https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه اینستاگرام
https://instagram.com/hamid._asefi
فیسبوک
https://www.facebook.com/hamid.asefi.16
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
Информация о канале обновлена 29.09.2025.
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه اینستاگرام
https://instagram.com/hamid._asefi
فیسبوک
https://www.facebook.com/hamid.asefi.16
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
خبر احضار پنج عضو جبهه اصلاحات – آذر منصوری، ابراهیم اصغرزاده، جواد امام، محسن آرمین و بدرالسادات مفیدی – به دادسرای فرهنگ و رسانه، تنها یک خبر نیست؛ آیینهای است از درماندگی یک حاکمیت که حتی از سایهی یک بیانیه و عقلانیت میترسد.
قدرتی که مدام از «اعتماد به نفس» و «اقتدار» دم میزند، چرا اینچنین در برابر چند صدای متفاوت به لرزه میافتد؟ این نمایشهای قضایی چیزی جز اعتراف ناخواسته به بنبست سیاسی نیست. هر بار که این حکومت از «گفتگو» میگریزد، به زبان بیزبانی اعلام میکند که مشروعیتش در آستانه فروپاشی است.
این احضارها نه اجرای قانون، که تسویهحساب با عقل سلیم است. حاکمیت از نقد نمیهراسد؛ از افشای واقعیتی میترسد که در پشت چهرهی خستهی جامعه پنهان مانده: اینکه مردم دیگر وعدههای پوسیده و تهدیدهای تکراری را باور نمیکنند.
پنج نفری که امروز احضار شدهاند، فراتر از نام و هویت فردیشان، نمایندگان یک حقیقت سادهاند: هنوز در این کشور کسانی هستند که میخواهند راهی برای گذار مسالمتآمیز بجویند. و درست همینجاست که اقتدارگرایان دچار وحشت میشوند؛ زیرا اگر این صداها تقویت شوند، معادلهی قدرت دیگر بر محور سرکوب نمیچرخد.
تاریخ بارها نشان داده که قدرتهای فرسوده، پیش از سقوط، بهجای پاسخ، سراغ سرکوب میروند. اما سرکوب، آخرین تکیهگاه نظامهایی است که دیگر چیزی برای عرضه ندارند. وقتی حتی نقد آرام و مدنی هم به دادسرا کشیده میشود، این نه نشانه قدرت، که نشانه ضعف است.
این احضار، در حقیقت یک رفراندوم پنهان است: یا جامعه ایران راه گذار را انتخاب میکند، یا سقوط را. حاکمیت با این رفتار، خودش رای به سقوط میدهد؛ چون نشان میدهد حاضر است حتی بر سر تنفس یک جریان میانهرو هم معامله کند.
آنچه امروز باید روشن گفت این است: اگر کسانی که هنوز به زبان مدنیت سخن میگویند حذف شوند، میدان تنها برای دو صدا باقی میماند: صدای گلولهی حاکمیت و صدای انفجار خشم جامعه. و این همان آیندهای است که اقتدارگرایان وانمود میکنند از آن هراس دارند، اما با سیاستهایشان دقیقا آن را تسریع میکنند.
پس این احضار، خبر کوچکی نیست. این پردهبرداری از لرزش درونی قدرت است؛ حکومتی که از پنج صدا هم میترسد، دیگر هیچ سرمایهای برای بقا ندارد.
#حمیدآصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تحت هدایت رافائل گروسی، در حال پرواز به ایران هستند و گفته شده ساعتها یا نهایتاً چند روز آینده، سرنوشتساز خواهد بود. هدف، بررسی فنی سایتها و وضعیت حدود ۴۰۰ کیلو اورانیوم غنیشده است.
سخنرانی امشب رهبر جمهوری اسلامی، درست پیش از سخنرانی آقای مسعود پزشکیان در مجمع عمومی سازمان ملل، خطوط قرمز روشن کرد: ادامه غنیسازی تا ۶۰ درصد و رد هر مذاکره مستقیم با آمریکا. بنابراین محور سوم خواسته اروپاییها، یعنی گفتوگوی مستقیم تهران-واشنگتن، بهطور عملی منتفی شده است.
نتیجه این است که حتی اگر اروپا مکانیزم ماشه را ۳ تا ۶ ماه عقب بیندازد تا دیپلماسی باز بماند، بازدید بازرسان تنها محدود به بررسی سایتها و اورانیوم خواهد بود و مذاکرات مستقیم با آمریکا رخ نخواهد داد. این فرصت موقت، صرفاً یک پنجره آزمایشی است تا طرفهای اروپایی ببینند آیا جمهوری اسلامی، با تصمیم رهبر، حاضر به گفتوگوی مستقیم خواهد شد یا خیر.
