چه خوب یادم هست،
عبارتی که به ییلاقِ ذهن وارد شد،
وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت...

"سهراب_سپهری" از شعر "مسافر"

@Honarrvareh

"هشت کتاب" همراه با تصویر و زندگی‌نامه‌ی "سهراب_سپهری" به قلم خودش، این کتاب مجموع هشت دفتر پیشینِ او در عرصه‌ی شعر را در بردارد. این دفترها که به ترتیب سروده شدن شامل "مرگ رنگ"، "زندگی خواب‌ها"، "آوار آفتاب"، "شرق اندوه"، "صدای پای آب"، "مسافر"، "حجم سبز" و "ما هیچ ما نگاه" نام دارند همگی در بازه‌ی زمانی دهه‌ی 30 تا اواسط دهه‌ی 50 سروده شده‌اند و تعداد زیادی از این اشعار پیش از این‌که یک جا و در قالب "هشت کتاب" ارائه شوند در نشریات و مجله‌های مختلف به انتشار رسیده بودند اما قرار گرفتن آن‌ها در توالی "هشت کتاب" روندِ تکامل شعرِ "سهراب سپهری" و جهت فکری او را طی سالیان متمادی نشان می‌دهد و تجربه‌ای شیرین را برای علاقه‌مندان به آثار منحصر به فردش رقم خواهد زد.

@Honarrvareh

تعدادی عکس از آثار معماری "فرانک_لوید_رایت"
(Frank_Lloyd_Wright)
معمار و طراح داخلی آمریکایی که با رویکردی نوآورانه در طراحی، تأثیر عمیقی بر معماری مدرن گذاشت. او با مفهوم "معماری ارگانیک" به هماهنگی بین ساختمان و محیط طبیعی آن تأکید می‌کرد. آثار او نه تنها به خاطر زیبایی‌های بَصری‌شان بلکه به خاطر کارکردهای عملی و ارتباط عمیقشان با طبیعت شناخته می‌شوند، او همچنین در طراحی داخلی به جزئیات و استفاده از مواد طبیعی توجه ویژه‌ای داشت که این امر باعث ایجاد فضایی گرم و دلپذیر در فضاهای زندگی می‌شد، میراث او هم‌چنان الهام‌بخش معماران و طراحان معاصر بسیاری است.

#معماری
@Honarrvareh

عکس‌هایی از "فرانک_لوید_رایت"
(Frank_Lloyd_Wright) (1867_1959)
معمار، طراح داخلی، نویسنده و آموزگار آمریکایی که تا به حال تأثیر بسزایی در جنبش‌های معماری داشته است، او به دلیل طراحی‌های نوآورانه و اعتقاد به معماری ارگانیک که هماهنگی بین انسان و طبیعت را در نظر می‌گرفت شناخته شده است. او بیش از 1000 طرح معماری ارائه داد که 532 عدد از آن‌ها به اجرا درآمد. برخی از آثار مشهور او عبارتند از "خانه‌های پَری، خانه‌ی آبشار، موزه‌ی گوگنهایم در نیویورک و خانه‌ی تلیه‌سین وست"، "فرانک_لوید_رایت" به عنوان یکی از بزرگ‌ترین معماران تاریخ آمریکا شناخته می‌شود که تأثیر زیادی بر معماریِ مدرن و معاصر گذاشته است. او به طراحی متناسب با انسان و طبیعت اعتقاد داشت یعنی فلسفه‌‏ای که به معماری ارگانیک مشهور است. این عکس‌ها توسط "یوسف_کارش" در سال 1954 گرفته شده است. در ادامه تعدادی از آثار معماریِ این هنرمند را با هم ببینیم.

⬇️⬇️⬇️
#عکاسی
@Honarrvareh

با درد بساز چون دَوای تو مَنم
در کَس منگر که آشنای تو مَنم
گر کُشته شدی مگو که من کُشته شدم
شُکرانه بده که خون‌بهای تو مَنم...

"مولانا جلال‌الدین محمد بلخی"
"دیوان شمس، رباعیات"
تصویر: "پرتره‌ی مولانا" اثرِ "مهرداد_جمشیدی"

@Honarrvareh

اجرای موسیقی "ماه‌ پیشانو" با صدای "دریا_دادور" خواننده‌ی اپرا و سولو سوپرانوی ایرانی، این آهنگ یکی از شیرین‌ترین و ماندگارترین ملودی‌های فولکلور ایران است که ریشه در موسیقی محلیِ خراسان دارد، این قطعه‌ی دلنشین با آوانگاری دقیق "نیما_فریدونی" در دستگاه ماهور با مایه‌ی دو (دو ماژور) تنظیم شده و بسیار مناسب هنرجویان و نوازندگان سازهای ایرانی مثل تار، سه‌تار، سنتور، نِی و کمانچه است.

