صفحه اصلی اینستاگرام:
https://instagram.com/miladfallah.ir
پاسخ به سوالات و پشتیبانی در تلگرام:
@miladfallah_info
صفحه پشتیبانی در اینستاگرام: (دایرکت)
https://instagram.com/miladfallah.info
Информация о канале обновлена 16.08.2025.
صفحه اصلی اینستاگرام:
https://instagram.com/miladfallah.ir
پاسخ به سوالات و پشتیبانی در تلگرام:
@miladfallah_info
صفحه پشتیبانی در اینستاگرام: (دایرکت)
https://instagram.com/miladfallah.info
شرح نظریه ریسمانها
آینه نمادِ حقیقت است. که هم ما به آن میل داریم و هم آن به ما. کشش انسان به حقیقت پاسخ به کششِ حقیقت به انسان است... و این رابطه دوسویه و ازلیست.
اگر آینه را بشکنی مرا شکستهای. انا عندالمنکسره...
شکستن آینه یعنی آسیب زدن به خود!
حاصل: محال است که آینه میل کند و احتیاط کند... و همچنین محک و ترازو که میلِ او به حق است. اگر هزار بار بگویی که ای ترازو! این کم را زیاد نمای! میل نکند الّا به حق... اگر دویست سال تیمار کنی و سجودش کنی...
همچون ترازو که فقط وزنِ واقعی را نشان میدهد. شخصِ روشنبین نیز فقط حقیقت را آشکار میکند. او هرگز به نفعِ ما دروغ نمیگوید.
آینه تعارف ندارد. اگر هزار بار به او سجده کنی و بگویی: "این یک عیب را که در روی اوست پنهان کن، چون او دوست من است." آینه به زبان حال میگوید: "ممکن نیست"
حقیقت علاقهای به تغییر شکل یا پنهان کردنِ آنچه هست ندارد. حقیقت، حقیقت است حتی اگر به ضرر همه تمام شود. ذاتا غیر قابل تحریف است. دلِ آگاه روشنبین نمیتواند دروغ بگوید یا چیزی را پنهان کند.
گفت: اکنون ای دوست درخواست میکنی که آینه را به دستِ من ده تا ببینم.
کسی از شمس میخواهد آینهاش را بدهد تا خود را در آن نگاه کند
درخواستِ آینه درخواستِ دیدن حقیقت یا شناختن خویش است. آینه نماد حقیقتیست که اگر به دستِ کسی بیفتد همه چیز را آشکار میکند.
بهانه نمیتوانم کردن. سخنِ تو را نمیتوانم شکستن... و در دل میگوید که البته بهانهای کنم و آینه را ندهم. زیرا اگر بگویم بر روی تو عیب است احتمال نکند (نمیپذیرد) و اگر بگویم بر روی آینه عیب است بتر...
او نمیتواند درخواست دوستش را رد کند ولی در دلش تردید دارد. چون میداند او عیبِ خود را برنمیتابد.
انسانها اغلب، آمادگیِ دیدنِ حقیقت را ندارند. حتی اگر خودشان درخواست کنند، وقتی حقیقت آشکار میشود پذیرش آن برای او سخت است.
باز محبت نمیهلد که بهانه کند. میگوید: اکنون آینه به دستِ تو بدهم ، الّا اگر بر روی آینه عیبی بینی آن را از آینه مدان. در آینه عارضی دان آن را. و عکسِ خود دان. عیب بر خود نه و بر روی آینه عیب منه.
باز از روی محبت شرط میگذارد که اگر عیبی دیدی آینه را مقصر ندان. چون آینه فقط بازتاب میدهد.
حقیقت بیطرف است. اگر نقصی آشکار شد مشکل در ماست نه در آینه.
(حقیقت همان پاکدلیست که ما را بازتاب میدهد)
گفت: و اگر عیب بر خود نمینهی باری بر من نه که صاحبِ آینهام و بر آینه منه.
گفت: قبول کردم و سوگند خوردم. آینه را بیار که مرا صبر نیست.
باز دلش نمیدهد. گفت: ای خواجه باز بهانهای بکنم... باشد که از این شرط باز آید، و کارِ آینه نازکی دارد. باز محبت دستوری نداد. گفت اکنون بار دیگر شرطِ تازه کنم. گفت شرط و عهد آن باشد که هر عیبی که بینی، آینه را بر زمین نزنی؛ و گوهرِ او را نشکنی... اگرچه گوهرِ او قابل شکستن نیست.
