجه ای نداره اما چند ماه دیگه میاد سراغم و از کار خیلی راضی بوده.

اما قسمت شگفت انگیز ماجرا اینجاست که یکی از اعضای شبکه این خانم که اونم توی همین حوزه فعالیت میکنه، پست من به دستش رسید. (از بوسنی)

چی شد؟ باهام یه قرار ۱۰۰۰ دلاری امضا کرد.

۶۰۰ تاش رو پیش گرفتم و ۴۰۰ تاش برای اخر کاره.

پروژش یه لندینگ پیجه، فقط چون یکم سنگینه مبلغ هم بالاست.

این خانم حتی میت هم باهام نرفت و خدارو شکر همه چیز در فضای خود لینکدین میره جلو.

این وسط پول بابام رو که وام گرفته بود رو، کامل پس دادم و باهاش صاف کردم.

خلاصه، میخواستم بهتون بگم شاید سخت باشه، اما با کمی حرکات کوچیک میشه چیز های خوبی رو برای خودتون رقم بزنید. (در همه جا)

چند توصیه برای دوستان :

۱) کار رو جدی بگیرید.
فکر نکنید چیز ساده و راحتیه

۲) مستقیم هدف قرار بدید و پست های شخصی بزارید.
طرف مقابل باید هم احساس کنه که شما توانمندید و هم احساس نزدیکی بهتون بکنه.

۳) حوزه وبسایت پتانسیل بالایی داره
الان من یکی رو میشناسم پاکستانیه، برای کاری در حد مهارت های من ۵۰۰۰ هزار دلار برای هر وبسایتی میگیره.

همچنین خیلی افراد هستن که وبسایتاشون ضعیفه و نیاز به بهبود داره.
تنها چیزی که مهمه خوب پرزنت کردن و خوب هدف قرار دادنه.

۴) پرزنت کردن حرفه ای از نون شب واجب تره.
شما اگر خدای هر کاری هم که باشی، اگه نتونی خودتو متمایز نشون بدی، حتی با کار های کوچیک، نمیتونید کاری از پیش ببرید.

مثلا کاری که  من میکنم اینه که وبسایت هامو در قالب انیمیشن ارائه میدم.

۵) همیشه امیدوار باشید.
اگه یه راه بسته شد، راه دیگه رو قطعا خدا باز میکنه. فقط باید عاشق کارت باشی.

در پایان از تمام کسانی که توی این مسیر از اغاز تا پرداخت بهم کمک کردن از جمله خانوادم، رفیقم، استادم، اقا حسام و برادرا، مسعود و حامد و ... ممنونم.

اگر سوالی چیزی داشتید حتما بهم توی لینکدین پیام بدید یا زیر همین پست بپرسید، مخلصتونم هستم.

مطمئنم بازم باهاتون صحبت میکنم.
فعلا. 👊

لینکدین علیرضا:
https://www.linkedin.com/in/alireza-mogheisy

@htuniversity

#داستان_موفقیت_دوستان

علیرضا طراح سایت(قسمت اول):

سلام به همگی. من علیرضا هستم ۱۶ ساله از گرگان، دبیرستان ریاضی میخونم و اگه ترک تحصیل نکنم سال دیگه میرم یازدهم. 😂

راستش، همه چیز از تابستون کلاس هفتم شروع شد. (۳ سال پیش) خواهرم پوستر پژوهش سرا شهرمون رو نشونم داد که داره کلاس های تابستانه برگزار میکنه. چیزهای مختلفی داشت. با رفیقم که اون موقع برنامه نویسی وبسایت کار میکرد مشورت کردم و گفت "برو سمت وبسایت".

(الان همون رفیقم کلا برنامه نویسی رو گذاشته کنار و رفته تیزهوشان و چسبیده به درس) اما خوب، مسیر زندگی من رو عوض کرد.

رفتم کلاس طراحی سایتش ثبت نام کردم. (۳۰۰ هزار تومن) کلاس ها انلاین بود و قرار بود توی ۳ ماه یه سری چیزهای مقدماتی رو بهمون یاد بدن.

خلاصه؛ کلاس ها شروع شد و ما روز های اخرش بودیم که خورد به اعتراضات ۴۰۱.
همه چیز بهم ریخت و چند جلسه اخر برگزار نشد.

اما من ۲ ماه بعد با استادم از طریق شاد ارتباط گرفتم.
استادم دبیر فنی کامپیوتر بود.)

پروژه اخر دوره که لندینگ سافت ۹۸ بود رو براش فرستادم. میگفت همه کلا دوره رو فراموش کردن اما تو حتی پروژه اخر دوره رو هم انجام دادی!

خیلی خوشش اومد و یه جورایی منتورم شد.