@Honarrvareh

مستند کوتاهِ "Iran Int" با عنوان "تنها صداست که می‌ماند" که روایت دو زن پیشرو در عرصه‌ی هنر و رسانه می‌باشد که این قسمت درباره‌ی "هما_احسان" روزنامه‌نگار، نمایشنامه‌نویس، گوینده و برنامه‌ساز رادیو و تلویزیون و قصه‌پرداز کودکان می‌باشد.

(قسمت دوم)

#مستند
#هنر
@Honarrvareh

مستند کوتاهِ "Iran Int" با عنوان "تنها صداست که می‌ماند" که روایت دو زن پیشرو در عرصه‌ی هنر و رسانه می‌باشد که این قسمت درباره‌ی "پروانه_فرید" هنرمندی که در رشته هنرهای تجسمی، نمایشی و موسیقی هنرآفرینی کرده، می‌باشد.

(قسمت اول)

#مستند
#هنر
@Honarrvareh

این نقاشی زیبا و دل‌انگیز، شُکوهِ خاموشِ طبیعت را به تصویر می‌کشد. صحنه در نورِ ملایم و مرموزِ ماه که از میان درختان انبوه جنگل عبور کرده غرق شده و فضای مِه‌آلودِ اطراف درختان را روشن کرده است، ماهِ کامل که بخشی از آن توسط ابرهای نرم پوشیده شده، نوری خیالی بر روی مناظر می‌تاباند و فضای خواب‌آلود و تقریباً عرفانیِ اثر را افزایش می‌دهد. در مرکز این ترکیب، یک گوزن نَر در زیر درختان ایستاده است و شاخ‌هایش به سمت آسمان کشیده شده‌اند مانند شاخه‌های پیچ‌خورده‌ی درختان، فُرمِ تاریک این حیوان با مهِ روشن پشتش تضاد زیادی دارد و سایه‌ای چشمگیر ایجاد کرده که نگاه مخاطب را به تصویر جذب می‌کند. یک برکه‌ی کوچک در پیش‌زمینه، نوری از ماه را منعکس می‌کند و عمق و سکوتی تقریباً ماورایی به صحنه می‌بخشد. این جنگل بسیار انبوه و سایه‌دار است و درختانِ بلند با شاخه‌های پیچ‌خورده‌شان در بالا یک شبکه‌ی درهم‌تنیده ایجاد کرده‌اند. کار دقیقِ "یوجن_کروگر" نقاش اثر با قلم‌مو، بافت برگ‌های مرطوب، زِبری پوست درختان و بازی لطیف نور و سایه را به خوبی به تصویر کشیده است. حس آرامش همراه با کمی هراس و خاموشی در این تصویر وجود دارد گویی جنگل زنده است، نظاره‌گر و منتظر، این نقاشی چه تفکراتی را در شما برمی‌انگیزد؟ آیا این گوزن نَر، نگهبان این دنیای پنهان است یا یک مسافرِ تنها در جنگل؟ تعامل نور و تاریکی هم حسِ آرامش و هم رمز و راز را به تصویر می‌کشد و مخاطب را به فکر کردن درباره‌ی داستان ناگفته‌ای که در این سایه‌ها نهفته است، وامی‌دارد...

#نقاشی
@Honarrvareh

تابلوی نقاشی "گوزن در جنگل"
(Deer in the Forest)
اثرِ "یوجن_کروگر" (Eugen_Krüger)
هنرمند و نقاش آلمانی که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم در‌ سال 1842 خلق کرده است و هم‌اکنون در یک مجموعه‌ی خصوصی نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh

عکس‌هایی از "جان_اشتاین‌بک"
(John_Steinbeck) (1902_1968)
نویسنده و رمان‌نویس مشهور آمریکایی، او یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم به شمار می‌رود و آثارش به دلیل توصیف عمیق از شرایط اجتماعی و اقتصادی زمانه‌اش شناخته شده‌اند، او برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال 1962 شد و آثارش تأثیر زیادی بر ادبیات معاصر و فرهنگ آمریکا گذاشت که هنوز هم مطالعه می‌شوند، قلمِ او به عنوان یک صدای قوی برای طبقات پایین جامعه شناخته می‌شود و به خاطر نگاهی انتقادی به جامعه به ویژه در دوران رکود بزرگ اقتصادی مشهور است. برخی از معروف‌ترین کتاب‌های او عبارتند از "راسته‌ی کنسروسازان"، "موش‌ها و آدم‌ها" و "خوشه‌های خشم"، این عکس‌ها توسط "یوسف_کارش" در سال 1954 گرفته شده است.

