حسین جاوید
🔹دانشجوی دکتری
🔹مدیر نشر #سده
اگر پرسشی دارید یا کمکی از من برمیآید، در حد توانم، با افتخار در خدمت هستم. لطفاً صبور باشید تا فرصت کنم پیامتان را ببینم.
➡️ @hjavid
📲 ۰۹۱۲۲۴۷۲۸۳۸
Информация о канале обновлена 03.10.2025.
حسین جاوید
🔹دانشجوی دکتری
🔹مدیر نشر #سده
اگر پرسشی دارید یا کمکی از من برمیآید، در حد توانم، با افتخار در خدمت هستم. لطفاً صبور باشید تا فرصت کنم پیامتان را ببینم.
➡️ @hjavid
📲 ۰۹۱۲۲۴۷۲۸۳۸
شاید باورتان نشود، اما من امروز یک کتاب نو خریدم به قیمت ۱۲۵۰ تومان (معادل حدوداً ۱ سنت)!
ابتدا جالب به نظر میرسد، اما بخشی از مشکلات عمیق و ریشهدار صنعت نشر ما را به نمایش میگذارد.
قطعاً من امروز رکورد خرید ارزانترین کتاب جهان را شکستم! از شما چه پنهان، آن کتاب را نیاز هم نداشتم و فقط خریدمش تا نشان دهم چه مشکلاتی در نظام قیمتگذاری کتاب در ایران وجود دارد.
حسین جاوید
@Virastaar
✅ در لغتنامهی دهخدا «یادنامه» را چنین معنا کردهاند: «نامه و کتاب که به یاد کسی تدوین شود. کتابی که به افتخار کسی تألیف و منتشر شود. کتابی که حاوی مقالات متعدد باشد و به یاد کسی یا به مناسبت تولد او و یا سالیان عمر او تدوین شود، خواه در زندگانی وی یا بعد از مرگ وی.»
👈 این لغتنامه مدخل «جشننامه» ندارد.
✅ در فرهنگ بزرگ سخن «یادنامه» را چنین معنا کردهاند: «کتاب، نشریه، یا مجموعهمقالاتی که به یاد کسی یا رویدادی و برای بزرگداشت او (آن) منتشر شود.»
👈 این فرهنگ نیز مدخل «جشننامه» ندارد.
اوضاع دیگر فرهنگها هم کمابیش همین است.
«یادنامه» در این سالها مقداری حوزهی معناییاش را محدودتر کرده و واژهی جدید «جشننامه» بخشی از مفهوم آن را به تصرف درآورده است. درواقع، نزدیک به تعاریف بالا، «یادنامه» کتابی است که پس از مرگ یک شخصیت و به یادبود او منتشر میشود و «جشننامه» کتابی است که در سالهای حیات یک شخصیت و در بزرگداشت او منتشر میشود. رواج واژهی «جشننامه» در این سالها باعث شده است «یادنامه» تخصیص معنایی پیدا کند.
🟢 نیاز است هم تعریف «یادنامه» در فرهنگها اصلاح شود و هم مدخل «جشننامه» به فرهنگها افزوده شود.
حسین جاوید
@Virastaar
برخی از مترجمان محترم نسلهای پیش همچنان در دورهی مقدمهها و پیشگفتارهای سنتی ماندهاند، یعنی درواقع این دو را با «ویکیپدیا» اشتباه میگیرند. برای خوانندهی نسل پیش بهآسانی مقدور نبود که بفهمد نویسنده در چه سالی و کجا متولد شده، با چه کسی ازدواج کرده، چند تا کتاب دارد، هر کتابش در چه سالی منتشر شده، کی از دنیا رفته و چه تأثیری بر حوزهی کاری خودش گذاشته؛ دریایی از این اطلاعات را امروزه میتوان با چند کلیک دید و خواند.
سرویراستارها باید بیرحمانه مقدمهها و پیشگفتارهای سنتی و «ویکیپدیایی» را حذف کنند و به خواننده اجازه دهند بدون مزاحمت و تأخیر با متن مواجه شود.
