داستان بیژن و منیژه ی شاهنامه ی فردوسی (بازنویسی به نثر توسط دکتردبیرسیاقی) در ورژن جدید کانال صوتی” چکاد ادب” بارگذاری شد.

داستان بعدی که در ورژن جدید کانال صوتی”چکاد ادب” به اشتراک گذاشته خواهد شد،داستان بسیار زیبای”لغت فروش” نوشته ی”ایزابل آلنده” خواهد بود.

معمر قذافی…پسر بزچران چادرنشینی از دل صحرای لیبی،کسی که با کودتای آرام برعلیه ملک ادریس،او را از پادشاهی برکنار کرد و خود بیش از چهار دهه بر ثروت افسانه ای حاصل از درآمد نفت و بر جان و سرنوشت مردم آن اقلیم بیابانی حاکم مطلق شد و در ۲۰۱۱ وقتی که اجماع بین المللی برای برکنار کردن او از سریر قدرت شکل گرفت،مردم لیبی به سزای خشونت های سبعانه،فقر و بیعدالتی و ظلم و ستم بیحد،او را به نحو دردناکی در بیابانهای زادگاهش کشتند.
خانم آلیسون پارجتر، نویسنده و تحلیل گر امور آفریقای شمالی و استاد دانشگاههای کمبریج و کینگزکالج،براساس مشاهدات میدانی و پژوهش های دقیق متکی بر اسناد، زندگی این دیکتاتور بدعاقبت را از تولد تا مرگ روایت کرده است.ترجمه ی عالی زنده نام بیژن اشتری بر جذابیت کتاب افزوده و ضمیمه ی”از اوج به حضیض” به قلم پال کنیون،نویسنده و خبرنگار معتبر انگلیسی که روایت دست اولی از مشاهدات خود در لیبی بعد از قذافی ارائه داده،خواندن این کتاب را به تجربه ی کم نظیری تبدیل کرده است.
اگرچه سبعیت و توحش بیابانی سرهنگ و اعوان و انصارش در جای جای کتاب مشهود است و خواننده را بر جای خود میخکوب میکند و اگرچه اظهار تأسف از وضعیت اسفناک مردم لیبی که علیرغم ثروت افسانه ای در فقر و مسکنت زندگی میکنند،دائما با خواننده است ولی آموختنی های بسیار در صفحات این پژوهش ارزشمند وجود دارد.
نکته ای که برای من بسیار تأسف انگیز بود آن که وقتی قذافی به قدرت رسید(۱۹۶۹)لیبی تنها دو میلیون نفر جمعیت و روزانه سه میلیون بشکه تولید نفت خام داشت و با این درآمد ارزی هنگقت میتوانست بهشت روی زمین را برای مردم فقیرش مهیا کند ولی او راه دیگری را انتخاب کرد که طی چهار دهه بعد، منجر به عاقبت موحشی برایش شد.
برایم باورکردنی نبود که مراسم اعدام مخالفان سرهنگ،به طور زنده و مستقیم از تلویزیون لیبی پخش میشده و خود قذافی با اشتیاق این مراسم وحشیانه را نگاه میکرده است.
در حین مراسم اعدام جوانی به نام”صادق حامد الشویهدی” در ورزشگاه بنغازی، زن سنگدلی به نام”هدی بن عامر” دستانش را دور پاهای جوان قلاب کرده و او را به سمت پایین کشیده بود تا زودتر خفه شود و قذافی به پاداش این خوشخدمتی وحشیانه، این زن را به شهرداری بنغازی و بعدتر به وزارت”بازرسی و نظارت مردمی” منصوب کرد و باعث شد او به یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین زنان لیبی تبدیل شود.
جنایاتی از این دست در کارنامه ی سرهنگ قذافی و دست نشاندگانش بسیار است، کشتار بیش از هزار و دویست زندانی در زندان ابوسلیم طرابلس،از جنایات دیگر قذافیست که مردم لیبی هرگز فراموش نکردند.

“عطیه کرامت”