کانال فلسفه وهنر مارزوک
Информация о канале обновлена 20.11.2025.
کانال فلسفه وهنر مارزوک
فرازی از دیالکتیک منفی
در امور اخلاقی یقین نداریم. همینکه وانمود کنیم چنین یقینی هست کاری غیراخلاقی کردهایم و فرد را از هرآنچه ممکن است اخلاقی نامید بیبهره ساختهایم. هرچه رفتار جامعهای که بر مبنای تخاصمهای عینی شکل گرفته در تک تک موقعیتها سبعانهتر شود، تضمین صحت تکتکِ تصمیمهای اخلاقی دشوارتر خواهد شد. هر کاری که فرد یا گروهی برای مقابله با تمامیتی که خود جزئی از آنند بکنند بهواسطۀ شرِ آن تمامیت به کژراهه میرود؛ کسی هم که هیچ کاری نمیکند به همان اندازه به کژراهه میرود. این چنین است که [ایدۀ الهیاتیِ] گناهکاری ذاتی خصلتی دنیوی و غیردینی مییابد. فردی که رؤیای رسیدن به یقین در امور اخلاقی در سر میپرورد ناگزیر شکست میخورد، ناگزیر گناه میکند، زیرا افسارش خواهینخواهی به دست نظم اجتماعی است و در نتیجه تقریباً هیچ کاری برای تغییر اوضاع و احوالی از دستش برنمیآید که از اینگِنیوم اخلاقی [یعنی استعداد فطری برای درک اخلاق] تقاضا میکند به تغییر آن همت گمارد. این قسم تباهی—نه تباهیِ اخلاقیات بلکه تباهیِ «وجه اخلاقی»—است که نو-زبانِ زیرکانۀ آلمانیها پس از جنگ جهانگیر دوم برای نامیدنش واژۀ «تکلیف ما لا یطاق» را از تخم درآورده است، ابزاری مناسب برای عذرتراشی.
آزمایشهای فکریِ کانت بیشباهت به اخلاق اگزیستانسیالیستی نیست. کانت نیک میدانست که ارادۀ نیک نه در اعمال منفرد بلکه در استمراری مادامالعمر نمود مییابد؛ اما کانت برای اثبات آنچه توقع دارد از طریق آزمایش فکری به اثبات رسد وضع ارادۀ نیک را از طریق تحمیل انتخاب میان دو گزینه هرچه وخیمتر میسازد. دیگر نشانی از آن استمرار به چشم نمی خورد—برای همین است که سارتر، در نوعی حرکت قهقرایی به طرف قرن هجدهم، دست به دامان تصمیمِ محض میزند. ولی وضعیت بدیلی که قرار است خودآیینی را به اثبات رساند قبل از آنکه پای مسئلهای واقعی به میان آید خصلتی دگرآیین دارد. کانت برای یکی از وضعیتهای عبرتآموزی که برای انتخاب وصف میکند نیاز به حاکمی مستبد دارد؛ به همین قیاس، مایۀ الهام بسیاری از وضعیتهایی که سارتر ترسیم میکند فاشیسم است و این مثالها در مقام اعلام جرم علیه فاشیسم صادقند اما نه در مقام ترسیم کُندیسیون اومِن [=وضع بشری]. فقط کسی را میتوان انسان آزاد خواند که نیازی نداشته باشد به هیچ دوراهیی از این دست گردن نهد، و در اوضاع و احوال موجود باید گفت تنها در خودداری از پذیرفتن دوراهیها میتوان اندک نشانی از آزادی بازجست. آزادی یعنی به نقدکشیدن و تغییردادن وضعیتها نه تأییدکردن وضعیتها با تصمیمگرفتن در چارچوب ساختارِ سرکوبگرانۀ آنها. وقتی برشت، در پی بحثی با دانشجویان، به این نتیجه رسید که برای نمایشنامۀ آموزشیِ مبلغِ اولویت جمع، یعنی نمایشنامۀ آنکه گفت آری، دنبالهای بنویسد که انحراف فرد از جمع را تبلیغ میکرد، یعنی آنکه گفت نه، در عمل به رغم مرام رسمیش به رشد این بصیرت کمک کرد.*
* نمایشنامۀ برشت را معمولا در انگلیسی (و به تبع آن در فارسی) او گفت آری یا آنکه گفت آری ترجمه میکنند: اپرایی (مشخصاً شول-اُپِر یا «اپرایی مدرسهای») به کارگردانی کورت وایل بر اساس لیبرتویی از برتولت برشت. نمایشنامۀ همراه آن، آنکه گفت نه، را وایل هرگز روی صحنه نبرد. وایل این اپرا را یکی از «لِرشتوک»ها یا نمایشنامههای آموزشی برشت تلقی کرد. این نمایشنامه را مرحوم مصطفی رحیمی ترجمه کرد و دو قطعه را در مجلدی واحد به نشر رساند.