#عکاسی
@Honarrvareh

عکسی از "سوفیا_لورن" (Sophia_Loren)
بازیگر مشهور ایتالیایی به همراه پسرش "ادواردو_پونتی"، او یکی از بزرگ‌ترین ستارگان زن در سینمای کلاسیک هالیوود نامیده می‌شود و تا سال 2024 یکی از آخرین ستارگان مشهور بازمانده از عصر طلایی سینمای هالیوود و تنها شخص زنده‌ی فهرست انستیتوی فیلم آمریکا می‌باشد که در حال حاضر 90 سال سن دارد. این عکس‌ توسط "یوسف_کارش" در سال 1981 گرفته شده است.

#عکاسی
@Honarrvareh

عکس‌هایی از "اندی_وارهول"
(Andy_Warhol) (1928_1987)
نویسنده، عکاس و فیلم‌ساز آمریکایی و از بنیان‌گذاران هنر پاپ در دهه‌ی 1950 در آمریکا، او شناخته‌شده‌ترین چهره در هنرِ پاپ و دارای اندیشه‌هایی بسیار آوانگارد بود. این عکس‌ها توسط "یوسف_کارش" در سال 1979 گرفته شده است.

#عکاسی
@Honarrvareh

عکس‌هایی از دکتر "هلن_تاوسیگ"
(Helen_Taussig) (1898_1986)
پزشک و متخصص قلب‌ آمریکایی که به عنوان یکی از بنیان‌گذاران "تخصص قلب‌ کودکان" شناخته می‌شود. دکتر تاوسیگ به خاطر کارهایش در زمینه‌ی بیماری‌های قلبی مادرزادی در کودکان شهرت دارد. او در سال 1944 اولین عمل جراحی موفقیت‌آمیز برای درمان بیماری "سندرم آبی" را انجام داد که یکی از شایع‌ترین بیماری‌های قلبی مادرزادی است، این عمل جراحی به او این امکان را داد که به بسیاری از کودکان مبتلا به این بیماری کمک کند و زندگی آن‌ها را نجات دهد، علاوه بر کارهای بالینی او همچنین در زمینه‌ی آموزش و پژوهش فعالیت‌های زیادی داشت و به عنوان یک زن پیشگام در علم پزشکی به ترویج و گسترش دانش در زمینه‌ی تخصص قلب‌ کودکان کمک کرد و بر اهمیت تحقیقات و نوآوری در این حوزه تأکید داشت، میراث او در زمینه‌ی تخصص قلب کودکان هم‌چنان ادامه دارد. این عکس‌ها توسط "یوسف_کارش" در سال 1975 گرفته شده است.

#عکاسی
@Honarrvareh

عکسی از دکتر "هانس_سلیه"
(Hans_Selye) (1907_1982)
پزشک و فیزیولوژیست مجارستانی_کانادایی که به عنوان یکی از بنیان‌گذاران "علم استرس" شناخته می‌شود، او مفهوم استرس را به عنوان یک پاسخ عمومی بدن به هر نوع فشار یا تهدید تعریف کرد و در تحقیقات خود نشان داد که بدن در برابر استرس، یک سری واکنش‌های فیزیولوژیکی مشابه از خود نشان می‌دهد و این استرس می‌تواند ناشی از عوامل فیزیکی، عاطفی یا محیطی باشد. او این واکنش‌ها را تحت عنوان "سندرم سازگاری عمومی" (General Adaptation Syndrome - GAS) معرفی کرد که شامل سه مرحله است: مرحله‌ی هشدار، مرحله‌ی مقاومت و مرحله‌ی فرسودگی، کارهای او تأثیر زیادی بر روانشناسی، پزشکی و علوم اجتماعی گذاشت، او هم‌چنین کتاب‌ها و مقالات متعددی در این زمینه منتشر کرد که برخی از آن‌ها هنوز هم در مطالعات علمی مورد استفاده قرار می‌گیرند. این عکس‌ توسط "یوسف_کارش" در سال 1973 گرفته شده است.