عباس عراقچی همزمان با سه کشور اروپایی و رافائل گروسی در حال مذاکره است. بسته پیشنهادی اروپا شامل سه محور بود: حضور کامل بازرسان در سه سایت هستهای، روشن شدن وضعیت حدود ۴۰۰ کیلو اورانیوم غنیشده و مذاکرات مستقیم با آمریکا. با توجه به خطوط تعیینشده توسط رهبر جمهوری اسلامی، محور سوم عملاً منتفی شده و مذاکرات اروپایی به مسائل فنی محدود شدهاند.
وزارت خارجه آلمان پس از دیدار وزیران خارجه سه کشور اروپایی با عباس عراقچی اعلام کرد: «سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا از ایران خواستند ظرف روزهای آینده ــ حتی در صورت امکان ظرف چند ساعت ــ گامهای عملی برای رفع نگرانیهای دیرینه پیرامون برنامه هستهای خود بردارد.»
رافائل گروسی نیز هشدار داد که اگر تهران مانع بازرسیها شود، بحران تازه و بزرگتری شکل خواهد گرفت و تأکید کرد که تعهدات ایران در چارچوب انپیتی فراتر از موضوع مکانیسم ماشه است.
به این ترتیب، سیاست هستهای جمهوری اسلامی ایران اکنون کاملاً تابع خطوط قرمز رهبر است. هر گام دیپلماتیک، حتی اگر ظاهراً تعاملی باشد، محدود و کوتاهمدت است و دستاورد واقعی، فراتر از ایجاد این پنجره آزمایشی ۳ تا ۶ ماهه، متصور نیست.
به عبارت سادهتر، بازدید بازرسان، مذاکرات فنی با اروپا و عقب انداختن موقت مکانیزم ماشه، صرفاً فرصتی برای سنجش اراده جمهوری اسلامی است و نه هیچ توافق عملی یا گفتوگوی مستقیم با آمریکا.
در واقع، سیاست هستهای ایران هماکنون در چارچوبی محدود و مشخص حرکت میکند: هر گام دیپلماتیک، حتی اگر تلاش ظاهری برای تعامل باشد، تابع خطوط قرمز رهبر جمهوری اسلامی است و دستیابی به هر نتیجه عملی واقعی، عملاً منتفی است.
#حمیدآصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
سخنرانی امشب رهبر جمهوری اسلامی ایران، درست چند ساعت پیش از سخنرانی آقای مسعود پزشکیان در مجمع عمومی سازمان ملل، برگزار شد تا چارچوب سیاست هستهای کشور را بهطور شفاف مشخص کند. خطوط قرمز روشن شامل ادامه غنیسازی تا سطح ۶۰ درصد و عدم مذاکره مستقیم با آمریکا، محدوده تصمیمگیری تیم دیپلماسی را پیشاپیش تعریف کرده است. این اقدام، بهنوعی پیشگیری از هر ابتکار یا تصمیم غیرمنتظره توسط نمایندگان ایران در نیویورک است و نشان میدهد هر اقدام فراتر از این چارچوب، فاقد مشروعیت رسمی خواهد بود.
سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی ایران سیگنال واضحی به تیم داخلی دیپلماسی فرستاد: سخنرانی پزشکیان در سازمان ملل عملاً ترجمهای دیپلماتیک و رسمی از مواضع رهبر جمهوری اسلامی خواهد بود و هرگونه انتظار برای دستاورد ملموس یا توافق تاریخی بیمعنی است. حتی ملاقات احتمالی با رئیسجمهور آمریکا که برخی جریانهای داخلی برای آن فشار میآوردند، اکنون کاملاً منتفی شده است. نتیجه، ورود به شرایطی مهآلود و پرابهام است، جایی که تلاشها و ابتکارات دیپلماتیک به محدودیت شدید خطوط تعیینشده رهبر جمهوری اسلامی برخورد میکند.
همزمان، عباس عراقچی با سه کشور اروپایی و رافائل گروسی در حال مذاکره است. بسته پیشنهادی اروپا شامل سه محور بود: حضور کامل بازرسان در سه سایت هستهای، روشن شدن وضعیت حدود ۴۰۰ کیلو اورانیوم غنیشده و مذاکرات مستقیم با آمریکا. با توجه به خطوط تعیینشده توسط رهبر جمهوری اسلامی، محور سوم عملاً منتفی شده و مذاکرات اروپایی به مسائل فنی محدود شدهاند. با این حال، حتی توافق محدود درباره دو شرط بازرسی سایتها و تعیین تکلیف ۴۰۰ کیلو اورانیوم نیز بهنظر میرسد فاقد اعتماد و دستاورد عملی واقعی باشد و مکانیزم ماشه طبق برنامه در ۶ مهر اجرا خواهد شد.
