- شعری از رهی معیری
- زندگی‌نامه‌ی رهی معیری بخش اول
- زندگی‌نامه‌ی رهی معیری بخش دوم
- زندگی‌نامه‌ی رهی معیری بخش سوم
- شعری از رهی معیری با صدای خانم روشنک و آواز غلامحسین بنان
- عشق رهی معیری و مریم فیروز

#رهی_معیری

@FereidounFarahandouz

زمزمه ای در شب
شعر: نادر نادرپور
اجرا: فریدون فرح‌اندوز
تدوین: سهراب اخوان


اگر سرچشمه‌های اشک ِ عالَم را به من بخشند
و یا ابری به پهنای زمین در من فرود آید
اگر آن اشک ِ سیل‌آسا
ره پنهانی ِ دل را به سوی دیده بگشاید
لهیب ِ درد ِ خاموش ِ مرا تسکین نخواهد داد
غم ِ تلخ ِ مرا از خاطرم بیرون نخواهد برد
مگر مرگ آید و راه فراموشی‌م بنماید

من از دارویِ شور ِ اشک در شب‌های بیداری
چه امّیدی به‌غیر از این توانم داشت
که درد ِ تازه‌ای بر دردهای من نیفزاید

چنان گم‌گشته در خویش‌ام که هیچ‌ام رهنمایی نیست
چنان برکنده از خاک‌ام که از من نقش ِ پایی نیست
نسیم‌ام از دیار خویشتن بویی نمی آرد
در اقلیم ِ غریبان‌ام نسیم ِ آشنایی نیست

اگر بانگ خروسم در طلوع ِ کودکی خوش بود
شب ِ عمر ِ مرا از هیچ سو دیگر صدایی نیست
چه غم گر چلچراغ ِ ماه بزمم را نیاراید

شبی دارم که در آفاق ِ تاریک‌اش
تمام ِ روشنایی‌ها فرو مرده‌ست
درختان را سکوت ِ مرگ در خوابی گران برده‌ست
من اما در میان خفتگان آن پیر ِ بی‌خواب‌ام
که در دست‌اش کتاب ِ کهنه‌ی هستی ورق خورده‌ست
و خوابی نیست تا این خسته را از خویش برباید

@FereidounFarahandouz

شعری از زنده‌یاد فریدون مشیری
برگرفته از آرشیو خصوصی همایون مشیری

اجرا: فریدون فرح‌اندوز
نماهنگ: رضا وینساری

#فریدون_مشیری

#زن_زندگی_آزادی

@FereidounFarahandouz

شعر: نیما یوشیج
آهنگ: احمد پژمان
صدا: فریدون فرح اندوز
میکس: شاپور

@FereidounFarahandouz

متن: مسعود نقره کار
اجرا: فریدون فرح اندوز
موسیقی: اسفندیار منفردزاده
تدوین: وحید بدیعی
با تشکر از مسعود توفان

#مهسا_امینی
#مهرشاد_شهیدی
#اسفندیار_منفردزاده

@FereidounFarahandouz

بیداری ستاره
شعری از محمدرضا شفیعی کدکنی

ای مهربان‌تر از برگ در بوسه‌های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران

آیینهٔ نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت صبح ستاره باران

بازآ که در هوایت ، خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران

ای جویبار جاری! زین سایه برگ مگریز
کاین‌گونه فرصت از کف دادند بی‌شماران

گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمی‌توان کرد حتی به روزگاران

بیگانگی ز حد رفت ، ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران

پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران

وین نغمهٔ محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی‌ست آواز باد و باران

اجرا: فریدون فرح‌اندوز
موسیقی: David Gómez
تدوین: شهریار

@FereidounFarahandouz