ارتباط با من
@Salahkhadiw
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/salah.khadiw
Информация о канале обновлена 20.08.2025.
ارتباط با من
@Salahkhadiw
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/salah.khadiw
عنوان فرعی: مهاباد در گذرگاه تاریخ
نویسنده: صلاح الدین خدیو
کتاب به پیوست، جستاری است در پدیدارشناسی و شناسایی زمینەها و علل پیدایش ناسیونالیسم کرد در ایران در یک بستر تاریخی پانصد ساله.
بازەای که با تاسیس سلسلەی صفویه و بازگشت وحدت ملی به ایران پس از سقوط ساسانیان آغاز می شود و به امروز می رسد.
صفویه موفق شد سلطنت را علیه خلافت احیا و با خروج ایران از دائرەی امت، مفهوم ملت را - هر چند در صورتی ابتدایی و پیشامدرن - ابداع نماید.
یکدست سازی ایرانیان بر اساس مذهب واحد تشیع در کانون دولت سازی صفوی قرار داشت. امری که مقاومت های هویتی را در میان کردهای عمدتا سنی مذهب برانگیخت و پویایی های آن به تدریج به نضج گرفتن ملی گرایی کرد در منطقەای حساس به لحاظ ژئوپولتیک و تنوع جمعیتی - استان آذربایجان غربی کنونی - انجامید.
کتاب شهر در دیدار ناسیونالیسم به روایت این داستان دور و دراز طی پنج سدەی گذشته می پردازد.
سه سال صبر و انتظارم برای گرفتن مجوز جهت چاپ کتاب بی نتیجه ماند. از این رو تصمیم گرفتم جهت استفادەی علاقمندان و پژوهشگران این حوزه، فایل pdf آن را به صورت رایگان در اینجا منتشر کنم.
بر خود لازم می دانم از زحمات و تلاش های نشر افکار و مدیر محترم آن در این مدت قدردانی نمایم.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺رقص مرگ بر بالین دریاچەی مرده
در روزهایی که تمام ایران با تنش آبی روبروست و خشکسالی و فرونشست زمین و بیابان زایی، شمال و جنوب و شرق و غرب این زیستگاه انسانی کهن را درنوردیده، شاید رقص مرگ بر بالین دریاچەی مردەی ارومیه قدری زمان پریشانه باشد.
دریاچەی ارومیه را چه کسی به این حال و روز درآورد؟ تالاب هامون و بختگان را چه کسی خشکاند؟ کارون پرآب و زاینده چرا شور و خسیس شد و زاینده رود سرشار از روح زندگی به مردابی افسرده بدل شد!
پاسخ روش و قطعی دشوار است، اما در یک کلمه می توان گفت: مرگ دولت در معنای زوال بروکراسی و سقوط عقلانیت دیوان سالاری، مقصر اصلی است.
قوەی عاقلەی دولت مدرن بروکراسی است. چیزی که در ایران پس از انقلاب با حاکمیت نوعی ملوک الطوایفی اداری مفقود شد.
پشت پردەی تصمیم سازی بسیاری از سدسازی ها یا امام جمعەای ذینفع و ذینفوذ قرار دارد یا نمایندەای که برای کسب رای مجدد کیسەی طمع دوخته است. یا فلان و بهمان مسئول کشوری که با داشتن رزومه های امنیتی و نظامی از نردبان قدرت بالا رفته و برای آبادانی استان، شهر و یا محله و کوی و روستایش تلاش می کند.
البته این تلاش ها و لابی و رایزنی ها معمولا بازی حاصل جمع صفرند. هزینه و ضررش را مملکت می دهد و منفعت موقت و کوتاه مدتش را روستا و شهری که برای مسئول عالیرتبه حکم وطن را دارد!
مگر نه این است که در شریعت وطن محدود است و حد ترخص دارد و بالاتر از آن امت است و دولت - ملت و منافع ملی، مفهومی متروک و غریب است!
حاکمیت ملی که از ارادەی ملی نشات می گیرد، نه تجزیه پذیر است و نه قابل واگذاری.
پایتخت مغز متفکر و دستگاه دیوان سالاری بدون مزاحم و شریک، مجرای جاری و ساری شدن آن است.
