رسانه روزنامهنگاران مستقل
تماس با ما: @jameeno_pr
Информация о канале обновлена 04.10.2025.
رسانه روزنامهنگاران مستقل
تماس با ما: @jameeno_pr
#الف
🏷 عقلانیت منفی؟
🖊 شورای سردبیری:
امکان تداوم و ثبات سیستمها را با سه شاخص میتوان سنجید: کارکرد، سلامت و عقلانیت. برای این سنجش قاعدتاً میباید بتوان این سه عامل را در شکل کمّی اندازهگرفت و سنجشپذیر کرد. این سنجشپذیری معمولاً در نهایت به این بررسی ختممیشود که ببینیم وضعیت هر یک از سه شاخص براساس اصل «تبدیل تغییرات کمّی به تغییرات کیفی» چگونه است. این اصل طبیعی در تعییر پدیدهها میگوید انباشت تغییرات کوچک کمی در نهایت به حادثشدن تغییر کیفی و بروز خواص کاملاً متفاوت میانجامد.
در مورد سیستمهای سیاسی یعنی حکومت، سه شاخص فوق (کارکرد، سلامت و عقلانیت) را با سه متغیر اقتصاد، فساد و شیوۀ حکمرانی میتوان سنجید. واضحاست اگر بخواهیم علمی صحبتکنیم میباید ببینیم آیا میتوان متغیرهای فوق را کمّیکرد و به صورت مقداری اندازهگرفت و از طریق آن تحول کیفی (برگشتناپذیر) استخراجکرد یا نه؟ براساس اصل حصول تغییر کیفی از طریق انباشت تغییرات کمّی، هر پدیدهای میتواند با تغییرات جزئی درنهایت به یک تغییر کیفی نائلآید. مثال روشنگر آن انقلابات اجتماعی است که در اثر تراکم تدریجی ستم و ناکارایی یک حکومت به تغییر ناگهانی حکومت میانجامد.
تشریح وضعیت هر یک از سه متغیر بالا سلطۀ اصل فوق را بر آنها بهتر نشانمیدهد.
اقتصاد کمّیترین متغیر از میان سه متغیر فوق است و تقریباً همهچیز آن قابلمحاسبه است. فساد دقت اندازهگیری کمتری دارد (چون معمولاً پنهان است) و شاخصبندی آن براساس «احساس [وجود] فساد» و سیستمیکبودن آن صورتمیگیرد. تغییرات عامل سوم یعنی رهبری حکومت، قابل ارزیابی رقمی نیستند و فقط براساس تجربیات سیاسی ناظر برای او قابل ارزیابی میشوند. درواقع عقلانیت را بهخاطر نسبیبودن آن نمیتوان بهصورت کمّی اندازهگرفت.
درمورد ایران کارکرد و سلامت را طی سالهای اخیر بهراحتی سنجیدهاند. اقتصاد ایران از گروه اقتصادهای درحالتوسعه سقوطکرده و پارامترهای کلان آن همگی به وخامت برگشتناپذیر دچارند. در مورد سلامت سیستم نیز جایگاه کشور دائم درحالسقوط بودهاست (جایگاه ۱۴۹ در میان ۱۸۰ کشور در شاخص ادراک فساد سیپیآی سالپیش) و چارهناپذیر شدهاست. درمورد سوم، یعنی عقلانیت، نیز مسیر افول دیدهمیشود. میزان عقلانی یا غیرعقلانی بودن رفتار حکومت را جز از راه نظری و نتایج و جهت نمیتوان سنجید. البته برخی متغیرهای غیرمستقیم سنجش عقلانیت رفتار حکومت وجود دارد (مانند نرخ شرکت مردم در انتخابات) که به عدد و رقم منتهیمیشوند، ولی کیفیاتی مثل دوراندیشی را که نتیجۀ کاربرد آن احاله به آینده است بههیچعنوان نمیتوان اندازهگرفت، درحالیکه دوراندیشی از کیفیات بنیادین یک حکمران است. بهعنوانمثال ما امروز نمیدانیم معلقنگاهداشتن سیاست روابط بینالملل ایران چقدر دوراندیشانه است. نمیدانیم نکوشیدن حکومت برای یافتن راهحلی برای کاهش خصومت با غربیان چه نتیجهای دارد و به کجا ختممیشود. تصوری از اینکه آیا وضعیت حاضر به «ناکامی و موازنه» ختممیشود و یا به «شکست و تسلیم» نداریم، درحالیکه معقول این است که ناکامی و سازش از شکست و تسلیم بهتر و خردمندانه است.