توی اون شرایط سخت که هیچی سرجاش نبود، تصمیم گرفتم چیز های پایه ای رو بیشتر یاد بگیرم.

حدود ۸ ماه به همین شکل گذشت و من به شکل قطره چکون چیز هایی رو یاد گرفتم.

بعدش، از طریق همون استادم با لینکدین اشنا شدم. اون موقع استادم فعال بود توش. (الان دیگه اکانتی نداره)

این جوری بود که داستان منو و لینکدین شروع شد.

یه سری پروژه های کوچیک گذاشتم، اما خوب خیلی قوی نبود، از طرفی اصلا لینکدین رو هم درست نمیشناختم.

همینطور گذشت، مهارت هام رو گسترش دادم و یکم سطح مهارتیم رو بردم بالا.

تا اینکه پست "استیون" حسام رو توی لینکدین دیدم. (اون موقع نهم بودم)

چند وقت بعد، با حسام صحبت کردم و ازش کمک خواستم.

خیلی دلسوزانه بهم مشورت داد. با وجود اینکه حوزه کاریش نبود.

حسام بهم گفت که برای چند تا از افرادی که توی لینکدین حامی هستن و وبسایتشون نیاز به بهبود داره، یه نخسه وبسایت بسازم و به بهترین شکل پرزنت کنم.

حسام توی پیاماش از ۲ نفر نام برد.

لارا اکوستا و جاسمین الیچ.

وبسایت لارا رو زدم! افتضاح بود. فکر میکردم قضیه خیلی ساده تر از این حرفاست.
یه شکست بد خوردم.

یکم لینکدین رو بیشتر شناختم و چیز های بهتری به سرم زد.

پروژه جاسمین رو شروع کردم.

نتیجه؟ فوق العاده بود. وبسایت رو در قالب انیمشن ارائه کردم که یک ایده دیوانه وار بود. (ریشه ایده از یوتیوب بود) همین الانم که به درامد دلاری رسیدم مدیون همون ایده ام.

پست بیش از ۱۰۰ تا لایک گرفت، جاسمین و حتی لارا اکوستا کامنت مستقیم گذاشتن و اصلا هنگ کرده بودن.

اما خوب، من اینجا ۲ تا بد شانسی اوردم.
۱) جاسمین وبسایت های خودشو، خودش با وردپرس میسازه.
۲) کامپیوترم کلا خراب شد و کیسش سوخت.

کامپیوتر برای پدرم بود که سال ۸۵ خریده بود.
من اونو راه انداخته بودم و از گوشه خونه نجاتش داده بودم.

اما خوب، بالاخره از بین رفت.

پدرم اونجا نقشی کلیدی بازی کرد. وقتی دید کامیپوترم خراب شده و میشه توی لینکدین یه کارایی کرد، درخواست وام داد. ۶ ماه بعد وامش دراومد. (دی پارسال)

۴۰ میلیون بهش وام دادن و ۱۰ تومنم خودش گذاشت و تونستیم که یه سیستم ۴۲ میلیونی با یه مانتیتور ۸ میلیونی بخریم.

من از بهمن، لینکدین رو به شکل خیلی خیلی جدی شروع کردم.

صفحه لینکدینم رو ۱۰۰ برابر بهتر کردم و براش یه وبسایت هم درست کردم.

براش وبسایت و لوگو زدم و کار رو خیلی حرفه ای طور شروع کردم.
با همون ایده های قبلی، استراتژی
"نگو، نشان بده" رو اجرا کردم.

مستقیم افراد رو هدف قراردادم و و فیلم و عکس هایی از پشت صحنه میذاشتم.

تا اینکه بالاخره طلسم درامد دلاری رو شکستم و اولین مشتری رو از امریکا گرفتم.

وبسایت یه مربی فروش که توی امریکا بود رو بهترش کردم واونو توی قالب یه انیمیشن کوتاه معرفی کردم.

پست عالی بود.

خود طرف مستقیم بهم پیام داد که متاسفانه داره وبسایتش رو یکی دیگه میسازه و نیازی نداره.

اما یکی از شبکش پست منو دید و با این پیام زندگی منو عوض کرد :"میتونم نمونه کار هاتو ببینم؟"

اونم مربی فروش بود. باهاش یه میت گذاشتم و با یک بدبختی باهاش صحبت کردم.

کل پروژه ۵۰۰ دلار بود که ۱۰۰ تا ازش پیش پرداخت گرفتم.

۲ هفته پیش یه نفر دیگه رو مستقیم هدف قرار دادم.
اونم توی امریکا بود. از طریق جاسمین باهاش اشنا شدم. (توی تیم جاسمین، گاوست رایتره)
@htuniversity

داستان موفقیت آقا علیرضا،
به زودی داخل کانال گذاشته میشه.