اگر عقلانیت بروکراتیک مبتنی بر منافع ملی وجود داشت، چگونه شهرها و قصبات و دهات خالی از جمعیت و تشنه و بی آب نیمەی شرقی و مرکز کشور لبریز از فرودگاه، دانشگاه، کارخانه و بیمارستان می شد و جاهایی مانند کردستان - استان های شمالغرب که مخزن آب کشورند- به کلی محروم و به طاق نسیان نهاده می شدند؟
سویەی دیگر این "وطن سوزی " پیگیری یک سیاست حامی پروری افراطی به قصد استهلاک خواست دمکراسی خواهی و مشارکت سیاسی است.
هر ایرانی مجاز است، یک یا چند چاه غیر مجاز و مزرعه و خانه باغ شخصی و به همین مقدار مدرک دکتری داشته باشد!
مشروط به آنکه دم برنیاورد و پیوسته در مسیر وفاداری سیاسی گام نهد! شکی نیست که این فقره قسمی قرارداد اجتماعی میان دولت و شهروندان است. اما مغبون نهایی دولت است که بهای آن را از ظرفیت های ملی و ثروت های همگانی می دهد.
خشکسالی، تنش آبی، بی برقی، تورم و بیکاری معضلاتی پیچیده و چند وجهی اند و نیازمند مدیریت علمی و مهارت و حتی همکاری بین المللی و استفاده از فن آوری های پیشرفته که لزوما در ایران نیستند.
بیش از نمی شود پشت واژەی استقلال سنگر گرفت و به مصاف عقلانیت رفت و به اسم خودکفایی به احیای آموزه های مائوئیسم پرداخت.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺دالان ترامپ در بیخ گوش ایران
به گفتەی خبرگزاری رویترز، فردا جمعە در کاخ سفید قرارداد صلح ارمنستان و آذربایجان با حضور علیف و پاشینیان و ترامپ امضا می شود.
این پیمان به حدود چهار دهه منازعه میان دو کشور کوچک جنوب قفقاز خاتمه می دهد.
مهم ترین نکتەی این مصالحه، گشایش دالان زنگرور است، البته با نامی جدید: دالان ترامپ برلی صلح و رفاه بین المللی و با عنوان اختصاری: TRIPP!
دولت آمریکا حق انحصاری توسعه و مدیریت این مسیر زمینی را که قرار است بر اساس قوانین ارمنستان اداره شود، برای مدتی طولانی بدست می آورد.
بدون تردید این یک رخداد فوق العادەی ژئوپولتیک و ژئواکونومیک در منطقه است و هریک از کشورهای منطقه را به نحوی در موقعیت برنده و بازنده قرار می دهد.
بازندگان: روسیه و ایران و ارمنستان
روسیه که پس از دو قرن تسلط مستقیم و غیر مستقیم بر جنوب قفقاز، باقیماندەی نفوذش را در آن از دست می دهد، بزرگ ترین بازندەی این تحول است.
دو استان سابق این کشور در دوران شوروی و در دهەهای اخیر حیاط خلوت آن در مرزهای جنوبی، فردا در واشنگتن بر اساس ترتیبات سیاسی و امنیتی جدید در منطقه و بدون روسیه به توافق می رسند.
درست در روزی که ضرب الاجل ترامپ به پوتین برای آتش بس در اوکراین به پایان می رسد.
هم زمان و هم مکان این توافق برای روسیه که به علت درگیری در اوکراین ضعیف و منزوی شده، تحقیرآمیز و دارای وجوه نمادین پررنگ است.
بازندەی دوم ایران است. کشوری که بارها با برگزاری مانورهای نظامی و بیانات تهدید آمیز مخالفت خود را با آن اعلام کرده است.
دالان زنگزور یک مزیت مهم ژئوپولتیک را از دست ایران خارج و اتصال زمینی به اروپا و مسیرهای تجاری شمال را سخت می کند.
ایران هم مانند روسیه در بحران های منطقەای و تنش بر سر پروندەی هستەای غرق است و فرصت عرض اندام در قفقاز را تا حد زیادی از دست داده است.
ارمنستان هم بدون شک در نقش یک بازندەی بزرگ ظاهر شده است. مخصوصا از این لحاظ که دشمن آن یعنی آذربایجان توانست دستاوردهای جنگ های 2020 و 2023 را به امتیازات سیاسی با ساختار حقوقی تبدیل کند.