حسین جاوید
@Virastaar
من نشر کوچکی دارم، اما اگر روزی خدا خواست و #سده نشری با کتابهای پرشمار شد، حتماً سایتی طراحی میکنم ویژهی پدیدآوران و دستاندرکاران نشر ــ تحریریه و بخش اداری انتشارات همهی مراحل چاپ هر کتاب را در پنل کاربری وارد میکند و هر نویسنده یا مترجم یا ویراستار یا صفحهآرا یا طراح جلد و... شناسه و رمز ورود ویژهای دریافت میدارد. با ورود به سایت، میتوان دید که کتاب در چه مرحلهای است، مجوز گرفته، ویرایشش تمام شده، جلدش طراحی شده، در دست صفحهآرایی است، چه اصلاحیهای خورده، به چاپ رسیده، تجدید چاپ شده، حسابداری چک را کشیده یا موعد پرداخت برای کی است و... حتی میشود بخشی برای ارسال پیام در نظر گرفت، چون بهتجربه دیدهام که خیلی از پدیدآورها برای مطرح کردن حضوری یا تلفنی درخواستهایشان معذوریت دارند یا اصلاً نمیتوانند ناشر یا سرویراستار انتشارات را پیدا کنند (مثلاً، میخواهند بگویند فلان اصلاحات باید در چاپ بعدی کتاب انجام شود، یا درخواست مساعدهای دارند، اما نمیتوانند با ناشر ارتباط بگیرند).
گمان نمیکنم از نظر تشکیلاتی و فنی هم کار پیچیدهای باشد. فقط مستلزم مقداری نظم و خوشقولی و خوشحسابی است که دستکم در مؤسسات بزرگ انتشاراتی باید پیشفرض همهی امور باشد. چنین رویکردی میتواند بار روانی و اجرایی زیادی را از دوش مدیر نشر و دستاندرکاران تحریریه بردارد و تمرکز بر تولید را تقویت کند.
خیلی از دلخوریهای اهالی نشر از ناشرها بابت این است که نمیدانند کتابشان در چه مرحلهای است یا حسابوکتابشان چطور است یا از این است که گوش شنوایی برای درخواستهای کاریشان پیدا نمیکنند.
حسین جاوید
@Virastaar
بیش از دو دهه است ویرایش میکنم، بیش از یک دهه است آموزگار ویرایشم، اما تا کنون حتی یک بار هم نشده که پانویسی به متنی اضافه کنم و جلوی آن بنویسم «و» («ویراستار»). اگر هم کموکاستی بوده، حسب وظیفه، از طرف پدیدآور اصلاح کردهام و به نام خود او.
دارم کتابی میخوانم که مترجمش دستکم سه برابر ویراستار ناشیاش سن و سابقه دارد و آنوقت اثر پر است از پانویسهایی از طرف «ویراستار»! اعتمادبهنفس خوب است، ولی نه در این حد!
حسین جاوید
@Virastaar
این دوره بهزودی آغاز میشود و تنها دورهای است که در پاییز امسال برگزار خواهم کرد. اگر قصد ثبتنام دارید، با مؤسسهی تهرنگ تماس بگیرید.
دورهی جدید کارگاه ویرایش بهزودی آغاز میشود. در این ویدئو توضیحات کاملی دربارهی دوره ارائه کردهام. اگر پرسش دیگری داشتید، میتوانید به خودِ من پیام بدهید (@Hjavid).
👈 برای ثبتنام در کارگاه با شمارهی ۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷ (مؤسسهی تهرنگ) تماس بگیرید.
حسین جاوید
@Virastaar
درست است که ویراستار باید متن را پیش از شروع ویرایش یک دور کامل بخواند، اما همهی ما میدانیم خیلی وقتها فرصت این کار پیش نمیآید و مجبور میشویم کتاب را همزمان با ویرایش بخوانیم. ازاینرو، بهتر است ویرایش پیشگفتار و مقدمهی کتاب را به پایان کار موکول کنیم. چرا؟ چون وقتی کار را کامل نخواندهایم و به همهی جزئیات آن اشراف نداریم، هنوز نمیتوانیم تصمیم بگیریم چه چیزی در پیشگفتار و مقدمه سر جای خودش هست و چه چیزی نیست.
حسین جاوید
@Virastaar
اینترنت در دنیا دارد به سمتی میرود که کل بایگانی نتفلیکس را در یک ثانیه دانلود کنند، آنوقت ما برای گرفتن مجوز طرح جلد کتاب در سامانهی جامع امور ناشران محدودیت حجم «کمتر از ۱ مگابایت» را داریم (درست خواندهاید، ۱ مگابایت!). اگر تصویر جلد حجمی بیش از این داشته باشد، سایت خطا میگیرد!
در شأن یک وزارتخانه هست که حتی نتواند اینترنت درستودرمانی برای انجام وظایف نظارتیاش تهیه کند و مجبور شود از ناشران نسخههای بیکیفیت متن و جلد کتابها را بخواهد؟
حسین جاوید
@Virastaar
Владелец канала не предоставил расширенную статистику, но Вы можете сделать ему запрос на ее получение.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Подтвердите, что вы не робот
Вы выполнили несколько запросов, и прежде чем продолжить, мы ходим убелиться в том, что они не автоматизированные.