در شرایط کنونی فارغ از اینکه ایران چه حقوقی بهطور طبیعی و عمومی دارد و طرفهای آن چقدر دشمنخویند، ارزیابیهای عام بر این است که کشور تنهاست و قدرت کافی برای برآمدن از پس زرادخانههای واقعاً عظیم دشمنان را ندارد و در صورت رویارویی تمامعیار شکست سختی خواهدخورد. پایان شکست نیز نشستن بر سر میزی است که طرف غالب دستبهکمر ایستاده و دیکتهمیکند که در سند تسلیم چه بنویسی. ببینیم تکلیف در این حالت چیست و عقلانیت کجاست؟ مسئولان ارشد نظام باید بدون کشیدن پای خدا به این مسئله پاسخ این پرسش را به خودشان و به ملت میدادند و از طریق صواب میرفتند. نرفتهاند!
نه از عباس میرزا شجاعترند و نه با غیرتتر. او در اثر اشتباه دیگران دوبار شاهد امضای سند تسلیم ایران بود. آن تسلیم از قدر او نکاست ولی برای سببسازان ازدسترفتن خاک ایران در آن شکستها لعن ابدی خرید. برای یک صاحبالامر و مالکالتصمیم ابراز شجاعت فردی در زمانی که معنای آن شکست کمرشکن ملی است، عقلانیت منفی و ضدملی است!
مهم نیست که با تجمیع کیفیات نابودگر حکومت در کشور حکومت منطقاً نااستوار و فروافتادنی است؛ مسئلۀ ما این است که این افتادن تا چه حد ایران را نیز با خود فروخواهدکشید.
پس از این محاسبات فقط بر این مبنا خواهدبود.
🆔@jameeno
#الف
🏷 تصعید حکومت!
🖊 شورای سردبیری:
حکومتها از مسیرهای مختلفی از میان میروند که یکیاش را میتوان مسیر «تصعید» نامید. تصعید بخارشدن مستقیم از حالت جامد به حالت گاز است. مثال آن نفتالین است که در قدیم قرصی از آن را در گنجه لباس میگذشتند: دائماً کوچکتر میشود، بدون آنکه تبدیل آن به گاز دیدهشود.
ناپدیدشدن تدریجی حکومتها به صورت تصعید نیز چنین است: هستند، و بعد نیستند؛ مثل کبوتری که در کلاه شعبدهباز هست، و لحظۀ دیگر نیست.
آخرین مورد از تصعید حکومت در سوریه رخداد. هنگامیکه نیروهای جولانی راهافتادند کسی در برابرشان نبود و سبب پیدایش این فرضیه شد که همۀ فرماندهان و افسران سوری خریدهشدهاند. لحظۀ سقوط نیز دیدهنشد. نیروها که به دمشق واردشدند همۀ ارگانهای مسئول حفاظت از حکومت را خالی یافتند. در کاخ ریاستجمهوری نیز کسی نبود. حکومت تصعید شدهبود. مورد قبلی هم حکومت اشرفغنی در افغانستان بود که واقعاً نمیتوان روز و ساعت دقیقی برای تصعید آن تعیینکرد. طالبان در کابل بودند، دولت هم بود و بعد یکدفعه طالبان پشت میز اشرفغنی نشستهبودند. از این نوع تصعیدشدنها بسیار میتوان مثالزد: ژنرال ارتش عراق با خبرنگاران مصاحبهمیکرد و پشت سرش تانکهای آمریکایی در حال جابجایی بودند. حکومت طی چندساعت تصعیدشد.