شکست های ناگهانی و پیاپی ارمنستان پس از جاخالی دادن روسیه و از کف رفتن نقش سابق آن به عنوان ژندارم قفقاز رقم خورد.
این امر فرصتی بیکران در اختیار ترکیه برای عرض اندام قرار داد. خلا روسیه همچنین به اسرائیل فرصتی طلایی عرضه کرد که با نفوذ و تسلیحات، قلمرویی مهم در شمال ایران کسب کند.
ماحصل این بازی حاصل جمع صفر، شکست و تنهایی استراتژیک ایروان بود.
احتمالا تنها دستاوردی که ارمنستان کسب کرده روی خط آوردن آمریکا است.
آذربایجان مصرانه خواهان آن بود که خود بدون حضور هیچ طرف سوم نظیر روسیه، ایران و حتی اتحادیەی اروپا کنترل این کریدور را بدست گیرد.
امری که میسر نشد و حضور آمریکا به نحوی به معنای تضمین تمامیت ارضی ارمنستان در آینده می باشد.
مضاف بر این ایروان می تواند از انزوای تحمیل شده توسط ترکیه رهایی یابد و اقتصاد کوچکش را به بازارهای جهانی وصل نماید.
برندگان: ترکیه، آمریکا و آذربایجان
ترکیه یکی از برندگان این تحول است. غیر از نفوذ سیاسی عمیقی که در قفقاز بدست آورد، با اتصال زمینی به آذربایجان و جهان ترک آسیای مرکزی در موقعیتی ممتاز برای پیگیری اهداف سیاسی و اقتصادی و نفوذ فرهنگی قرار می گیرد.
علاوه بر این در موقعیت تبدیل شدن به هاب انرژی و تجارت منطقه قرار گرفته است.
صد البته این مزیت شامل آذربایجان هم شده وجایگاه این کشور کوچک را در معادلات انرژی جهان برجسته می سازد.
آمریکا هم صاحب موفقیتی مثال زدنی شده؛ حضور بلندمدت در حیاط خلوت روسیه و کنترل گذرگاهی اقتصادی با اهمیتی در حد کانال سوئز و کانال پاناما!
همچنین برای رئیس جمهور تشنەی توجه آن پردەای دیگر از نمایش صلح بانی و فیصله بخش بحران های بین المللی است.
ترامپ می تواند این کامیابی را به فهرست دیگر موفقیت های ادعایی اش اضافه و آن را در کنار موارد دیگر پایان مخاصمه نظیر هند و پاکستان، کنگو و رواندا و تایلند و کامبوج قرار دهد.
مطلوب ترامپ تلفیق دستلوردهای اقتصادی و سیاسی است. به تعبیری کسب نفوذ ژئوپولتیک و مزیت های سیاسی بدون بها و به هزینەی دیگران.
صلح ارمنستان و آذربایجان نمونه ای ایدەآل از این لحاظ است. هم فال است و هم تماشا!
هم وارد جایی شده که هیچوقت پایش به آن نرسیده و هم از آن پول و پله در می آورد.
این امر در کنار بازگشت قدرتمندانه به خاورمیانه در سایەی حملەی اسرائیل به ایران و بی عملی و انفعال روسیه و چین، آن را در موقعیت جهانی مستحکم تری قرار می دهد.
در آینده چه می شود؟
معروف است که جوجه ها را آخر پاییز می شمرند. معمای اصلی این است که تحول اخیر چه اندازه ثبات با خود به ارمغان می آورد؟
آیا حضور محدود آمریکا خلاء حضور روسیه را پر می کند؟ یا الهام علیف که سرمست از پیروزی است دست به ناپرهیزی های سیاسی نزند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺عقل عربی، برق عربی؛ برق من کو؟
دو ضرب المثل برق از سر پریدن و عقل از سر پریدن، علیرغم جناس لفظی نزدیک به تام، معانی و دلالت هایی متفاوت دارند. وقتی کسی برق از سرش می پرد، یعنی دچار تعجب و استغراب زایدالوصف شده است.