پسر 16 ساله ای که داره حسابی میترکونه
و ما رو با موفقیت هاش خوشحال میکنه.
@htuniversity

دیشب مسعود یه پیام برام فرستاد که از پستش جواب گرفته.

با اینکه پست فقط حدود 20 تا لایک و حدود 10 تا کامنت داشت و تقریبا همشون هم ایرانی بودن.

ولی جالب بود برام الگوریتم لینکدین اون رو خیلی سریع دقیق دست کسی که باید میرسوند، رسونده بود.

خلاصه اینکه شما کار خودتون رو به بهترین شکل انجام بدید،
به اعداد خیلی توجه نکنید.
@htuniversity

یه لایک یا کامنت شما
میتونه زندگی یه طرف رو عوض کنه.

مطمئن باشید چندین برابرش به زندگی و کسب کار خودتون برمیگرده.

الان تو این اوضاع سخت،
نیازه خیلی بیشتر از قبل پشت هم باشیم.
@htuniversity

یه حرکت ساده و کاربردی
هر متنی که برای پست یا یک محتوای ویدئویی نوشتید رو کپی پیست داخل chatgpt و اینتر رو بزنید.

خودش براتون اصلاح و زیباترش میکنه،
بدون اینکه اصلا بخواید توضیحی بهش بدید.

من خودم برای متن‌های ویدیوهامون مدتیه دارم بشدت ازش استفاده میکنم و خروجیش فوق العادس. متن رو خیلی بهتر میکنه.

برای بعضی جملات هم که احساس میکنم میتونه بهتر بشه، میگم بهم چند پیشنهاد بده و یکیش رو انتخاب میکنم.

الان دیگه با وجود chatgpt قابل قبول نیست که متن ویدئو یا پست، اشکال نگارشی داشته باشه.

من خودم اول خیلی مقاومت میکردم، ولی بعد اینکه حسام یه بار گفت امتحانش کن، باهاش خیلی حال کردم و از این به بعد همش استفاده میکنم ازش.
@htuniversity

چطور فرصت همکاری با معروف ترین پزشک دنیا با بیش از 4 میلیون فالوور رو پیدا کردیم؟

وقتی فهمیدم کارفرمامون تونسته با ایشون به یه قراداد برسه، سریع رفتم تو خصوصی بهش گفتم،
میدونی صورت ما توی یکی از ویدئوهای پیجش هست و اون ویدئو رو ما ادیت کردیم؟

بنده خدا خیلی تعجب کرد و گفت برام میفرستی.

وقتی دید یه بی رول از خود حسام توی اون ویدئو هست دیگه ایمان آورد که کار، کار ماست. (توی یه آژانس دیگه که کار میکردیم یه کار مشترک بین دو کارفرما که یکیش این آقای دکتر بود، انجام داده بودیم)

خلاصه بهش اعلام آمادگی کردم که ما فوق العاده مشتاقیم که ادیت هاش رو به ما بدی و ما عاشق این طرف و محتواهاشیم.

گفت این برام خیلی خاصه و میخوام خودم انجامش بده ولی در آینده اگه مشکلی پیش بیاد و بخوام به کسی بدم، شما اولین گزینه ای.

خلاصه ذهنش رو کامل آماده کردم و مطمئن بودم یه روزی این سرش شلوغ میشه یا مثل قبل براش یه مشکلی بوجود میاد که فرصت نمیکنه یکیش رو بزنه و همون میشه شروع کار ما با این آقای دکتر کاردرست.

بعد چند ماه به لطف خدا این مسئله براش پیش اومد و گفت من مشکلی برام پیش اومده و این یکیش رو فرصت نمیکنم انجام بدم و ما هم از خدا خواسته قبول کردیم.

خلاصه به لطف خدا یه تیک بزرگ دیگه که از خیلی وقت پیش آرزوش رو داشتیم، برای ما خورد.

من به این میگم ترکیبی از موقعیت شناسی، هنر متقاعد سازی و صبر. اینکه تو موقع درست بتونی طرف رو متقاعد کنی که بهترین گزینه برای اون کاری و بعد صبر کنی تا موقعیتش پیش بیاد.
@htuniversity

به نظرم هر کسی یه رفیق فیلمبردار داشته باشه،
ده هیچ از بقیه جلو میفته.

قدرتی که تصاویر و فیلم ها تو ساخت برند شخصی دارن، غیر قابل تصوره!

با افتخار دوستان توانمند گروه رو معرفی و به بقیه هم پیشنهاد میکنم.
@Curlymori_pv
@htuniversity