چه عامل یا عواملی سبب چنین تصعیدی میشوند؟
اغلب مثالهایی که زدیم به گونهای از مداخلۀ خارجی ارتباط مییابند: قدرت برتر بیگانه تصمیممیگیرد که حکومت دیگر نباشد. در موقعیت تصعید نه کودتایی در ارتش در کار است و نه انقلابی در خیابان؛ شیشۀ عمر رژیم مستقر میافتد و ساعتش بهسرمیرسد. رژیم صدام با یورش مستقیم آمریکا و دولت اشرفغنی و اسد با جاخالیدادن توطئهآمیز ارتش آمریکا و روسیه از میان رفتند.
آیا بدون مداخلۀ خارجی هم تصعید ممکن است؟
این ممکن است و آن هنگامی است که یک حکومت بهطور فزاینده از مسئولیتهای تعریفشدۀ خود بهعنوان دولت عقبمیکشد و حوزۀ اعمال حاکمیتش دائماً کوچکتر میشود. این پس از آن رخمیدهد که حکومت ظرفیتهای اقتصادی کشور را بهمثابۀ پستانهای گاوِ شیرده در دهان وابستگان سیاسی خود میگذارد و ظرفیتهای دفاعی کشور را وسیلهای برای حفظ و حمایت از موقعیت خود و وابستگان سیاسیاش میکند و رابطهاش را با ملت بر مبانی اشتباهی استوارمیکند که با عرف، عادات و گرایشهای اجتماعی، نیازهای زمانه و زندگی خصوصی مردم در تضادند و حکومتها برای اعمال آنها مجبور به کاربست زورند. حکومت موجود ایران نمونۀ کاملی از این موقعیت است: هم فساد فراگیر و سیستمیک دارد (دوشیدن اقتصاد)، هم مرز بین نیروی دفاعی و نیروی حفظ نظم (سرکوب) را برداشته و هم بهطرز واضحی بیشاز چهار دهه تلاش برای کنترل ابعاد زندگی خصوصی جامعه داشتهاست. چنین حکومتی میتواند بدون مداخلۀ خارجی هم به روش تصعید از میان برود: وابستگان با خشکشدن پستان اقتصاد بار خود را ببندند و بروند، نیروهای دفاعی وابروند و خود را یکباره از کنترل و سرکوب داخلی کنار بکشند و مهمتر از آنها، مقاومت جامعه در برابر تحمیل، حکومت را به گوشۀ ضعف براند و نافرمانی مدنی غیرخشن توسعهیابد. بهویژه در این مورد خاص حکومت ایران در سراشیب سقوط و موقعیت تدافعی قراردارد و جامعۀ شهری تعیینکنندۀ ایران در موضع تهاجمی! تصعید از این نقطه آسانتر شروع میشود. عاقبت آن هزیمت است: یکروز برمیخیزی و میبینی حکومت دیگر نیست.
الگوهای تحمیل این تصعید متفاوت است. حتی میتواند از جلوگیری از برگزاری یک کنسرت و یا اجازهدادن به یک کنسرت دیگر شروعشود. هنگامی که حکومت در ترس از اجتماع خیابانی برای یک کنسرت بهسرمیبرد، قدرت اعمال حاکمیت آن در کنسرت فضای بسته زیر پاها لهمیشود و بهمنها راه میافتد... و بهمن میتواند مجموعههای بزرگی را درهمبکوبد و ناپدیدسازد.
از نگاه حاکمیت عقب نشینیهایی که صورت میگیرند موقت است. چیزی بهمثابۀ دمفروبستنهای مصلحتی! رفتارش نیز همین را نشانمیدهد: چماقهایش را به آتش نمیاندازد، میبرد پشت سر (مانند قانون حجاب) به امید شرایط بهتر برای دوباره رویمیزگذاشتن. اما این روندی تحلیلرونده است. به اینکه شکستخورده، با آنها که قرار بوده شکست بخورند «همباور» میشود. بهاینترتیب است که بیشتر لاغر میشود.