#عکاسی
@Honarrvareh

این نقاشی صحنه‌ی مهمی از کتاب "دانیال نبی" در انجیل را به تصویر می‌کشد، در این‌جا صحنه‌ی جشن باشکوه "بِلشاصَر" پادشاه بابل را می‌بینیم که در آن از ظروف مقدس معبدِ اورشلیم برای میگساری استفاده کردند و این عمل کُفرآمیز با ظهور دستی از غیب که روی دیوار پیام مرموزی نوشت به پایان رسید، در این نقاشی بِلشاصَر و مهمانانش را در حال خوش‌گذرانی در یک تالار باشکوه می‌بینیم. نقاشی نمایی پانورامیک از یک تالار بزرگ مهمانی را نشان می‌دهد که در دو طرف آن ستون‌هایی با تزئینات مربوط به نشانه‌های زودیاک (صورت‌های فلکی در آسمان) قرار دارند. این تالار پُر از جمعیت، مردم شهر بابل در حال جشن و سُرور هستند با باغ‌های معلق بابل در بالای آن و بُرج بابل و یک زیگورات در پس‌زمینه که توسط نوری از ماه که از میان ابرهای تیره و متلاطم می‌تابد روشن شده‌اند. معماری این اثر تحت‌تأثیر سبک‌های مصری، بابلی و هندی قرار دارد. دانیال نبی که لباس سیاهی به تن دارد در مرکز پیش‌زمینه ایستاده و در حال تفسیر نوشتار ماورایی روی دیوار روبه‌رویی تالار است در حالی که هیچ کس دیگری نتوانست آن نوشته را رمزگشایی کند، بِلشاصَر در سمت راستِ او با تعجب و ترس عقب‌نشینی کرده و دیگران با شوک و وحشت به صحنه نگاه می‌کنند و در نهایت دانیال نبی آن جمله را این‌گونه رمزگشایی کرد: "خداوند روزهای سلطنت بِلشاصَر را به پایان رسانده است، بابل سقوط خواهد کرد و به دستِ مادها و پارس‌ها خواهد افتاد..." این نقاشی برای اولین بار در سال 1821 در مؤسسه‌ی هنر بریتانیا به نمایش درآمد و جایزه‌ای دریافت کرد که شهرتِ "جان_مارتین" را به طور چشمگیری افزایش داد و به شدت مورد استقبال دوستداران هنر قرار گرفت.

#نقاشی
@Honarrvareh

تابلوی نقاشی "جشن بِلْشاصَر"
(Belshazzar's feast)
اثرِ "جان_مارتین" (John_Martin)
هنرمند و نقاش انگلیسی مکتب رومانتیسم که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم در‌ سال 1821 خلق کرده است و هم‌اکنون در "مرکز هنر بریتانیا در دانشگاه یِیل" (Yale Center for British Art) در آمریکا نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh

سلام بر آنانی که در وجودِ ما چیزی یافتند و دوستش داشتند که ما خود، از آن بی‌خبر بودیم...

"محمود_درویش"
@Honarrvareh

ویدیویی درباره‌ی "تاریخ هنر ایران"، در این ویدیو به بررسی عواملی که باعث شد نقاشیِ ایرانی به آن شکلی که در جهان، نقاشیِ ایرانی را می‌شناسیم پرداخته شده و با آثار نقاشی ایران قبل از ورود اسلام به ایران، وضعیت ایران قبل از حمله‌ی مغول‌ها و هنر و فرهنگِ ایرانی در زمانِ هُلاکوخان به صورتی مبسوط آشنا خواهیم شد.

متن و اجرا: "هومن_حسنی"

@Honarrvareh

سال‌ها عکاسی و پناه بردن به طبیعت به من چیزهای زیادی را در موردِ خودم و جهان آموخته است. وقتی به درختی در عکسی که گرفته‌ام نگاه می‌کنم، شاید غم یا شادی را در آن ببینم، گاه این حس به من دست می‌دهد که یک درخت چیزی در موردِ من درک کرده است که انسان‌ها نتوانسته‌اند. "ابن عربی" می‌گوید: "که درخت، خواهرِ انسان است." وقتی به عکسی نگاه می‌کنم که در طیِ سال‌های متمادی از یک درخت گرفته‌ام، انگار عکسی رنگ‌باخته از هم‌کلاسیِ دورانِ مدرسه است، چه کسی قدرِ درختان را نمی‌داند؟ ارزشِ آن‌ها قابلِ اندازه‌گیری نیست، راست ایستاده‌اند، درست در جایی که باید باشند و تنه‌ی تنومندِ آن‌ها از ما نگهداری می‌کند، وقتی که آفتاب بی‌محابا می‌تابد در زیر سایه‌ی آن‌ها آرام می‌گیریم، میوه‌ای که هَبه می‌کنند را مزه می‌کنیم و از چوبشان برای کارهای مختلف استفاده می‌کنیم، از هوایی که پاکیزه می‌کنند بهره می‌بریم و در کنار ریشه‌ی آن‌ها بدن‌هامان را به خاک می‌سپاریم، درختان موجوداتی قابل تحسین‌اند. "سهراب سپهری" می‌گوید: "رایگان می‌بخشد، ناروَن شاخه‌ی خود را به کلاغ، اما سایه‌اش را به زمین نمی‌فروشد..."