در این چارچوب، سیاست هستهای جمهوری اسلامی ایران اکنون در آستانه پایان مراودات گسترده و مذاکرات فراتر از چارچوب رهبر قرار گرفته و کشور وارد یک شرایط مهآلود و خطرناک شده است؛ جایی که هر گام دیپلماتیک، حتی اگر ظاهراً تعاملی باشد، کاملاً تابع خطوط قرمز رهبر جمهوری اسلامی است و در این شرایط دستیابی به دستاورد عملی واقعی ممکن به نظر نمیرسد.
#حمیدآصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
💢حمید آصفی به یورونیوز: پزشکیان با ترامپ دیدار و مذاکره کند
در حالی که کمتر از هشت روز به بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران باقی مانده است، به نظر میرسد که حکومت ایران مشغول آخرین تلاشهایش برای ممانعت از بازگشت این تحریمها است. دو روز قبل، امواجمدیا به نقل از منابع آگاه از برقراری تماس مستقیم میان عباس عراقچی و استیو ویتکاف و ارائۀ نقشۀ راهی از سوی عراقچی برای توافق ایران و آمریکا خبر داد، مسعود پزشکیان نیز برای شرکت در اجلاس سالانۀ سازمان ملل راهی نیویورک میشود.
حمید آصفی، تحلیلگر سیاسی مقیم ایران در گفتوگو با یورونیوز گفت:
«پزشکیان مذاکره و دیدار رودررو و علنی با آقای ترامپ انجام دهد و این تابو را بشکند. در این مذاکره شاید اتفاقی هم نیفتد و جلوی بازگشت تحریمها را نگیرد ولی باب بزرگی باز میشود که بتواند یک ماه بعد، جلویش را بگیرد.»
این گفتوگو را بخوانید: https://l.euronews.com/UXR6
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
عدم مذاکره مستقیم با آمریکا یکی از بزرگترین ضعفهای راهبردی جمهوری اسلامی است. طی سالها، انرژی سیاسی کشور صرف مذاکراتی شده که اساساً قادر به تولید نتیجه نبودهاند. مذاکره با اروپا یا آژانس، حتی اگر با دادن امتیاز همراه باشد، هیچ دستاورد واقعی در حوزه امنیت یا رفع تحریم بههمراه ندارد. دلیل روشن است: اروپاییها در سیاست خارجی پیرو واشنگتناند و آژانس نهادی فنی–دیپلماتیک است که اختیار سیاسی برای تضمینهای راهبردی ندارد. بنابراین تمرکز بر دیپلماسی غیرمستقیم، بیش از آنکه مسیری بهسوی حل بحران باشد، نوعی وقتکشی و خودفریبی بوده است.
تنها طرفی که ظرفیت واقعی برای اعطای امتیازهای راهبردی، از تضمین امنیتی تا کاهش یا لغو کامل تحریمها را دارد، ایالات متحده آمریکاست، نه اروپا یا نهادهای بینالمللی فاقد اختیار. هرگونه توافق موقت یا دائمی، اگر قرار باشد دستاورد ملموسی داشته باشد، باید مستقیم با واشنگتن مذاکره شود.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بهترین حالت گزارشگر و ناظر است. این سازمان قادر به صدور تضمین امنیتی یا اعمال تغییر سیاسی جدی نیست؛ و اتکای بیش از حد به آن نشان میدهد تهران هنوز میان ابزار فنی و قدرت سیاسی تمایز قائل نشده است.
از منظر عملی، اروپا نیز توان اعطای امتیاز واقعی ندارد. دو عامل کلیدی این محدودیت را توضیح میدهد: نخست جنگ اوکراین که اروپا را بهشدت به حمایت آمریکا وابسته کرده است؛ هیچ کشور اروپایی حاضر نیست برای نزدیکی به ایران، پشتوانه واشنگتن در دفاع از کییف را به خطر بیندازد. دوم فشارهای اقتصادی ناشی از جنگ تعرفهها؛ سیاستهای تجاری ترامپ اروپا را واداشته برای تخفیف فشارها به هماهنگی با واشنگتن تن دهد. در چنین شرایطی، انتظار امتیاز راهبردی از اروپا چیزی جز توهم سیاسی نیست.