شاید بهظن برخی لازم باشد جامعه را تشویقکنیم به خطشکنیهای خود ادامهدهد و کوبش چکش را محکمتر کند؛ ولی نیازی نیست؛ رودخانه راه خود را میرود و در معبرهای تنگ سریعتر و پرموجتر. اما نصیحتش میشود کرد: جامعه بیش از آزادی به امنیت نیاز دارد و حالا که همهچیز حکومت در حال تصعید است اندیشه به اینکه چگونه باید عبوری امنتر از آن داشت لازم است: تکیه به نیروی خارجی میخواهد؟ نهاد مدنی میخواهد؟ سازش اجتماعی میخواهد؟ تفکیک نیروهای خیر و شر درون حکومتی میخواهد؟...
🆔@jameeno
#در_کرانه_روز
🏷 کف و سقف!
این روزها تعداد فراوانی کارشناس و مفسر در حال ارزیابی مسائل سیاست خارجی ایران با جهان غرب و شرق، مسئلۀ تسلیحات موجود و موردنیاز کشور و امکان شروع دوبارۀ جنگ یا ختم همیشگی آن و میزان آمادگی و تابآوری کشورند. البته کار تخصصی است و ما چنین تخصصی نداریم ولی یک نکتۀ کوچکی را میخواهیم بگوییم:
در هر رابطهای با جهان خارج، چه با دوست و چه با دشمن، کف مطالبات طرف برتر را سقف تواناییهای مادی طرف فرودست مشخصمیکند و سقف مطالبات طرف برتر را سطح توانایی عقلی، شعور محاسبهگری و استحکام سیاسی داخلی طرف فرودست (این متغیرها کف و سقف ندارند): هرچه سطح عقل یک حاکم پائینتر میآید سقف مطالبات دوست و دشمن کشور بالاتر میرود. معنایش این است که میزان آسیبدیدگی کشورها بیشتر به سطح نرمافزار عقلی آنها بستگی دارد تا سقف تونایی مادی و تسلیحاتیشان!
علت اینکه حکومت ایران هم به آمریکا، هم اروپا، هم روسیه، هم چین، هم اسرائیل، هم آذربایجان و هم هر خردهکشور دیگری و حتی به گروههای نیابتیاش بدهکار است و زور میشنود و بیوفایی میبیند همین است : کمبود توانایی عقلی و شعور محاسبهگری!
🆔@jameeno
#در_کرانه_روز
🏷 بهزاد و حقیقت!
بهزاد نبوی رفتار شجاعانهاش را ادامهمیدهد و «مگو»ها را بیترس و ملاحظات معمول میگوید: «ریشههای بروز جنگ ۱۲روزه سیاستهای بلندمدت ایران است».
حالا که گفتهشده امری بدیهی مینماید و حتی ما هم میتوانیم بگوییم آن را پیچیده در هفتلایه احتیاط گفتهایم ولی بیان علنی و صریح این حرف بهعلاوۀ مخلفات گفتهونگفتۀ دیگر فقط از آدمی نترس مثل بهزاد نبوی برمیآمد. او دارد راه را برای دیگران بازمیکند و این مهم است؛ تا مشکل عیان و علنی نشود کسی دنبال راهحلش نمیرود.
گام اول برای برگشتن از مسیر «مرگ ملی» این است که حکومت اشتباهاتش را بپذیرد. بدون آن، راهحلی هم نیست و شکست واضح از پس شکست ناواضح خواهدآمد. ملزومات آن راهحل هم پیداشدن شجاعت در حکومت برای اعتراف به اشتباهش است.
البته به صرفاً جبران هم رضایتخواهیمداد؛ چون بههرحال حکومتها میل به اعتراف به اشتباهاتشان ندارند!
🆔@jameeno
Владелец канала не предоставил расширенную статистику, но Вы можете сделать ему запрос на ее получение.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Подтвердите, что вы не робот
Вы выполнили несколько запросов, и прежде чем продолжить, мы ходим убелиться в том, что они не автоматизированные.