عشق...
تمنای دو قلبه؟
نمی دونم....
@Nahastigroup

❤️
ای شاه پناهم، ای غریب الغربا
این قصّه، تنها روایت یک ضمانت نیست؛ روایتِ عمقِ رأفت و بی‌نهایتِ مهر است. آنجا که حیات یک موجودِ رمیده، به یک نگاهِ آسمانی پیوند می‌خورد. دشت، پهنه‌ی امتحانی می‌شود میانِ قهرِ صیّاد و مهرِ ولیّ خدا.
لحظه‌ای را تجسّم کن: آهویی خسته، درمانده، با دو طفلِ چشم‌انتظار، در کمندِ صیّادی خشمگین. همه‌ی درها به رویش بسته، مگر یک در… دری که همیشه به سوی درماندگان باز است. آهو می‌دود، نه از ترسِ مرگ، که از اندیشه‌ی یتیمیِ فرزندان. و ناگهان، نور! خورشیدِ طوس در افقِ غربتِ دشت، طلوع می‌کند.
امام، علی بن موسی الرضا (ع)، نه با شمشیر، که با نیرویِ لاهوتیِ نگاهش، صیّاد را از حرکت باز می‌دارد. آهو، پشتِ سَرورِ عالم پنهان می‌شود و با زبانِ حال، که امام به زبانِ جان می‌شنود، تقاضای مهلت می‌کند. مهلتی برای وفای به عهد مادری، برای سیر کردن دو جگرگوشه.
ای کاش صیّاد بودم! ای کاش می‌توانستم آن شکارچیِ خوشبخت باشم تا نامم در تاریخ، به عنوان شاهدِ این واقعه‌ی نورانی ثبت می‌شد. امام، خود را گروگان آهو می‌گذارد! اینجاست که اشک، بی‌امان فرو می‌ریزد. کدام پادشاه، کدام مقتدر، کدام عاشق، حاضر می‌شود خود را در مقابل جانِ یک آهویِ ناچیز، به گرو بگذارد؟ مگر نه اینکه او رئوف است؟ مگر نه اینکه او ولیّ نعمت ماست؟
آهو می‌رود، با بالِ نورِ ضمانت، و باز می‌گردد؛ با وفایی که تمامِ صیّادانِ عالم را شرمنده می‌کند. صیّاد، وقتی می‌فهمد گروگانش خورشیدِ هشتم است، نه آهو را، که دلِ خویش را در قدمگاهِ مولا آزاد می‌کند.
افتخار ما این است که امامی داریم که ضامنِ هرچه دردمند است، حتی یک آهوی تنها، می‌شود.
ما همان آهوانِ رمیده‌ایم که گناه، ما را به دام صیّادِ نفس انداخته است. هر بار که خسته و پشیمان، از هر جایِ عالم، نامش را صدا می‌زنیم: «یا ضامن آهو!»، او می‌آید. ضمانت‌نامه‌ی عاقبت‌به‌خیری ما، به دستِ اوست.
یا علی بن موسی الرضا! ای افتخارِ ایران و ای ملجأِ تمامِ جهان! هر عاشقی که این حکایت را می‌خواند، بر خود می‌بالد که در پناهِ چُنین آقایی زندگی می‌کند. بگذار این اشک‌ها جاری شود؛ اشک‌ها، تجدیدِ بیعتِ ما با اقیانوسِ مهربانیِ توست.
«من، با افتخار، یک عاشقِ توأم، یا ضامن آهو!»

#محمد_مظهری_شادمان
@Nahastigroup

برخیز و این حقیقت تلخ را با گوشت و پوستت بشنو:

📱آن "نوکرتم"ها، نوکر خودشانند! آنهایی که با چند کلام چرب و نرم به قلبت نفوذ می‌کنند، همان گرگ‌هایی هستند که در پوست میش پنهان شده‌اند. زبانشان عسل است و نیتشان زهر.
📱بِلااستفاده که شدی، حکم یک "ورق پاره" را داری! چشم باز کن، همان‌هایی که دورت بودند، بی‌رحمانه تو را پاره خواهند کرد. دوستی‌شان، محبتشان، همه‌اش تاریخ مصرف دارد!
📱راز دل را به "نااهل" گفتی، قفلی شکسته شد! چرا گنجینه‌ات را در اختیار غریبه‌ای گذاشتی که فقط بلد است در بزنگاه‌ها، تو را لگدمال کند؟
📱تو شمع بودی برای تاریکی‌ها، اما خودت در آتش سوختی! مرحم زخم‌های همه بودی، یک صلیب سرخ برای دردهای عالم، ولی به خودت که رسید، هل دادنت تا سقوط کنی.
📱آری، روی "تله موش" فقط پنیر مفت پیدا می‌شود! این را بدان: هیچ چیز باارزشی بی‌دلیل و رایگان به دست نمی‌آید. آن دام‌ها، با طمعِ سادگی تو پهن شده‌اند!

📱 قاطع باش و محکم! از این پس، نگاهت را تیز کن و قلبت را فولاد! بگذار آن صداقت کودکانه در درونت بیدار شود، اما هوشیاری یک جنگاور را به دست بگیر.

#محمد_مظهری_شادمان
@Nahastigroup

دیگه از سردی و گرمی ات نمی ترسم
بیا سراغم 🍃
@Nahastigroup

اگر به دنبال معجزه، قدرت و گشایش در زندگی و کسب‌وکار هستید، باید بدانید که هیچ قدرتی بالاتر از قدرتی که نام می‌برید، وجود ندارد. شما نمی‌توانید ادعای موفقیت کنید، در حالی که اساس قدرت خود را فراموش کرده‌اید!
با تمام وجودت گوش بده و نام‌های اعظم خداوند را تکرار کن!
این ۹۹ اسم، کدهای فعال‌سازی کیهان هستند. لحظه‌ای که شما این نام‌ها را از قلب خود صدا می‌زنید، در واقع دارید فرمان‌های مستقیمی به کائنات و ضمیر ناخودآگاه خود می‌دهید.
یادت باشد: خداوند فرموده: "من را بخوانید تا اجابت کنم." خواندن یعنی: تمرکز، باور، و تکرار با نیتی قاطع. تعلل کافی است! یا قدرت مطلق را بپذیر و فرمان را اجرا کن، یا انتظار معجزه نداشته باش.
فرمان صادر شد: بشنو، تکرار کن، و قدرت جذب خود را فعال کن!
#محمد_مظهری_شادمان
@Nahastigroup