از کتاب "سر کلاس با کیارستمی"
نوشته‌ی "پال_کرونین"
ترجمه‌ی "سهراب_مهدوی"

@Honarrvareh

این نقاشی به سفارش "خانواده‌ی فارنزه" که یک خانواده‌ی اشرافی ایتالیایی بودند و در زمان بازدید "تیسین" از روم نقاشی شده است. این نقاشی رابطه‌ی پیچیده و پُرتَنش بین "پاپ پل سوم" یکی از پاپ‌های کلیسای کاتولیک روم و نوه‌هایش به نام‌های "اوتاویو" و "الکساندرو فارنزه" را به تصویر می‌کشد. اوتاویو در حال زانو زدن در سمت چپ پاپ قرار دارد و الکساندرو که لباس کاردینالی به تن دارد در سمت راست او ایستاده است. این اثر به بررسی تأثیرات پیری و چگونگیِ رقابت برای جانشینی می‌پردازد، پاپ پل سوم در آن زمان در اواخر هفتاد سالگیِ خود بود و در شرایط سیاسی نامشخصی حکومت می‌کرد زیرا "چارلز پنجم" امپراتورِ روم به قدرت می‌رسید. پاپ پل سوم، فردی مذهبی نبود و به پاپ بودن به عنوان ابزاری برای تقویت موقعیت خانواده‌اش نگاه می‌کرد. او الکساندرو را به مقام کاردینالی منصوب کرد حتی با وجود اتهامات خویشاوندسالاری که به او وارد کردند، او فرزندان نامشروعی داشت و مقادیر زیادی از پول کلیسا را صرف جمع‌آوری آثار هنری و آثار باستانی کرد. در حدود سال 1545 پادشاه چارلز برتریِ سیاسی و نظامی را به دست آورد و قدرت پاپ پل سوم برای پاپ بودن را تضعیف کرد، با آگاهی از این تغییرات، تیسین این سفارش را نیمه‌کاره رها کرد و این نقاشی برای 100 سال بعد بدون قاب در یک زیرزمین در عمارت خانواده‌ی فارنزه رها شده بود. این اثر یکی از بهترین و عمیق‌ترین آثار تیسین به حساب می‌آید، اگر چه این نقاشی ناتمام است و از نظر فنی کمتر از پرتره‌ی پاپ پل سوم که چند سال قبل‌تر کشیده شده کامل است اما به خاطر رنگ‌های غنی‌اش مشهور است، رنگ قرمز قوی پارچه‌ی روی میز و سفیدی تقریباً روحانی لباس پاپ پل سوم در این تابلو نشان‌دهنده‌ی تناقضات شخصیت پاپ است و دینامیک پیچیده‌ی روانی بین این سه مرد را به خوبی به تصویر می‌کشد.

#نقاشی
@Honarrvareh

تابلوی نقاشی "پاپ پل سوم و نوه‌هایش"
(Pope Paul III and His Grandsons)
اثر "تیسین" یا "تیتیان" (Titian) هنرمند و نقاش برجسته‌ی ایتالیایی دوره‌ی رنسانس که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم در بین سال‌های 1545 تا 1546 خلق کرده است و هم‌اکنون در "موزه‌ی کاپودیمونته" که یک موزه‌ی هنری در شهر ناپل، ایتالیا است نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh

در این نقاشی "چارلز پنجم" امپراتور روم را با یک سگ شکاری می‌بینیم، این پرتره نسخه‌ یا تفسیر جدیدی از پرتره‌ای است که در سال 1532 "یاکوب_زایسنگر" نقاش اتریشی آن را کشیده شده بود. این پرتره طبیعی بود اما به نظر پادشاه چارلز پنجم خوشایند نیامد و بنابراین در زمان اقامتش در بولونیا در سال 1533 که تیسین نیز در آن‌جا بود، چارلز پنجم به تیسین 500 دوکات پرداخت تا نسخه‌ی جدیدی از آن را بکشد. این نسخه‌ی جدید شباهت‌هایی به نسخه‌ی قبلی دارد اما ترکیب آن به‌ طور کامل تغییر کرده است. تیسین با بزرگ‌تر کردن اندازه‌ی پالتوی خز و کوچک‌تر کردن بعضی قسمت‌ها، بالا بردن موقعیت چشم‌ها و پایین آوردن افق، بدن چارلز را به‌گونه‌ای طراحی کرده که او فضای بیشتری را پُر کند هم‌چنین او در حال نزدیک شدن به بیننده نشان داده شده و فضای اطرافش خالی و ساده‌تر شده است و رنگ‌های گرم‌تری نسبت به نسخه‌ی اصلی دارد. این اثر بعدها الهام‌بخش نقاشی "چارلز چهارم در لباس شکار" در سال 1799 شد.