اگر مذاکره مستقیم در زمان مناسب آغاز شده بود—مثلاً بلافاصله پس از تحولات منطقهای اخیر—شانس رسیدن به نتیجهای ملموس بسیار بیشتر بود. تأخیر مداوم در انتخاب مسیر مستقیم، فرصتهای سیاسی را از میان برده و هزینههای اقتصادی و امنیتی را سنگینتر کرده است.
#حمیدآصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
روزنامه کیهان با نام بردن از چهرههای سیاسی و دانشگاهی همچون کرباسچی، مطهری، مرعشی، ابطحی و سریعالقلم که از مذاکره مستقیم با ترامپ سخن گفته بودند، این توهین سخیف و بیسابقه را نثارشان کرده است: ادعای «حاضر بودن به بوسیدن نشیمنگاه ترامپ». کسانی که تنها خواستهاند راهی برای کاهش فشار اقتصادی و بازکردن پنجرهای به تعامل جهانی پیدا کنند، به اتهامی موهن و غیرسیاسی متهم میشوند. این ادبیات چیزی جز ترور شخصیت در قالب لمپنیسم رسانهای نیست و بیش از همه، نشان ترس و ضعف کیهان است.
متن کیهان دربارهی «بوسیدن نشیمنگاه ترامپ» نه نقد سیاسی است و نه حتی هجو رسانهای؛ این سند سقوط اخلاقی یک روزنامه رسمی است که در پوشش تحلیل، به ابتذال زبانی و توهین جنسی پناه برده است. جایی که استدلال، سند و تحلیل باید باشد، ناسزا و لمپنیسم جا خوش کرده است. این لحن نه تنها مخالفان را حذف نمیکند، بلکه چهرۀ گوینده را در حافظۀ تاریخی بهعنوان نماد بیمایگی ثبت میکند.
این سقوط بیسابقه هم نیست. تاریخ مطبوعات ایران بارها شاهد چنین هتاکیهایی بوده است. در دوران مشروطه، روزنامههای وابسته به دربار قاجار برای تخریب آزادیخواهان، از الفاظ رکیک و تصاویر موهن استفاده میکردند؛ نه برای اقناع، بلکه برای تحقیر. در دهۀ ۱۳۳۰، روزنامههای وابسته به دستگاه کودتا علیه مصدق و نهضت ملی نفت با همین زبان لمپنیستی، مخالفان را خائن و مزدور معرفی میکردند و از تشبیههای جنسی ابایی نداشتند. روزنامههایی چون «شورش» و «آتش» نمونههای مشهور آن سالها بودند. اکنون کیهان همان سنت شوم را ادامه میدهد و نشان میدهد که وقتی استدلال ته میکشد، فحش و توهین میآید.
مضحک آن است که این جماعت خود را پرچمدار اخلاق و دین میدانند، اما زبانی بهکار میبرند که در پایینترین سطح گفتار خیابانی هم شرمآور است. روزنامهای که مدعی «ارزشهای اسلامی» است، وقتی به «نشیمنگاه ترامپ» متوسل میشود، نه فقط طرف مقابل، بلکه خود ارزشها را نیز به ابتذال میکشاند. این همان دورویی تاریخی است: یک دست شعار اخلاقی و دینی، یک دست زبان سخیف و توهینآمیز.
مردم ایران بارها این صحنهها را دیدهاند؛ رسانههای حکومتی برای پوشاندن ضعفها، توجیه تحریم و انزوا و مخفی کردن خطاهای سیاست خارجی، همهچیز را به دوگانههای کودکانه فروکاستهاند: یا «بوسیدن نشیمنگاه دشمن»، یا «مقاومت مقدس». نسل امروز ایران این شگردها را از بر است. وقتی فشار تورم، بیکاری، تحریم و سرکوب را لمس میکند، دیگر با یک فحشنامه نمیتوان او را قانع کرد که همه مصیبتها از ترس «غربزدهها»ست.
کیهان خیال میکند با این ادبیات میتواند تاریخ را وارونه کند و بگوید هر که از مذاکره سخن بگوید، «ذلیل» است. حقیقت اما برعکس است: این ادبیات سند ذلت خودشان است. در جهانی که زبان دیپلماسی و گفتوگو ابزار قدرت است، کیهان با زبان توهین و تحقیر، خود را به حاشیهایترین سطح سیاست میراند. هر بار که چنین مینویسد، تیر خلاص به حیثیت باقیماندهی خودش شلیک میکند.