شخص قول میدهد و قسم میخورد اما باز هم شمس تردید دارد آینه را به او بسپارد.
باز شرطی برای او میگذارد: که هر عیبی دیدی به آینه آسیب نزنی. اگرچه کسی نمیتواند به آن آسیب بزند.
حتی وقتی کسی ظاهرا میگوید که آمادهی پذیرشِ حقیقت است قلبِ آگاه میفهمد که آن اظهار نظر واقعی نیست. واکنش معمولِ انسانها به حقیقت این است که به منبعِ آن آسیب بزنند! (استاد، کتاب، آینه)
گفت: حاشا و کلّا. هرگز این قصد نکنم و نیندیشم. در حق آینه هیچ عیبی نیندیشم. اکنون آینه را به من ده تا ادبِ من بینی... و وفای من بینی!
گفت: اگر بشکنی قیمتِ گوهرِ او چندین است؛ و دیَت او چندین است... و برای این گواهان گرفت. با این همه چون آینه به دستِ او داد بگریخت!
حقیقت گرانبهاست و شکستنِ آن خسارت دارد.
استادِ صاحبِ معرفت وقتی حقیقت را در اختیار دیگری میگذارد نگرانِ سوء استفاده یا سوء برداشتِ اوست.
او میگوید با خود که اگر آینه نیکوست چرا گریخت؟ اینک شکستن گرفت. فیالجمله چون برابرِ رویِ خود بداشت... در او نقشی دید سخت زشت! خواست که بر زمین زند که او جگرِ من خون کرد از برای این؟! از دیَت و تاوان و سیم و گواهان گرفتن یادش آمد. میگفت کاشکی آن شرطِ گواهان و سیم نبودی، تا من دلِ خود خنک کردمی و بنمودمی چه باید کرد.
دیدن خودِ واقعی اگر ناخوشایند باشد میتواند باعثِ عصبانیت و میل به انکار شود.
او این میگفت و آینه با زبانِ حال با آن کس عتاب میکرد که دیدی من با تو چه کردم و تو با من چه کردی؟ 💔
آینه حقیقت را بازتاب داد ولی شخص قصدِ تخریبش را داشت.
معرفت بیغرض حقیقت را میگوید. اما انسان به جای اصلاحِ خود با حقیقت دشمن میشود.
اکنون آن خود را دوست میدارد. بهانه بر آینه نهاده است. زیرا اگر خود را دوست دارد از خود برآید... و اگر آینه را دوست دارد از هر دو بر نیاید.
حالا به جای پذیرشِ عیبِ خود آن را به گردنِ آینه میاندازد. چون وقتی انسان خودش را بیشتر از حقیقت دوست داشته باشد طرفِ خودش را میگیرد! و حتی اگر آینه را هم دوست داشته باشد نمیتواند طرفِ هر دو را بگیرد!
این آینه عینِ حق است. میپندارد که آینه غیرِ اوست. با این همه چنانکه او را با آینه میل است، آینه را با او میل است. از میلِ آینه است که او را با آینه میل است. اَو علیالعکس.
آنقدر میدویدی
که از بالای تپهها
ماه را تماشا کنی
من؟
چه زیبا میشدی
وقتی ماه را تماشا میکردی
بگو من اینجا
روی تخت آنژیو
هنوز مثل پسرهای شانزده ساله
که میخواهند دنیا را نجات بدهند احمقم
و آنقدر درد این و آن غرقم کرده
که درد خودم را فراموش کرده ام
بگو و دعا
دعا کن تا همیشه احمق و انسان بمانم
آرامش با فرار از زندگی به دست نمیاد
خیلی وقتا میشنوم که میگن:
میرم روستا یه مدت تو طبیعت همه چی درست میشه
اما خب...به این سادگیا نیست
آدم بهشت و جهنمشو با خودش میبره هر جا که باشه
تو قطرهای از اقیانوس نیستی
بلکه تمام اقیانوس در یک قطرهای
مولانا
Владелец канала не предоставил расширенную статистику, но Вы можете сделать ему запрос на ее получение.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Также Вы можете воспользоваться расширенным поиском и отфильтровать результаты по каналам, которые предоставили расширенную статистику.
Подтвердите, что вы не робот
Вы выполнили несколько запросов, и прежде чем продолжить, мы ходим убелиться в том, что они не автоматизированные.