#نقاشی
@Honarrvareh

تابلوی نقاشی "پرتره‌ی چارلز پنجم با یک سگ"
(Portrait of Charles V with a Dog)
اثر "تیسین" یا "تیتیان" (Titian) هنرمند و نقاش برجسته‌ی ایتالیایی دوره‌ی رنسانس که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم در سال‌ 1533 خلق کرده است و هم‌اکنون در "موزه‌ی دل پرادو" در مادرید نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh

این نقاشی نمای سه‌چهارم از یک مرد را در پس‌زمینه‌ای سیاه و صاف به تصویر می‌کشد که هویتش ناشناخته مانده است و به نظر می‌رسد که او به نقطه‌ای نامشخص در سمت چپ بوم نگاه می‌کند و دست چپش را روی زانو گذاشته است، او می‌تواند دستکش‌هایش را نشان بدهد که در آن زمان مُدِ روز بودند و یک ژاکت با سایز بزرگ و یک پیراهن سفید هم مطابق مُدِ آن دوره، پوشیده است دست چپ مرد که دستکش پوشیده، یک دستکش چرمی دیگر را در دست دارد زیورآلاتی که او در دست دارد توسط اشراف‌زادگان آن زمان استفاده می‌شد، دست راستش با یک انگشتر طلایی که نمادی از ثروت می‌باشد و گردنبندی مزین به یاقوت کبود و مروارید آراسته شده است. استفاده از تکیه‌گاه برای تکیه دادن دست سوژه در پرتره‌ها شیوه‌ای رایج در آثار تیسین جوان بود. این نقاشی در مالکیت لویی چهاردهم فرانسه بود و سپس به موزه‌ی لوور در پاریس منتقل شد.

#نقاشی
@Honarrvareh

تابلوی نقاشی "مردی با دستکش"
(Man with a Glove)
اثر "تیسین" یا "تیتیان" (Titian) هنرمند و نقاش برجسته‌ی ایتالیایی دوره‌ی رنسانس که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم در سال‌ 1520 خلق کرده است و هم‌اکنون در "موزه‌ی لوور" در پاریس نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh

"پلنگ صورتی" هم از اون دسته کارتون‌ها هست که فکر می‌کنم برای همه‌ی ما خاطره‌انگیز باشه و هنوز هم با دیدنش احساس خوبی پیدا می‌کنیم و این کارتون هم مثل "تام و جری" یکی از علت‌های محبوبیتش موسیقی فوق‌العاده خاص و به‌یادماندنیِ اون هست، راستی قبلاً در این‌جا هم اجرای موسیقیِ کارتون تام و جری رو درج کردم D:

اجرای زنده و دیدنی موسیقی کارتون "پلنگ صورتی" (The Pink Panther Theme)
ساخته‌ی "هنری_مانچینی" (Henry_Mancini) آهنگساز و رهبر ارکستر آمریکایی ایتالیایی‌تبار، بدون شک موسیقی متنِ فیلم "پلنگ صورتی" یک شاهکار ماندگار است، این اثر توسط "هنری_مانچینی" در سال 1963 برای این فیلم و به کارگردانی "بلیک_ادواردز" ساخته شد. این ویدیو مربوط به سال 1981 می‌باشد که در این‌جا موسیقی کارتون پلنگ صورتی به رهبری خودِ "هنری_مانچینی" اجرا می‌شود.

@Honarrvareh

تابلوی نقاشی "پرتره‌ی کلاریسا استروزی"
(Portrait of Clarice Strozzi)
اثر "تیسین" یا "تیتیان" (Titian) هنرمند و نقاش برجسته‌ی ایتالیایی دوره‌ی رنسانس که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم در سال‌ 1542 خلق کرده است و هم‌اکنون در "گِمالدِه‌گالری" (Gemäldegalerie) در برلین نگهداری می‌شود. این نقاشی "کلاریسا استروزی" دخترِ "روبرتو استروزی" بانکدار مشهورِ فلورانسی را در سن دو سالگی به تصویر می‌کشد. این نقاشی یکی از معدود نقاشی‌های شناخته شده‌ی تیسین از یک کودک است،‌ در این تصویر "کلاریسا استروزی" که یک دختربچه است را با لباسی سفیدرنگ با پارچه‌ای گرانبها در حالی که سگ کوچکش را در آغوش گرفته و منظره‌ای در پس‌زمینه‌ی آن دیده می‌شود را می‌بینیم.