کسی هم که عقل از سرش پریده، در واقع دچار دمانس و خرفتی شده و مکانیسم های حافظه و استدلال و اندیشیدن را از دست داده است.
نکته اینجاست که این دو سخن نغز که در مواضع متفاوت بیان می شوند، در بحران بی برقی اخیر بهم می رسند. برق/الکتریسیته، برق تعجب و عقل مدیریت، سه گانه تحلیلی را تشکیل می دهند که به کمک آن می توان ابعاد بحران اخیر را بهتر واکاوی کرد.
نخست با مشاهده پیشرفت برق آسای کشورهای حاشیه خلیج فارس در صنعت برق و پس ماندگی ما، برق از سر آدم می پرد!
کشورهای مزبور نه تنها کمبود برق ندارند، بلکه برق مازاد هم به اندازه چند برابر نیاز خود دارند و مهمتر از آن، در نیروگاه هایشان، استفاده از سوخت های فسیلی را کنار گذاشته و به انرژیهای سالم و تجدید پذیر روی آوردەاند.
اینجاست که پای عقل به میان می آید. کدام عقل در این سیستم های سیاسی ساده، بسیط و البته عقب مانده به لحاظ انگارەهای توسعەی سیاسی، اینگونه کارا و کامیاب به تدبیر امور و معیشت ملت برخواسته است؟ عقل عربی!
عقل عربی چیست؟ عقل عربی به تعبیر
اندیشمند مراکشی محمد عابد جابری، در سده های میانی برساخته ای بود که زیربنای آن را سه گانه عقیده، قبیله و غنیمت تشکیل می داد. روبنای این برهمکنش. خلیفه و طبقات خواص و عوام بود.
با اندکی تامل و تقلیل گرایی و ساده سازی می توان گفت در شیخ نشین های خلیج فارس، اندیشه سیاسی هنوز تا حد زیادی، امتداد عقل عربی سده های پیشین است.
قبیله و خلیفه حاکمند، خواص و عقیده، طیفی نامتجانس از بروکراتها و مدیران در طراز بین المللی و شاهزادگان ولخرج و عیاشند که توامان، پیشران توسعه خیره کننده جوامعشان، همراه با نقائص و تضادهای ویژه آن هستند.
غنیمت هم امروزه ثروتهای هیدروکربنی و رانت ها ی ناشی از آن است که حاکمان و مردم به درجاتی متفاوت روی سفره آن نشسته اند.
شاید تنها وجه تمایز با گذشته، تکامل پارامتر عقیده است. نسل جدید حاکمان و شاهزادگان این کشورها از پدران بنیادگذار، دنیا دیده تر و توسعه گراترند و بهتر، پول حاصل از نفت را در مسیرهای جایگزین نظیر توریسم، حمل و نقل و تاسیس نهادهای مالی دارای جایگاه بین المللی، سرمایه گذاری کرده و آینده را پیشاپیش خریده اند.
با این وصف عقل عربی، همان عقل سلیم و شعور متعارف است که عاری از پیچیدگی به مقتضی زمان نونوار شده و از پس اندیشیدن منطقی و هزینه - فایده کردن امور بر می آید.
طبعا در این فرصت کوتاه مجال این نیست که به بسط عقلانیت ایرانی پرداخته شود که نسبت به همتای خلیج فارسی اش، پیچیده تر و متکامل تر است و تجارب بیشتر و پربارتری از مواجهه و معامله با وحی و عشق و خرد یونانی و خرد تجربی در چنتەی تاریخی خود دارد.
سخن اما این است که انقلاب، هووی عقلانیت است. انقلاب فوران عاطفه و خشم و نفرت و زمانەی غلبه توهم توانایی مطلق و عزم تغییر جهان و انسان، خارج از چارچوبهای امکان و امتناع و معادله هزینه - فایده است.
در تمام انقلاب ها دوره ای عقل از سر و برق از چشم می پرد. تا دوباره خردمندان از راه می رسند و با عقل سلیم به تدبیر امور می پردازند و بر موج خروشان آن، سدی از جنس عقلانیت می نهند.
انقلاب البته همیشه خالی از وجوه ایجابی نیست و در برخی جوامع که از تحولات محتوم عقب می مانند، راهی میانبر به سوی توسعه و آزاد شدن نیروهای اجتماعی و شکوفا شدن ظرفیت های خفته و بالفعل ملی است. مشروط به آنکه پس از آن، زمامداران پسانقلابی، محافظه کار، عملگرا و محاسبه گر شوند.