در بخش اول نمایشنامه شاگرد، با رجوع به قوانین کهن، با رضایت کامل قبول میکند که آموزگار و همراهانش او را رها کنند و به سفر خود ادامه دهند. همسفران نیز پیرو سنتهای پیشین او را رها کرده و برای یافتن دارو به راه خود ادامه میدهند.
در بخش دوم نمایشنامه اما داستان متفاوت است. شاگرد در میانههای راه به همراهان اعلام میکند که قادر به ادامۀ راه نیست. همراهان به او اعلام میکنند که باید به سنتها رجوع کرد و طبق قوانین کهن باید تیم به راهش ادامه دهد و او را رها کند. شاگرد به همراهان اعتراض میکند و به قوانین کهن نه میگوید و از این رو به مقابله با سنتهای پیشین و قوانین کهن بر میآید.
✍ تئودور_آدورنو
در «دیالکتیک منفی»
ترجمه: صالح_نجفی
@Taamoq
https://t.me/marzockacademy
کوتاه در معنای دیالکتیک نزد هگل و مارکس
زمانی نخستین سخن مارکسیستها دربارهی دیالکتیک، این کلام هراکلیتوس بود که «همه چیز در سیَلان است.». کلامی که به غلط به هگل نسبت میدادند و سهم او را تنها در این میدانستند که «قوانینِ» حاکم بر این حرکت ( همان چهار قانون مشهور! ) را «کشف» نموده. امّا «دیالکتیک در دستان هگلِ دچار فریفتاری شد» و مداخلهی مارکس همین بود که آن را از رازورانگیِ ایدهآلیسم نجات دهد و در قبال «ماده» بکار ببندد... اگر نخواهیم همچنان جفنگیات سابق را ( آنهم از دهان مارکس) تکرار کنیم باید بار دیگر به این پرسش بازگردیم که بالاخره دیالکتیک چیست؟
دیالکتیک نه برای هگل و نه نزد مارکس، مشتی قانون صوری که بتوان از بالا بر محتواهای مختلف بکار بست نبود بلکه بیان و تجلّیِ خودِ محتوا بود. آنچه تفاوت دیالکتیک این دو را رقم میزند تفاوت در محتواست.
محتوای اساسی برای هگل «مطلق» ( یا به تعبیری مذهبی: خدا) ست. «مطلق» برای فعلیّت، بیان و تصریح خود ناگزیر از طی منازل و اَشکالیست ( طبیعت، روح و اجزای آنها - همانگونه که خدای مسیحیان برای تجلّی و فعلیت مجبور به آفریدن جهان و انسان بود): اَشکالی کرانمند برای بیان مضمونی بیکران. این منازل هر کدام به تنهایی، از بیانِ کامل محتوای خود یعنی «مطلق» ناتوانند. همین کرانمندی و ناکافی بودنشان آنها را محکوم به درگذشت و جایگزینی با دیگر اشکال میکند. «مطلق» تنها در کل و در تمام این منازل بیانِ راستین خویش را مییابد.
اما برای مارکس، محتوای بنیادین چیزی جز «تولید» در معنایی عام یعنی تولیدِ کل حیات مادی انسان نیست. ضرورت این محتوا از نیازمندی نوع بشر سرچشمه میگیرد بنابراین همواره باید از سر گرفته شود تا بشر تنها بتواند بر پهنهی هستی باقی بماند. اما تولید با توجّه به چگونگی و نوع نیازها، اَشکال مختلف دارد: اصطلاح «روابط تولیدی» نامیست که مارکس از آن برای نامیدن فُرم حاکم بر تولید بهره میگیرد. صورتبندیهای مختلف اقتصادی-اجتماعی، فرمهای مختلفی برای «تولید» و انواع متفاوتی از روابط تولیدیاند. گویی محتوای اساسی زندگی انسان یعنی تولید و بازتولید معاش، در طول تاریخ، در اَشکالِ مختلفی تجلّی یافته است یا به بیانی دقیقتر، همین تجلّیهای مختلف تولید، تاریخ را به وجود آورده است.