#نقاشی
@Honarrvareh

این نقاشی "ونوس" الهه‌ی رومی عشق و زیبایی را نشان می‌دهد که به آینه‌ای نگاه می‌کند که "کوپیدو" پسرش (در اساطیر رومی همان خدای عشق بود که به صورت کودکی برهنه مجسم می‌شد، کوپیدو به معنای میل یا خواهش و آرزوست که در واقع خدای عشق و زیبایی بود، او همچنین یک نام لاتین دیگر دارد و آن آمور است. کوپیدو پسر ایزدبانو ونوس یا آفرودیت و ایزد مارس است) ژستِ ونوس در این نقاشی به مجسمه‌های کلاسیکی مانند ونوس در فلورانس یا ونوس در روم شباهت دارد که "تیسین" ممکن است در دوران زندگی‌اش آن‌ها را دیده باشد زیرا او خود درباره‌ی منبع الهام نقاشی‌هایش قبلاً گفته بوده است که "من از سنگ‌های باستانیِ شگفت‌انگیز، می‌آموختم" این نقاشی به خاطر جزئیاتِ زیبا و نمایش ماهرانه‌ی بافت‌ها که نرمیِ پوست ونوس تا لباس مخملی لوکس و خزدارش را به خوبی نشان می‌دهد، مشهور است و به عنوان بهترین نسخه‌ی باقی‌مانده از ترکیبی شناخته می‌شود که تیسین و دستیارانش آن‌ها را در حداقل 30 نسخه‌ی مختلف اجرا کرده‌اند. این اثر به عنوان تجلی زیباییِ ایده‌آل فُرمِ زنانه یا نقدی بر خودپسندی یا شاید هر دو شناخته می‌شود. این اثر همچنین توسط چند هنرمند از جمله "پیتر پل روبنس" و "آنتونی وان دایک" نیز الگوبرداری و کشیده شده است.

#نقاشی
@Honarrvareh

تابلوی نقاشی "ونوس در برابر آینه"
(Venus with a Mirror)
اثر "تیسین" یا "تیتیان" (Titian) هنرمند و نقاش برجسته‌ی ایتالیایی دوره‌ی رنسانس که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم در سال‌ 1555 خلق کرده است و هم‌اکنون در "موزه‌ی ملی هنر" در واشنگتن، دی‌.سی، آمریکا نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh

"اروین_پانوفسکی" مورخ هنرِ آلمانی در توضیحات کلاسیک خود بیان می‌کند که این نقاشی به طور خاص به مذاکرات مربوط به انتقال املاکِ تیسین به نسل‌های جوان‌تر مرتبط است با توجه به نزدیک شدن مرگ او، بنابراین این نقاشی به عنوان مشاوره‌ای بَصری برای سه نسل عمل می‌کند تا در مدیریت ارثیه با احتیاط عمل کنند اما "نیکلاس_پِنی" مورخ هنرِ بریتانیایی به شدت به این نظر شک دارد و اختلافاتی را بین چهره‌های انسانی و شواهد دیگر از ظاهر افراد اشاره می‌کند، او شک دارد که این پروژه‌ای شخصی بوده باشد و معتقد است که به احتمال زیاد این نقاشی، سفارش داده شده است." در سال‌های اخیر، این نقاشی به شیوه‌های کاملاً متفاوتی تفسیر شده است و گاهی به جای تمثیلِ احتیاط، به عنوان تمثیلی درباره‌ی گناه و توبه دیده شده است و براساس این دیدگاه، این نقاشی می‌تواند اعترافی از سوی تیسین باشد که عدم احتیاط او در جوانی و میانسالی‌اش او را به پیریِ پشیمان‌کننده‌ای محکوم کرده است و در سمت دیگر، این نقاشی به عنوان تأکیدی بر این‌که احتیاطی که با تجربه و پیری همراه است، جنبه‌ای اساسی از تمایز و قضاوتِ هنری است، تفسیر شده است و براساس این تفسیر، این نقاشی به عنوان ردِ نظریه‌ای عمل می‌کند که پیری، دشمنِ دستاورد هنری است، در سطحی عمومی‌تر، تصویرسازیِ تیسین با دستیارانش اورازیو و مارکو همچنین قصد دارد از احتیاط در ادامه‌ی سُنتِ مکتب ونیزی دفاع کند. با توجه به تمام تفاسیر مختلفی که از این نقاشی تا به حال ارائه شده است می‌توانیم بگوییم یک شاهکار هنریِ فوق‌العاده است.