اسارت عقلانیت در چنبره آرمان و ایدئولوژی به معنای تداوم سیطره وضعیت بی خردی ( irrationelity ) است.
وضعیتی که بجای آنکه عقل، معیار صدق و کذب باشد، آرمان یا ایدئولوژی متعالی خود به معیار بدل و از دایره داوری صحیح می رهد.
انقلاب چین با دنگ شیائوپینگ از دام ایدئولوژی و مفسدەهای بعدی رهید و بزرگترین تجربه شکوفایی اقتصادی تاریخ در ذیل حکومتی اقتدارگرا را رقم زد.
لحظه ای تاریخی که دنگ عملگرا و محافظه کار توسعه ملی را بجای صدور انقلاب و تداوم وضعیت انقلابی، سرلوحه امور قرار داد.
کوتاه سخن اینکه با عقل سلیم و تعهد به الزامات و استنتاجات آن، می توان برق تولید کرد، دچار مرض بی آبی نشد و طرق و شوارع را بازسازی و در یک کلام شرق را بجای غرب، کانون ثروت و قدرت نمود و آزادی هم نداد و تن به مردمسالاری هم نسپرد.
این عین مدل توسعه کشورهای ساحل جنوبی خلیج فارس و چین است. طرفه آنکه علیرغم همه نواقص آن، اندیشمند توسعەی سیاسی و باورمند به به پیروزی محتوم لیبرال دمکراسی؛ فرانسیس فوکویاما هم آن را دستکم به صورت موقت و طی دوره ای انتقالی می ستاید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺ایران؛ بدترین اینترنت جهان در کنار بدترین کشورها
ایران صاحب بدترین اینترنت جهان شد و در میان صد اقتصاد اول جهان، با رتبەی 99 کنار سودان و جمهوری دموکراتیک کنگو نشسته است!
نکتەی جالب نه این رکوردهای منفی، بلکه مجالست با کشورهای مفلوک و دارای دولت شکنندە در آفریقا و خاورمیانه است.
در رتبه بندی اعتبار پاسپورت هم ایران جزو نفرات آخر جهان است و باز کنار کنگو، اریتره و اتیوپی قرار می گیرد!.
در شاخص ادراک فساد سال 2024 شوربختانه وضعیت از این هم وخیم تر است. معدل ایران با عدد 23 از تمام کشورهای آفریقایی به جز سودان و سودان جنوبی پایین تر است.
احتمالا بهترین رتبەی بدی که ایران کسب کرد، دیروز بود که گرم ترین کشور جهان شدیم! چرا که به لطف جغرافیا و نزدیکی ببرهای اقتصادی خلیج فارس به خط استوا در کنار کویت، عربستان، امارات و قطر قرار گرفتیم.
البته اعتبار این مجالست هم مشروط و موقت است. چه ممکن است فردا فرضا یک سازمان بین المللی علاف و فضول "غرب نشان " پیدا شود و مثلا رده بندی جدیدی بر اساس تاب آوری و محافظت در گرمای شدید در بیاورد! آنوقت با وجود بی برقی و کم آبی سقوط جایگاه ایران اجتناب ناپذیر خواهد بود!
ممکن است برخی چپ گرایان وطنی و یا هواداران فرقەی پایداری هم نشینی ایران با جنوب جهانی را افتخاری انقلابی قلمداد کنند.
همانطور که چین کمونیست در دوران مائو با تقسیم دنیا به سه جهان خود را با افتحار راهبر جهان سوم می نامید.
سرنوشت چین اما زمانی تغییر کرد که رهبر اصلاح طلب آن دنگ شیائو پینگ این پند لقمان حکیم را آویزەی گوش نمود:
پسرم با بدان و جاهلان هم نشینی مکن و به مجلس فضلا و اندیشمندان برو!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
Владелец канала не предоставил расширенную статистику, но Вы можете сделать ему запрос на ее получение.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Подтвердите, что вы не робот
Вы выполнили несколько запросов, и прежде чем продолжить, мы ходим убелиться в том, что они не автоматизированные.