یکی از نمونه‌های روشن پیوند ادبی ایران و افغانستان، رضا امیرخانی است. کتاب‌های او زمانی در بازار کتاب افغانستان پرفروش بود و بسیاری از خوانندگان افغانستانی با آثارش آشنا بودند.  مخصوصا «جانستان کابلستان» که سفرنامه این نویسنده از افغانستان بود. 
کتاب‌فروش هراتی در این باره می‌گوید: «آثار امیرخانی نه فقط به خاطر داستان‌های جذابش، بلکه به دلیل پرداختن به مسائل انسانی، بین افغانستانی‌‌ها محبوب بود. حالا با ممنوع شدن آثار او، بخش بزرگی از این ارتباط قطع می‌شود. کسانی که پیش‌تر از سفرنامه و رمان‌هایش لذت می‌بردند، دیگر به این منابع دسترسی ندارند و این خلأ در بازار کتاب و ذهن خوانندگان احساس می‌شود. امیرخانی یکی از نویسندگانی بود که باعث می‌شد مردم افغانستان با ادبیات امروز ایران آشنا شوند و حالا ممنوعیتش، همان پلی که میان دو فرهنگ وجود داشت را خراب کرده است.» 
از متن گزارش
https://farhikhtegandaily.com/page/273274/

از رمان #من_او از #رضا_امیرخانی :

🔶سال هزار و سیصد و دوازدهِ شمسی.
البته آن سال، سالِ شمسی نبود. گمان می‌کنم سالِ هزار و سیصد و بیست، سالِ شمسی بود.
تازه آن هم برای کریم. نه برای من.

🔶کریم هر سالش سالِ کسی شد.
سالِ هزار و سیصد و پانزده، سالِ اکرم بود.
به قول بچه‌ها « دخترِ سوسن شتری».
جخ قبل از اکرم هم، سالِ کشفِ حجاب، عاشقِ معلمه‌ی لهستانیِ مریم شده بود! سال ِ هزار و سیصد و شانزده، سالِ لیلا کوری بود…
🔶اما برای من فرق می‌کرد. روز ازل، وقتی برای من ده بیست سی چهل کردند همه‌اش را به نامِ یکی زدند. نه فقط سال را که ماه و روز و لحظه را هم به نام یکی زدند. به نام همان که موی صافی داشت. همان که وقتی می‌خندید، از غنچه‌ی لب‌های سرخش بوی گلِ یاس بیرون می‌زد. سال‌های من شمسی نشد؛ مه‌تابی شد.

آن شب‌ها… دنیایی داشتیم
دلم خوش بود که بابْ‌جون شب‌ها برایم قصه بگوید و هر جا زن و شوهری به هم رسیدند، خودم را ببینم و مه‌تاب را. هی روزگار! چه می‌کنی با ما؟ مگر یک دل چه‌قدر جا دارد؟
از آن پس بعد از خنده، یک جوری حالم گرفته می‌شود گریه‌ام می‌گیرد…

🔶یک‌روز هم گفتیم غمْ‌تکانی کنیم. نگذاشتی. بدتر غمْ‌کِشی کردی. غم‌تکانی مثل خانه تکانی است. خانه فقط تمیز میشه. همین. غم‌تکانی هم مثل‌همینه. فقط غم‌هات مرتب می‌شن. همین. نمیشه دور ریخت. اما تو غم‌کِشی کردی مثل اسباب کشی. یعنی اضاف کردی.


« از غمِ خود بپرس کو با دلِ ما چه می‌کند؟ »

پ‌ن: احتمالا #معرفی_کتاب
@mahfeleghalamhesamedinjd