#نقاشی
@Honarrvareh

در این نقاشی سه سر انسان را می‌بینیم که هر کدام به یک سمت نگاه می‌کنند و دقیقاً زیرِ آن‌ها سه سر حیوان که از سمت چپ به راست گرگ، شیر و سگ می‌باشند، قرار دارند. این نقاشی معمولاً به چندین سطح مختلف تفسیر می‌شود، در سطح اول، این سه سرِ انسان در سه دوره‌ی سنی مختلف قرار دارند که از چپ به راست نمایان‌گرِ دوران پیری، بلوغ و جوانی هستند، موضوعی که "تیسین" 50 سال قبل‌تر در نقاشی "سه سن انسان" به تصویر کشیده بود. جهت‌های مختلفی که سرها به آن‌ها نگاه می‌کنند، مفهوم وسیع‌تری از زمان را به عنوان گذشته، حال و آینده نشان می‌دهد. این حالت در سرهای حیوانات نیز تکرار شده است، حیوانی با سه سر (گرگ، شیر، سگ) که نمایان‌گر گذرِ زمان (گذشته، حال، آینده) است. سطح سوم که نام فعلی نقاشی از آن نشأت گرفته با نوشته‌ای کم‌نور در بالای پرتره‌ها دیده می‌شود که به این معنا می‌باشد، "از تجربه‌ی گذشته، حال به طورِ محتاط عمل می‌کند تا آینده را خراب نکند..." برخی بر این باورند که چهره‌های انسانی در این تصویر در واقع پرتره‌های خودِ "تیسینِ پیر"، پسرش "اورازیو" و برادرزاده‌اش "مارکو وسلیو" هستند که هر دو با تیسین زندگی و کار می‌کردند.

#نقاشی
@Honarrvareh

تابلوی نقاشی "تمثیل احتیاط"
(Allegory of Prudence)
اثر "تیسین" یا "تیتیان" (Titian) از بزرگ‌ترین نقاشان ایتالیایی دوره‌ی رنسانس که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم در بین سال‌های 1550 تا 1565 خلق کرده است و هم‌اکنون در "نگارخانه‌ی ملی" در لندن نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh

این کتاب دارای متنی منثور است که "سهراب_سپهری" آن را در آخرین سال‌های زندگیِ خود نوشت و پس از مرگش منتشر شد، بهتر است بگوییم این کتاب نوعی زندگی‌نامه‌ی ناتمام است که سه دوره‌ی زندگیِ این شاعرِ شعر نو را روایت می‌کند، کودکی، جوانی و میان‌سالی، سهراب نقاش هم بود و نام کتاب و هم‌چنین تصاویر و یادداشت‌هایش، دنیای نقش‌ها و رنگ‌های او را نیز به خواننده نشان می‌دهد. کتاب با قصه‌ی رازآلودِ اطاقی آبی‌رنگ در خانه‌ی کودکی‌های سهراب سپهری آغاز می‌شود. در متنِ "اطاق آبی" شاعرانگیِ دنیای او را که همراه با فلسفه‌ورزیِ خاصِ خودش بود این‌بار در خاطرات کودکی‌اش می‌بینیم: "اطاق آبی از صمیمیتِ حقیقتِ خاک دور نبود، ما در این اطاق زندگی می‌کردیم. یک روز مادرم وارد اطاق آبی می‌شود. مارِ چَنبرزده‌ای در طاقچه می‌بیند، می‌ترسد، آن هم چقدر، همان روز از اطاق آبی کوچ می‌کنیم به اطاقی می‌رویم در شمالِ خانه، اطاق پنج‌دریِ سفید و تا پایان در این اطاق می‌مانیم و اطاق آبی تا پایان خالی می‌افتد..." قصه‌ی این مار با دانش و خلاقیتِ سهراب به افسانه‌ها و اساطیر هند و یونان پیوند می‌خورد. در بخش بعدی کتاب، نوجوانیِ او را می‌بینیم که در چارچوب کِسِل و خسته‌کننده‌ی نظام درس و مدرسه گرفتار آمده و همان‌طور که در شعرهایش همواره طبیعت بکر را طلب می‌کند در این‌جا هم دلتنگ آن است و از طبیعتی که هر کس مجبور است در کتاب جغرافیا جزئیاتش را بیاموزد، دلگیر می‌شود. در بخش پایانی کتاب ضمن شرح خاطره‌ی دیدار با هنرمندی خارجی، سهراب به مقایسه و بررسیِ هُنر در شرق و غربِ عالم می‌پردازد و از این طریق قسمتی از تاریخِ هُنرِ ایران را نیز مرور می‌کند.

@Honarrvareh

کتاب "اطاق آبی"
نوشته‌ی "سهراب_سپهری"
به کوشش "پروانه_سپهری"
@Honarrvareh