مشابه با هگل، از نگاه مارکس نیز هیچکدام از این اشکال ( فئودالیسم، سرمایهداری و ...)، شکل مطلقِ تجلّیِ توان تولیدی انسان نیستند. آنها توسط سطح پیشرفت «نیروهای تولید» ( یعنی نوع نیازها، توان و امکانات تکنولوژیک، کمیّت و کیفیّت نیروهای جسمی و ذهنی افراد تولید کننده و ....) مشروط شدهاند و با افزایش سطح توان تولیدی بشر، ناگزیر جای خود را به اشکال بعدی میدهند. این چیزیست که پیروان و دشمنان مارکس غالباً آن را به اشتباه «پیشبینیِ» او میخوانند در حالی که آنچه مارکس در «سرمایه» بدان دست یازید نه پیشبینیِ فروپاشی سرمایهداری بلکه اعلام فروپاشیدنی بودن سرمایهداری به مثابه فُرم کرانمند تولید مادیست.
بنابراین هم در مارکس و هم در هگل، تجلیّات، کرانمندند و محتوا بیکران. تضاد بین فرم و محتوا، نابسنده بودن فرم برای بیان محتوا و در نتیجه پویاییِ مُدامی که این نابسندگی موجب میشود، چیزینیست جز همان «دیالکتیک». هنگامی که مارکس سطور پایانیِ پیگفتارش بر جلد اول «سرمایه» را مینوشت معنایی از دیالکتیک را در ذهن داشت که در بالا آمد:
" در نگاه بورژوازی و جارچیان ایدئولوگاش، دیالکتیک در صورت عقلانی خود چیزی رسوا و نفرت انگیز است زیرا بر اساس آن، درک ایجابیِ آنچه هست، در عین حال متضمّن درک سلبی و انهدام ضروریِ آن نیز هست [ ...] حرکت پر تضاد جامعهی سرمایهداری [ ...] لاجرم دیالکتیک را در مغز خوشبختانِ نو اقبال امپراطوریِ جدید پروس و آلمان هم فرو خواهد کرد."
https://t.me/marzockacademy
🔉 آیا هنر غیر سیاسی وجود دارد؟ - ایمان گنجی - پادکست ایران آکادمیا ➥
https://youtu.be/I18GSQyzkK4?si=W54CiafnsoKLxxW7
https://t.me/marzockacademy
۲۶ آبان ۱۴۰۴
در اندیشهورزی، لمحات خلاقانهای هست که متفکر، گرهگشایی میکند. بهنظر من این یادداشت دوست عزیز من علینجات غلامی واجد چنین لمحهای است. او تمایزی بینشآفرین را در برابر فکر ما مینهد:
نابرابریی زبانی و فرهنگی و نابرابریی آفرینشگرانه یکی نیستند.
غلامی به ما میگوید که گویشوران زبانهای مختلف در یک کشور میبایست حقوق برابر داشته باشند. تبعیض زبانی و انحصارگراییی زبانی غیر قابل قبول است.
در عین حال، آفرینشگریی فرهنگیی گویشوران زبانهای مختلف در طول تاریخ یکسان نیست. در برخی زبانها شاهکارهای ادبی خلق میشوند و فرهنگ بشریت را تحت تاثیر قرار میدهند و در زبان دیگری ممکن است این همه آثار برجسته و بزرگ خلق نشوند.
تمنا و تقاضای برابریی زبانی در یک کشور بهمعنای نفی آثار بزرگ فرهنگی در یک زبان معین نیست.
از این رو، نقد تبعیض زبانی در کشور به معنای نفی و تحقیر میراث آفریده شده در زبان فارسی نیست. میراث زبان فارسی جزو سرمایههای بزرگ کشور است؛ همچنانکه میراث مخلوق در زبانهای دیگر فلات ایران مهم و ارزشمند و جزو سرمایههای مهم کشور است.
"سطح گایست یا روح" در تعبیر آقای غلامی همان سطح آفرینشگری است. در سطح آفرینشگری تمنای همسطحسازی و برابرسازیی زبانی و فرهنگی، تمنایی باطل و حتا بلاهتآمیز است.
تفکیک و تمایز آقای غلامیی عزیز بسیار مهم و آموزنده است. از مشکلات کنونیی ما این است که نقد تبعیض زبانیی موجود را با نفی ارزشمندیی زبان فارسی و میراث آن یکی میگیرند.
https://t.me/marzockacademy
Владелец канала не предоставил расширенную статистику, но Вы можете сделать ему запрос на ее получение.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Подтвердите, что вы не робот
Вы выполнили несколько запросов, и прежде чем продолжить, мы ходим убелиться в том, что они не автоматизированные.
Наш сайт использует cookie-файлы, чтобы сделать сервисы быстрее и удобнее.
Продолжая им пользоваться, вы принимаете условия
Пользовательского соглашения
и соглашаетесь со сбором cookie-файлов.
Подробности про обработку данных — в нашей
Политике обработки персональных данных.