تاریخ ایران فراموش نخواهد کرد که روزنامههایی چون «شورش»، «آتش» و اکنون «کیهان» چه نقشی در تحقیر فرهنگ سیاسی و نابودی گفتوگوی عقلانی ایفا کردند. این متون امروز شاید کف و سوت هواداران حکومتی را بهدست بیاورد، اما فردا سندی خواهد بود از ننگ و بیآبرویی. اگر کسی بخواهد بداند چرا گفتمان رسمی جمهوری اسلامی در جهان جدی گرفته نمیشود، کافی است همین مقاله کیهان را بخواند. این نوشته خود گویاتر از هر سندی است: سقوطِ یک جریان به لجنزار الفاظ رکیک و رسواییای که با ثبت در حافظهی جمعی، تاریخی خواهد شد.
#حمیدآصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
یکی از واقعیتهای امروز ایران، گسترش شکافهای عمیق درون حاکمیت است. این شکافها نه صرفاً اختلاف نظرهای جناحی، بلکه نشانهی انسداد ساختاری در تصمیمگیریهای کلان هستند: از موضوع مذاکرات هستهای گرفته تا رابطه با آژانس، از سیاستهای منطقهای تا تعیین استراتژی اصلی در برابر آمریکا و غرب. هرچه بحران داخلی و فشارهای بینالمللی بیشتر میشود، این اختلافات هم آشکارتر و شدیدتر جلوه میکنند.
اما آنچه اهمیت دارد، این است که نیروهای اپوزیسیون ملی و دموکراتیک باید این شکافها را بهعنوان فرصتی استراتژیک ببینند. زیرا شکاف درون حاکمیت، همواره روزنههایی برای تغییر مسیر و عقبنشینی باز میکند؛ روزنههایی که میتواند فشارها را از دوش جامعه سبک کند و امکان مانور سیاسی به اپوزیسیون بدهد. سیاستی ماهرانه در اینجا نه در انکار یا تخریب کورکورانه، بلکه در تقویت تضادها و سوق دادن آنها به سمت تصمیماتی است که به سود مردم تمام شود.
نکتهی کلیدی اینجاست: اپوزیسیون ملی و دموکراتیک، فارغ از هر جدال جناحی درون قدرت، باید یک اصل ثابت و خدشهناپذیر داشته باشد ــ حمایت بیقید و شرط از صلح و دوری از جنگ. تجربههای تلخ جنگ هشتساله و نیز ماجرای اخیر جنگ دوازدهروزه نشان داد که هر درگیری نظامی، پیش از همه زندگی مردم را ویران میکند، اقتصاد را فلج میسازد و جامعه را بیش از پیش بیپناه میکند. هیچ اختلاف سیاسی یا ایدئولوژیک ارزش آن را ندارد که مردم تاوان جنگی تازه را بپردازند.
این اصل تنها مختص به ایران امروز نیست. در اروپا نیز پیش از جنگ جهانی اول، بسیاری از سوسیالیستها در کنار لیبرالدموکراتهای حاضر در قدرت ایستادند تا از وقوع جنگ جلوگیری کنند. پاول اکسلرُد، یکی از رهبران منشویکها، صراحتاً جنگ جهانی اول را «جنگی امپریالیستی» خواند و بر ضرورت صلح بینالمللی بدون غنیمتخواهی و خسارات تحمیلی تأکید کرد. این نمونهی تاریخی نشان میدهد که حتی سوسیالیستها نیز میتوانند در لحظات خطیر با لیبرالدموکراتها همراه شوند، بهشرط آنکه هدف، جلوگیری از فاجعهای انسانی و دفاع از منافع مردم باشد.
بنابراین، استراتژی اپوزیسیون نباید در دنبالهروی از سیاستهای ماجراجویانه یا شعارهای پوپولیستی خلاصه شود. برعکس، باید روشن و قاطع اعلام کند که تنها راه حفظ منافع ملی، جلوگیری از جنگ و حرکت به سمت صلح پایدار است. در این مسیر، تشدید شکافهای درونی حاکمیت میتواند به ابزار و فرصتی بدل شود؛ چرا که هر عقبنشینی قدرت در برابر فشار داخلی و خارجی، زمانی به نفع مردم خواهد بود که اپوزیسیون با سیاستی مسئولانه آن را به سمت صلح و کاهش تنش هدایت کند.
مسئولیت تاریخی اپوزیسیون امروز دقیقاً همین است: بهرهبردن از شکافهای موجود در قدرت برای گشودن روزنههای صلح، جلوگیری از جنگ و فراهم کردن شرایط گذار به یک نظام دموکراتیک. این مسئولیتی است که نه فقط سیاسی، بلکه انسانی و اخلاقی است.
#حمیدآصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
Владелец канала не предоставил расширенную статистику, но Вы можете сделать ему запрос на ее получение.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Подтвердите, что вы не робот
Вы выполнили несколько запросов, и прежде чем продолжить, мы ходим убелиться в том, что они не автоматизированные.